گفت و گوی تبیان با سید علیمحمد رفیعی، نویسنده و مصحح دیوان حافظ
بالاخره حافظ عارف است یا شاعر
سرودههای حافظ، سرشار از مفاهیمی است که با زندگی انسان ارتباط دارد. تجربهها و توصیههای شاعرانهای که در هر زمان و مکانی به کار میآید.
بیستم مهرماه، روز بزرگداشت حافظ شیرازی است. شاعری نامآشنا و پرآوازه که سرودههایش در میان فارسیزبانان و حتی غیرفارسیزبانان از شهرت و محبوبیت خاصی برخوردار است.به همین مناسبت در گفتگویی با سید علیمحمد رفیعی، نویسنده و مصحح دیوان حافظ نگاهی کوتاه حافظ و شعر او داشتیم. رفیعی تجربه داوری کتاب سال جمهوری اسلامی و فعالیت رسانهای در حوزه کتاب و ادبیات را در کارنامه خود دارد.
تصحیح علمی دیوان حافظ با مقدمه مفصل او در این اثر توسط انتشارات قدیانی بارها تجدید چاپشده و از کتابهای مورد تائید و معرفیشده در وزارت آموزشوپرورش نیز هست.
برای شروع بهتر است از جایگاه حافظ و تأثیرگذاری او بر شعر پارسی نسبت به شاعران دیگر صحبت کنیم.
نسبت شاهکارهای ادبی و آثار بهیادماندنی و بالاتر از حد متوسط در سرودههای حافظ بیش از دیگر شاعران فارسیزبان است. ازاینرو حافظ تأثیری شگرف در شعر فارسی پس از خود داشته است. دیوان او نیز بیش از هر منظومه فارسی دیگر نسخهبرداری و خواندهشده و درگذر سدهها تغییر و تحریف پذیرفته است. به دلیل همین درهمتنیدگی شعر و شخصیت حافظ با ادبیات فارسی و باورهای عمومی ایرانیان، شناخت فرهنگ ایرانی- اسلامی بدون شناخت شعر حافظ ناقص خواهد بود.
راز اقبال عمومی و گرایش به اشعار حافظ چیست؟
محتوای شعر حافظ از والاترین مفاهیم و مضامین در فرهنگ ایرانی- اسلامی تا واقعیتهای سپید و سیاه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و حتی خانوادگی را در برمیگیرد. حافظ از یکسو نماینده غنای میراثی است که به او رسیده و از دیگر سو خود نیز گوهرهایی درخشان و گاه درخشانتر از همه بر این گنجینه افزوده است. اغلب سرودههای او زیبایی، شیرینی و دلنشینی لفظ و مضمون و نیز تعابیر، تخیلات و نازکاندیشیهای شاعرانه را در خود فراهم آوردهاند؛ بیآنکه خواننده را با پیچیدگیهای معماگونه بیازارند.
در کنار همه اینها زبان سرودههای حافظ چندوجهی و تأویلپذیر است. شعر او را از مردم کوچه و بازار تا فرمانروایان، عالمان و عارفان و از سنتگرایان تا نواندیشان خوانده و ستودهاند و با آن مأنوس بودهاند. شخصیت حافظ در پندار بسیاری مردم، از شاعری بزرگ که زادهسرزمینی است، فراتر رفته و به اسطورهای بدل شده که نماد عارفی واصل و محرم راز در خلوت قدس و ملکوت جهان است.
پررنگ بودن وجه عرفانی و دینی در غزل حافظ نشانه چیست؟ بالاخره حافظ، عارف است یا شاعر؟
بر خلاف پندار عمومی، وجه عرفانی و دینی در اشعار حافظ پررنگ نیست بلکه بسیاری از شعرهای اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و سیاسی او این ظرفیت را دارند که بهصورت کلی یا جزئی تأویل عرفانی و دینی شوند. حافظ شاعری است که برخی اشعار عرفانی دارد اما برای مفاهیم زمینی همزبانی چندپهلو برگزیده است که دست عرفانگرایان و دینمداران را برای برداشتهایشان باز میگذارد.
مفاهیم اخلاقی و اجتماعی در شعر حافظ، چقدر ما به ازای امروزی دارد؟ آیا میتوان از آن در اصلاح جامعه امروز بهره برد؟
مفاهیمی که حافظ در سرودههای خود به آنها میپردازد، برگرفته از واقعیتهای تلخ و شیرین اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حتی خانوادگی هستند که هر کس در عمر متوسط خود با آنها یا بخشی عمده از آنها مواجه خواهد شد.اشاراتی به تولد و مرگ، جوانی و پیری، جنگ و صلح، پیروزی و شکست، تزویر و ریا، فقر و غنا، قحطی و رفاه، یأس و امید، عدالت و ستم، اعتراض و قیام، طمع و قناعت، استغنا و دریوزگی، آزادگی و وابستگی، پستی و سربلندی، تسلیم و رضا، صدق و وفا، بدگویی و مقامجویی، کفر و ایمان، گناه و ثواب، تظاهر و خویشتنداری، رندی و زاهدی، تسامح و خشکمغزی، نظارت بر مردم و رشد پنهانکاری و از این قبیل تجربیات و مفاهیم مرتبط بازندگی انسانها را در شعر حافظ میتوان دید. تجربهها و توصیههای او جهانشمولاند و به کار انسانها در همه زمانها و مکانها میآیند. توجه به آنها میتواند به ریشهیابی بسیاری از مشکلات یاری رساند و زحمت پیمودن راه های طیشده را از دوش آیندگان بردارد.
حافظ رِندتر است یا سعدی؟
رندی معانی گوناگونی در ادبیات فارسی بهویژه شعر حافظ دارد؛ از زرنگی و تیزهوشی گرفته تا صدق و اخلاص و وفا و مراتب بالای عرفان؛ و از شرابخواری و لوطی گری تا پوشاندن باطن پاک با ظاهر گناهآلود. به لحاظ شخصی، سعدی جهانگرد است و وابسته یار و دیاری خاص نیست؛زندگی زهدانهای دارد و چشم به عطایای این و آن ندوخته است؛ اغلب آثارش بهصراحت از عشق و اخلاق و عرفان میگویند و درس زندگی میدهند. اما حافظ دلبسته شیراز است و سفرهای معدود او از سر ناچاری است. از آغاز با دربار پیوند میخورد و فراز و نشیب سرنوشت شاهان و نگاه درباریان به شعر و شاعری و شاعران، زندگی او را با مشکلات مادی روبهرو میسازد.
کمتر سرودهای از حافط را میتوان یافت که نشانی یا اشارهای به دشواریهای مادی و درخواستهای مالی نداشته باشد. اما او زبانی برای بیان این واقعیتها برمیگزیند که اغلب صریح نیست و قابلیت تعبیرها و تفسیرهای فرامادی دارد.او مدح، طلب و مسائل اجتماعی و سیاسی را گاه چنان به قالب غزلی عاشقانه میریزد و الفاظ و تعابیری ایهام وار و مشترک میان ملک و ملکوت و ممدوح و معشوق برای آنها به کار میگیرد که تنها با شناخت تاریخ زندگی حافظ و آگاهی از ظرافتهای ادبی میتوان دریافت که آنها برای مقاصد و مصادیقی عرفانی و قدسی و ماورایی سروده نشدهاند و معشوق و محبوب آنها همان ممدوح است. بنابراین با توجه به معانی گوناگون رندی، ممکن است سعدی را از جنبههایی رندتر بدانیم و حافظ را از جنبههایی دیگر.
آیا برای نسل امروز دیوان حافظ تبدیل به یک کالای تجملی و مناسبتی شده و جنبه تزیینی آن بر جنبه ادبیاش غلبه کرده است؟
همانند آثار مشهور ادبی و هنری، دیوان حافظ نیز در شرایطی، در شمار کالاهای تجملی و مناسبتی بوده و جنبه تزیینی داشته است و خواهد داشت. اما این منافاتی با کاربردهای اصلی و اصیل این آثار ندارد بلکه بهعکس، همانند مراسم و مناسک آیینی، نقش یادآوری و زنده داشت آثار را ایفا خواهد کرد. بههرحال، هدیه کردن کتاب و فخرفروشی به کتابخانهای با آثار نفیس، یک مرحله بالاتر از هدیه دادن و خودنمایی با سکه طلا و سینی جواهرنشان و اتومبیل گرانقیمت است.
اما برای علاقهمندان به فرهنگ، در همه نسلهای گذشته و آینده، چه ثروتمند و چه فقیر، آثار فرهنگی - یا به تعبیر حافظ «گوهر معرفت» - اهمیت داشته است و برای علاقهمندان به مادیات، چه ثروتمند و چه فقیر، امور مادی یا به تعبیر حافظ «نصاب زر و سیم» ــ مهم بودهاند. این اختصاصی به نسل امروز و دیروز و فردا ندارد.من قبول ندارم که از تعداد شاعران و ادیبان و علاقهمندان به شعر و ادب و خوانندگان و پژوهشگران این حوزهها ـ حتی بهتناسب جمعیت ـ کاسته شده باشد.
توجه کنیم که شاعری، ذوق ادبی و دوستداری ادبیات، از جنبههای استعدادی و وراثتی و تابع توزیع فراوانی ژنهای مرتبط با رشتههای گوناگون علوم، فنون، هنرها و معارف در میان نسلها هستند و نسبت آنها در میان یک نژاد یا ملت درگذر زمان و از نسلی به نسل دیگر بهطور طبیعی باید ثابت بماند.
زنجیره ادامهدار بیتوجهی و بیاعتنایی به مفاهیم شعر شاعران کهن را چگونه میتوان قطع کرد؟ لزوماً ازاینجهت که حداقل نامی از شاعرانی چون حافظ و سعدی و مولانا باقی بماند؟
اوضاع بهویژه در مورد حافظ و سعدی و مولانا چندان نگرانکننده نیست. بهویژه آثاری متعدد با موضوع حافظ و گزید اشعارش برای کودکان و نوجوانان یا شرح و توضیح دشواریهای سرودههایش برای این رده سنی و فهم افرادی با سطح سواد متوسط منتشرشدهاند و کارهایی بسیار بیشتر میتوان کرد.آثار موسیقایی بسیاری بر اساس اشعار حافظ ساختهشدهاند و میتوانند ادامه یابند. تندیسها، مناسبتها، یادمانها، عناوینی در کتابهای درسی و آثاری در هنرهای نمایشی و همه اینها درمجموع، چراغهای رابطه با آثار گذشتگان به شمار میآیند.
من در این میان، نقش ساختن ترانههایی به سبکهای قدیم و جدید بر اساس آثار شاعران بزرگ را بسیار پیش برندهتر و فراگیرتر از دیگر قالبهای ادبی و هنری میدانم. حتی ساختن آثاری موسیقایی بر پای ترجمههایی خوب از این سرودهها به زبانهای دیگر، به جهانیشدن این پیامها کمک میرساند. شبکههای اجتماعی نیز رسانههایی سریع و پرمخاطب برای انتقال آثاری گوناگون با محتوای مفاهیم ادبی، از نسلهای گذشته به امروز و فردا هستند.راز اقبالِ
تصحیح علمی دیوان حافظ با مقدمه مفصل او در این اثر توسط انتشارات قدیانی بارها تجدید چاپشده و از کتابهای مورد تائید و معرفیشده در وزارت آموزشوپرورش نیز هست.
برای شروع بهتر است از جایگاه حافظ و تأثیرگذاری او بر شعر پارسی نسبت به شاعران دیگر صحبت کنیم.
نسبت شاهکارهای ادبی و آثار بهیادماندنی و بالاتر از حد متوسط در سرودههای حافظ بیش از دیگر شاعران فارسیزبان است. ازاینرو حافظ تأثیری شگرف در شعر فارسی پس از خود داشته است. دیوان او نیز بیش از هر منظومه فارسی دیگر نسخهبرداری و خواندهشده و درگذر سدهها تغییر و تحریف پذیرفته است. به دلیل همین درهمتنیدگی شعر و شخصیت حافظ با ادبیات فارسی و باورهای عمومی ایرانیان، شناخت فرهنگ ایرانی- اسلامی بدون شناخت شعر حافظ ناقص خواهد بود.
راز اقبال عمومی و گرایش به اشعار حافظ چیست؟
محتوای شعر حافظ از والاترین مفاهیم و مضامین در فرهنگ ایرانی- اسلامی تا واقعیتهای سپید و سیاه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و حتی خانوادگی را در برمیگیرد. حافظ از یکسو نماینده غنای میراثی است که به او رسیده و از دیگر سو خود نیز گوهرهایی درخشان و گاه درخشانتر از همه بر این گنجینه افزوده است. اغلب سرودههای او زیبایی، شیرینی و دلنشینی لفظ و مضمون و نیز تعابیر، تخیلات و نازکاندیشیهای شاعرانه را در خود فراهم آوردهاند؛ بیآنکه خواننده را با پیچیدگیهای معماگونه بیازارند.
بر خلاف پندار عمومی، وجه عرفانی و دینی در اشعار حافظ پررنگ نیست بلکه بسیاری از شعرهای اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و سیاسی او این ظرفیت را دارند که بهصورت کلی یا جزئی تأویل عرفانی و دینی شوند.
در کنار همه اینها زبان سرودههای حافظ چندوجهی و تأویلپذیر است. شعر او را از مردم کوچه و بازار تا فرمانروایان، عالمان و عارفان و از سنتگرایان تا نواندیشان خوانده و ستودهاند و با آن مأنوس بودهاند. شخصیت حافظ در پندار بسیاری مردم، از شاعری بزرگ که زادهسرزمینی است، فراتر رفته و به اسطورهای بدل شده که نماد عارفی واصل و محرم راز در خلوت قدس و ملکوت جهان است.
پررنگ بودن وجه عرفانی و دینی در غزل حافظ نشانه چیست؟ بالاخره حافظ، عارف است یا شاعر؟
بر خلاف پندار عمومی، وجه عرفانی و دینی در اشعار حافظ پررنگ نیست بلکه بسیاری از شعرهای اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و سیاسی او این ظرفیت را دارند که بهصورت کلی یا جزئی تأویل عرفانی و دینی شوند. حافظ شاعری است که برخی اشعار عرفانی دارد اما برای مفاهیم زمینی همزبانی چندپهلو برگزیده است که دست عرفانگرایان و دینمداران را برای برداشتهایشان باز میگذارد.
مفاهیم اخلاقی و اجتماعی در شعر حافظ، چقدر ما به ازای امروزی دارد؟ آیا میتوان از آن در اصلاح جامعه امروز بهره برد؟
مفاهیمی که حافظ در سرودههای خود به آنها میپردازد، برگرفته از واقعیتهای تلخ و شیرین اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حتی خانوادگی هستند که هر کس در عمر متوسط خود با آنها یا بخشی عمده از آنها مواجه خواهد شد.اشاراتی به تولد و مرگ، جوانی و پیری، جنگ و صلح، پیروزی و شکست، تزویر و ریا، فقر و غنا، قحطی و رفاه، یأس و امید، عدالت و ستم، اعتراض و قیام، طمع و قناعت، استغنا و دریوزگی، آزادگی و وابستگی، پستی و سربلندی، تسلیم و رضا، صدق و وفا، بدگویی و مقامجویی، کفر و ایمان، گناه و ثواب، تظاهر و خویشتنداری، رندی و زاهدی، تسامح و خشکمغزی، نظارت بر مردم و رشد پنهانکاری و از این قبیل تجربیات و مفاهیم مرتبط بازندگی انسانها را در شعر حافظ میتوان دید. تجربهها و توصیههای او جهانشمولاند و به کار انسانها در همه زمانها و مکانها میآیند. توجه به آنها میتواند به ریشهیابی بسیاری از مشکلات یاری رساند و زحمت پیمودن راه های طیشده را از دوش آیندگان بردارد.
حافظ رِندتر است یا سعدی؟
رندی معانی گوناگونی در ادبیات فارسی بهویژه شعر حافظ دارد؛ از زرنگی و تیزهوشی گرفته تا صدق و اخلاص و وفا و مراتب بالای عرفان؛ و از شرابخواری و لوطی گری تا پوشاندن باطن پاک با ظاهر گناهآلود. به لحاظ شخصی، سعدی جهانگرد است و وابسته یار و دیاری خاص نیست؛زندگی زهدانهای دارد و چشم به عطایای این و آن ندوخته است؛ اغلب آثارش بهصراحت از عشق و اخلاق و عرفان میگویند و درس زندگی میدهند. اما حافظ دلبسته شیراز است و سفرهای معدود او از سر ناچاری است. از آغاز با دربار پیوند میخورد و فراز و نشیب سرنوشت شاهان و نگاه درباریان به شعر و شاعری و شاعران، زندگی او را با مشکلات مادی روبهرو میسازد.
کمتر سرودهای از حافط را میتوان یافت که نشانی یا اشارهای به دشواریهای مادی و درخواستهای مالی نداشته باشد. اما او زبانی برای بیان این واقعیتها برمیگزیند که اغلب صریح نیست و قابلیت تعبیرها و تفسیرهای فرامادی دارد.او مدح، طلب و مسائل اجتماعی و سیاسی را گاه چنان به قالب غزلی عاشقانه میریزد و الفاظ و تعابیری ایهام وار و مشترک میان ملک و ملکوت و ممدوح و معشوق برای آنها به کار میگیرد که تنها با شناخت تاریخ زندگی حافظ و آگاهی از ظرافتهای ادبی میتوان دریافت که آنها برای مقاصد و مصادیقی عرفانی و قدسی و ماورایی سروده نشدهاند و معشوق و محبوب آنها همان ممدوح است. بنابراین با توجه به معانی گوناگون رندی، ممکن است سعدی را از جنبههایی رندتر بدانیم و حافظ را از جنبههایی دیگر.
آیا برای نسل امروز دیوان حافظ تبدیل به یک کالای تجملی و مناسبتی شده و جنبه تزیینی آن بر جنبه ادبیاش غلبه کرده است؟
همانند آثار مشهور ادبی و هنری، دیوان حافظ نیز در شرایطی، در شمار کالاهای تجملی و مناسبتی بوده و جنبه تزیینی داشته است و خواهد داشت. اما این منافاتی با کاربردهای اصلی و اصیل این آثار ندارد بلکه بهعکس، همانند مراسم و مناسک آیینی، نقش یادآوری و زنده داشت آثار را ایفا خواهد کرد. بههرحال، هدیه کردن کتاب و فخرفروشی به کتابخانهای با آثار نفیس، یک مرحله بالاتر از هدیه دادن و خودنمایی با سکه طلا و سینی جواهرنشان و اتومبیل گرانقیمت است.
اما برای علاقهمندان به فرهنگ، در همه نسلهای گذشته و آینده، چه ثروتمند و چه فقیر، آثار فرهنگی - یا به تعبیر حافظ «گوهر معرفت» - اهمیت داشته است و برای علاقهمندان به مادیات، چه ثروتمند و چه فقیر، امور مادی یا به تعبیر حافظ «نصاب زر و سیم» ــ مهم بودهاند. این اختصاصی به نسل امروز و دیروز و فردا ندارد.من قبول ندارم که از تعداد شاعران و ادیبان و علاقهمندان به شعر و ادب و خوانندگان و پژوهشگران این حوزهها ـ حتی بهتناسب جمعیت ـ کاسته شده باشد.
توجه کنیم که شاعری، ذوق ادبی و دوستداری ادبیات، از جنبههای استعدادی و وراثتی و تابع توزیع فراوانی ژنهای مرتبط با رشتههای گوناگون علوم، فنون، هنرها و معارف در میان نسلها هستند و نسبت آنها در میان یک نژاد یا ملت درگذر زمان و از نسلی به نسل دیگر بهطور طبیعی باید ثابت بماند.
زنجیره ادامهدار بیتوجهی و بیاعتنایی به مفاهیم شعر شاعران کهن را چگونه میتوان قطع کرد؟ لزوماً ازاینجهت که حداقل نامی از شاعرانی چون حافظ و سعدی و مولانا باقی بماند؟
اوضاع بهویژه در مورد حافظ و سعدی و مولانا چندان نگرانکننده نیست. بهویژه آثاری متعدد با موضوع حافظ و گزید اشعارش برای کودکان و نوجوانان یا شرح و توضیح دشواریهای سرودههایش برای این رده سنی و فهم افرادی با سطح سواد متوسط منتشرشدهاند و کارهایی بسیار بیشتر میتوان کرد.آثار موسیقایی بسیاری بر اساس اشعار حافظ ساختهشدهاند و میتوانند ادامه یابند. تندیسها، مناسبتها، یادمانها، عناوینی در کتابهای درسی و آثاری در هنرهای نمایشی و همه اینها درمجموع، چراغهای رابطه با آثار گذشتگان به شمار میآیند.
من در این میان، نقش ساختن ترانههایی به سبکهای قدیم و جدید بر اساس آثار شاعران بزرگ را بسیار پیش برندهتر و فراگیرتر از دیگر قالبهای ادبی و هنری میدانم. حتی ساختن آثاری موسیقایی بر پای ترجمههایی خوب از این سرودهها به زبانهای دیگر، به جهانیشدن این پیامها کمک میرساند. شبکههای اجتماعی نیز رسانههایی سریع و پرمخاطب برای انتقال آثاری گوناگون با محتوای مفاهیم ادبی، از نسلهای گذشته به امروز و فردا هستند.راز اقبالِ
بیشتر بخوانید
عمومی به لسان الغیب