تبیان، دستیار زندگی

امام خمینی؛ سرآمد نواندیشان معاصر

اصلاح و احیا تفکر دینی در پارادایم فکری امام خمینی(ره)

امام در حوزه فکر و اندیشه هم به عنوان اصلاح‌گر اندیشه، یا احیاگر اندیشه جایگاهی داشت؛ گرچه ایشان نوشته مستقلی دراین‌باره ندارد که آن را مبنا قرار دهیم، ولی با استفاده از مجموعه آثار، نامه‌ها و فتاوا، می‌توان از او به عنوان اصلاح‌گر اندیشه یاد کرد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
حجت الاسلام مهریزی
در عصر قاجار اعتبار سنجی کارکردهای دین، در عرصه حیات اجتماعی انسان، مورد اقبال پژهشگران دینی و افراد فعال در زمینه مسائل اجتماعی قرار گرفت.

از سویی اسلام‌گرایانی همچون سید جمال‌الدین اسدآبادی، جریان نوگرایی دینی را آغاز کردند و از سوی دیگر روشنفکران عصر قاجار، پروژه پروتستانیسم اسلامی را مطرح ساختند و برخی از علمای حوزه، از جمله مرحوم نائینی و آخوند خراسانی، روشی متفاوت از حوزه‌های ما قبل خود را پیش گرفتند؛ ولی فعالیت‌های اندیشمندان آن دوره، تغییر جدی و قابل توجهی در روش فهم از دین و یا ورود دین به عرصه‌های اجتماعی ایجاد نکرد.

اصلاح دینی به معنای این است که چارچوب رسمی دین که فرض کنید قرآن، حدیث و عقل باشد را محترم می‌شماریم، ولی با تجربه‌های جدید، همین منابع را یک بازنگری مجدد می‌کنیم

در عصر پهلوی همزمان با گسترش تفکر ایدئولوژیک در جهان و با افزایش علاقه جوانان به فعالیت‌های اجتماعی، بزرگانی از حوزه متوجه نیاز به بازخوانی مجدد گزاره‌های دینی شدند، تا بتوانند برای تمام شئون زندگی انسانی نسخه دینی معرفی کنند؛ کاری که تا قبل از آن یا حوزه‌ها کمتر به آن فکر می‌کردند و یا مقابل دخالت دین در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی می‌ایستادند.

در این بین امام خمینی برجسته‌ترین شخصیتی است که توانست با اصلاح ساختارهای کهنه و به نوعی سکولار دینداری، دست به کار بزرگی بزند و همراه با شاگردانش، همچون شهید مطهری، شهید بهشتی و دیگران، وجه پنهان مانده دین را نمایان سازد.

درادامه به ویژگی‌های اصلاح و احیاء اندیشه دینی در پارادایم فکری امام خمینی و با محوریت مصاحبه با حجت الاسلام مهریزی می‌پردازیم؛ مهریزی استادیار دانشکده علوم حدیث و مولف کتاب‌هایی در زمینه فقه و حدیث از جمله "کتابشناسی اصول فقه شیعه" و "شخصیت و حقوق زن در اسلام"  است.

اصلاح دین، یعنی بازخوانی مجدد منابع دینی

حجت الاسلام مهریزی معتقد است، واژه‌های اصلاح و احیاء، واژه‌هایی هستند که هنوز معنای استانداردی پیدا نکرده‌اند؛ به طور مثال مصلح را بیشتر در مسائل اجتماعی استفاده می‌کنند، اما خود اصلاح را با پسوند اندیشه نیز به کار می‌برند؛ و هم ممکن است اصلاح را به معنای اصلاح اجتماعی به کار ببرند؛ بنابراین هنوز حد و رسم این واژه‌ها پیدا نشده.

از دیگر مسائلی که می‌توان ذکر کرد، بحث اعتقاد امام به تکثر اندیشه و فهم است که در پاسخ به نامه آقای انصاری (منشور برادری) منعکس شده.

به اعتقاد این مدرس حوزه و دانشگاه، اصلاح این است که چارچوب‌های رسمی دین‌شناسی را محترم شمرده و آن‌ها را قبول کنیم، اما در عین حال با نگاه‌ها و تجربه‌های جدیدی که به دست می‌آوریم، یک بازخوانی مجدد از گزاره‌های دینی انجام ‌دهیم؛ 

بنابراین اصلاح دینی به معنای این است که چارچوب رسمی دین که فرض کنید قرآن، حدیث و عقل باشد را محترم می‌شماریم، ولی با تجربه‌های جدید، همین منابع را یک بازنگری مجدد می‌کنیم؛ چه بسا نفر قبل از ما به همه مسائل توجه نداشته و این اطلاعاتی که ما داریم کمک کند به رفع نقص‌ها. 

امام خمینی؛ مصلح اجتماعی و اصلاح‌گر اندیشه

مهریزی گفت که امام را قطعاً به عنوان یک مصلح اجتماعی می‌توان به شمار آورد؛ چراکه در پی تغییر وضعیت اجتماعی مردم ایران از حالت ترس، اختناق و فشار بود.

به اعتقاد او امام در حوزه فکر و اندیشه هم به عنوان اصلاح‌گر یا احیاگر اندیشه جایگاهی داشت؛ گرچه امام نوشته مستقلی دراین‌باره ندارد که آن را مبنا قرار بدهیم، ولی با استفاده از مجموعه آثار، نامه‌ها و فتاوا، می‌توان از او به عنوان اصلاح‌گر اندیشه یاد کرد.

محور‌های نوآوری و نواندیشی امام خمینی

مهریزی به محورهایی از نواندیشی فکری امام خمینی اشاره داشت که می‌توان آن‌ها را در شش بخش دسته‌بندی کرد:

1. امام در تئوری سیاسی شیعه حرف دارد و یک نظریه ارائه می‌دهد. پس ارائه یک تئوری جدید در فقه سیاسی شیعه یا نظریه سیاسی شیعه یک مؤلفه است که در درس‌های مربوط به ولایت فقیه و بعد در ادامه در نامه‌ها منعکس شده است.

بحث‌هایی که درباره روحانیت و پالایش سبک زندگی روحانیت مطرح کردند، به نظر من ذیل اندیشه اصلاح‌گری امام قرار می‌گیرد.

2. چیزی که در فکر و اندیشه امام مطرح می‌شود، نوع تلقی‌ها و برداشت‌ها از دین و دین‌شناسی امام است. مثلاً در آن نامه پیرامون شطرنج، در پاسخ به آیت الله قدیری نوشتند که این مدل دین‌شناسی، دین را به بن‌بست می‌کشاند. خب این قابل توجه است؛ مؤلفه هایی که باعث می‌شود دین با زمان و جلوتر از زمان باشد را می‌توان از نوآوری‌های امام دانست.

3. از دیگر مسائلی که می‌توان ذکر کرد، بحث اعتقاد به تکثر اندیشه و فهم است که در پاسخ به نامه آقای انصاری (منشور برادری) منعکس شده. امام در این نامه می‌گوید؛ اختلاف فکر و اندیشه همیشه بوده، ولی چون قبلاً در کتاب‌های عربی ضبط می‌شده، مردم از آن خبر نداشتند، ولی حالا که در منظر مردم قرار گرفته؛ همین اختلاف نظرهای فقهی را دیدن و به رسمیت شناختن آن‌ها، یکی از مؤلفه‌های احیاگری امام است.

4. بحث حقوق مردم و به تعبیر امروزی، حقوق شهروندی از دیگر مسائلی است که در آثار امام وجود دارد. یکی آن نامه هشت ماده است که بحث منع از تفتیش عقائد مردم را ذکر می‌کند. یا در نامه تنفیذ دوره دوم ریاست جمهوری آیت الله خامنه‌ای که امام می‌گوید من به پیروی از مردم تنفیذ می‌کنم؛ این‌ها نکات قابل توجهی است.

5. بحث‌هایی که درباره روحانیت و پالایش سبک زندگی روحانیت مطرح کردند، به نظر من ذیل اندیشه اصلاح‌گری امام قرار می‌گیرد.
 

زمان و مکان در دستگاه فقاهتی امام

6. در بحث اجتهاد، امام می‌گوید که اجتهاد مصطلح برای اینکه یک نفر را از بن بست خارج کند کافی نیست. در واقع عناصر جدید در سیستم اجتهادی امام، از مؤلفه‌هایی است که اصلاحگری را نشان می‌دهد. یکی از مؤلفه‌های اجتهادی امام، بحث زمان و مکان است که ایشان چندین بار مطرح کردند و در مکاتبه با شورای نگهبان دو سه بار این مسئله را به کار بردند. 

  تفسیرهای گوناگون بسیاری از بحث زمان و مکان شده است. من یک مقاله‌ای دارم به نام "نگاهی تاریخی به مسئله فقه الزمان" که در مجله آینه پژوهش، سال 74 منتشر شد. در این مقاله من تقریباً ده تفسیر که از این کلام امام شده بود را آوردم و آنجا در واقع بیان کردم بعضی از تفسیرها خیلی سازگار نیست. مثل اینکه اگر بگوییم موضوع عوض شود حکم هم عوض می‌شود را قبلی‌ها هم می‌گفتند.

آنچه که به امام می‌شود نسبت داد، این است که هم زمان و مکان در نوع برداشت فرد می‌تواند مؤثر باشد و هم در تغییر موضوعات می‌تواند مغیر و مؤثر باشد و هم درباره برخی از احکامی که زمان‌مندند و در خود تشریعش زمان‌مند بودند و اگر بتوانیم زما‌ن‌مند بودنش را کشف کنیم مؤثر است. 

اگر امام نبود حوزه‌ کلیسای قرون وسطی می‌شد

محور‌های شش‌گانه‌ای که در این مصاحبه گذشت، موید این مفهوم است که امام خمینی، در اندیشه و عمل متفاوت از باور‌ها و رفتار‌های حوزه‌های هم عصر خود بود.

مرحوم امام در منشور برادری، در توصیف حوزه‌های قبل از انقلاب می‌گوید: «خون دلى که پدر پیرتان از این دستۀ متحجر خورده است، هرگز از فشارها و سختیهاى دیگران نخورده است. وقتى شعار جدایى دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احکام فردى و عبادى شد...حماقت روحانى در معاشرت با مردم فضیلت شد.»

نکته قابل توجه این است که امروز حوزه‌های علمیه باید عمل به روش مرحوم امام، در دغدغه‌مند بودن نسبت به جامعه و همچنین توجه به اجتهاد پویا را سرلوحه کار خود قرار دهند؛


سپس امام در ادامه می‌گوید اگر این روند ادامه پیدا می‌کرد، بی‌تردید وضع روحانیت و حوزه‏‌ها، وضع کلیساهاى قرون وسطى می‌شد که خداوند بر مسلمین و روحانیت منت نهاد و کیان و مجد واقعى حوزه‏‌ها را حفظ نمود.

بنابراین امام خمینی با در نظر گرفتن مصالح روز جامعه و با تکیه بر فقه و اجتهاد پویا دست به اصلاح بسیاری از اندیشه‌های عقب‌مانده حوزه از اقتضائات زمانی زد و بسیاری از باور‌های فراموش شده اسلامی را احیاء کرد؛ اقداماتی که با تاکید او بر نقش زمان و مکان در اجتهاد به اوج خود رسید.

این ابتکار امام خمینی، اجتهاد او را از نص‌گرایی و جمود بر ظهور نصوص دور کرد و به امام اجازه داد بدون تعصب و با در نظر گرفتن مصالح روز احکام دینی را استنباط کند؛ حکم به جواز شطرنج از نتائج این نوع اجتهاد پویا بود.

نکته قابل توجه این است که امروز حوزه‌های علمیه باید عمل به روش مرحوم امام، در دغدغه‌مند بودن نسبت به جامعه و همچنین توجه به اجتهاد پویا را سرلوحه کار خود قرار دهند، تا از این طریق جامعه دینی بتواند منفعت بیشتری از دین‌داری را تجربه کند.

 

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.