تخریبهای سیاسی
در هفتههای گذشته اظهاراتی به نقل از یکی از اعضای ارشد حزب کارگزاران در رسانهها منتشر شده بود که طی تماسی با ایشان، علت طرح این مباحث را در شرایط فعلی جویا شدم. ایشان ضمن ابراز ناراحتی از انتشار عمومی این صحبتها، مطالب منتشره را غیر دقیق دانستند که به شکل نادرست از یک جلسه خصوصی به بیرون درز پیدا کردهاست.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : جمعه 1397/07/13 ساعت 17:33
مسعود شفیعی عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه با پیشنهاد تشکیل اتاق فکر فراگیر به همه جناحهای سیاسی، بر ضرورت پرهیز از اتخاذ تصمیمات رادیکال تاکید کرد و یادآور شد که در شرایط کنونی همه احزاب و گروههایی که در دولت و تصمیمات آن نقش دارند باید به سهم خود، پاسخگو باشند.
مشروح گفتوگوی مسعود شفیعی با ایسنا را در ادامه بخوانید:
اخیرا شاهد مجادلههای لفظی و رسانهای برخی اعضای حزب کارگزاران و حزب اعتدال و توسعه هستیم. دو حزبی که ظاهرا خاستگاه مشترک «تکنوکرات» دارند و به نظر میرسد که مشی اعتدال و میانهروی وجه مشترک آنها باشد؛ اما مجادلات اخیر نشان داد که اتفاقا مرزهای پررنگی میان آنها وجود دارد. ماجرا چیست؟ ریشه این اختلافات را کجا باید جستجو کرد؟
ابتدا لازم است تاکید کنم که ما معتقد هستیم که همه جریان ها، احزاب و گروه های شناسنامهدار، وفاردار به نظام و متعهد به قانون، باید بتوانند در بستری آرام، رقابتی سالم داشته باشند. رقابتی که نتیجه اش تحرک اجتماعی، افزایش مشارکت و نهایتا ارتقای حکمرانی خوب و خدمت به کشور و مردم باشد. بر همین اساس به هیچ وجه علاقمند نیستیم وارد بگومگوی بی حاصل و غیرسازنده شویم. اگر جستجو کنید متوجه خواهید شد که حزب اعتدال و توسعه این رویکرد را در طول بیش از دو دهه حیات سیاسی خود و بهویژه طی دوره اخیر، با مدارا و بردباری در پیش گرفته است. این رویکرد برآمده از «اندیشه اعتدال و اعتدالگرایی» است که ریشههای دینی و عقلانی دارد و نیاز امروز همه جوامع در دنیای حاضر به شمار می رود.
با وجود تاکید اعتدال و توسعه بر پرهیز از ورود به مجادلات بی حاصل، طی بیست و اندی سال حیات این حزب بویژه در سال های اخیر، بارها از سوی جریانهای مختلف نقدهای غیرسازنده ای که بی شک باید آن را در چارچوب رقابت های ناسالم سیاسی ارزیابی کرد به این تشکل سیاسی وارد شده است.
مثلا در دوره ای عدهای اصرار داشتند بگویند «اعتدال» گفتمان نیست و صرفا یک مشی است، اظهارنظرهایی نیز شنیدهایم که حزب اعتدال و توسعه را فاقد پشتوانه اجتماعی و قدرت اثرگذاری دانستهاند! اگر چنین ادعاهایی درست باشد، آنگاه باید پرسید آیا مشکل امروز جامعه گفتمان بودن یا نبودن اعتدالگرایی است؟! و آیا حزبی که به زعم برخی مخالفان یا رقبا، فاقد گفتمان و پشتوانه اجتماعی است، ارزش دهها مقاله، یادداشت و اظهار نظر را دارد؟ یا از یک سو تلاش دارند گفتمان اعتدالگرایی را بیبرنامه، ناکارآمد و فاقد ظرفیتهای لازم برای حل مسائل جامعه معرفی نمایند و از طرف دیگر کراراً از قدرت پشت پرده حزب اعتدال و توسعه و توانایی آن برای قبضه کردن کابینه، تاثیرگذاری بر تمامی تصمیمات دولت و مُهرهچینی در ساختارهای مختلف حکومتی از جمله مجلس و قوه مجریه سخن میگویند! همچنین وقتی به زعم برخی منتقدان، اعتدال و توسعه فاقد عقبه اجتماعی و نیروها و افراد وفادار است، پس ادعای تلاش برای چینش نیروها در دولت و مصادره قدرت، درباره این حزب چه معنایی خواهد داشت.
در هفتههای گذشته نیز اظهاراتی به نقل از یکی از اعضای ارشد حزب کارگزاران در رسانهها منتشر شده بود که طی تماسی با ایشان، علت طرح این مباحث را در شرایط فعلی جویا شدم. ایشان ضمن ابراز ناراحتی از انتشار عمومی این صحبتها، مطالب منتشره را غیر دقیق دانستند که به شکل نادرست از یک جلسه خصوصی به بیرون درز پیدا کردهاست. من هم ضمن اینکه داشتن نقطهنظرات مثبت یا منفی در خصوص عملکرد یک حزب را حق طبیعی افراد دانستم، اما رسانهای شدن اینگونه مباحث را در فضای فعلی، مثبت ارزیابی نکرده و پیشنهاد کردم اگر انتقادی وجود داشته باشد، میتوان آنرا به صورت رودررو و مستقیم مطرح کرد و از نتایج آن برای همافزایی در جهت رفع مشکلات کشور و مقابله با تهدیدهای خارجی استفاده نمود. ایشان هم ضمن تأیید پیشنهادم، تصریح کردند که مسأله ایجاد شده را حل خواهند کرد.
در مورد تحلیلی که شما از بیانیه کارگزاران و پاسخ کمیته سیاسی سازمان جوانان در قالب پرسش ارائه دادید باید یادآوری کنم که حزب اعتدال و توسعه طبعا شخصیت و هویتی مستقل دارد و قطعا، هم در منش و هم در مشی، مرزبندیهای مشخصی با دیگر جریانهای سنتی موجود در فضای سیاسی ایران و دیگر احزاب دارد. اگر اینگونه نمی بود که اساسا موسسان این حزب اواخر دهه 70 اقدام به ایجاد این تشکل نمی کردند بلکه خواسته های خود را در چارچوب یکی از همان جناح های سنتی موجود دنبال می کردند.
فراموش نشود آنچه که اکنون در مناسبات سیاسی می بینیم یک همکاری سه گانه میان جریان اعتدال و دو جریان اصلاح طلب و اصولگرای معتدل است که هر سه با حفظ مرزبندی های سیاسی بر اساس تحلیلی از شرایط کشور از سال 92 به این سو در این مسیر حرکت میکنند. همکاری ای که البته هر روز تقویتِ بیش از پیش آن ضروریتر به نظر می رسد.
با تاکید بر همین ضرورت است که ما نه تنها بر حفظ این همکاری تاکید داریم بلکه می گوئیم باید چتر آن را تا آنجا که می توانیم گسترده کنیم و همچنین با تعمیق این همکاری، به سمت ائتلاف و اتحاد راهبردی حرکت کنیم.
احزاب و جریان های سیاسی کشور نیز به عنوان یکی از بازیگران اصلی در عرصه تصمیم سازی و تصمیم گیری، بایستی بتوانند نقش خود را به نحو مطلوب در تقویت انسجام و همبستگی ملی ایفا کنند.
فراموش نکنیم که هم اکنون با درایت رهبر انقلاب و در راستای ایجاد اتاق فرمان واحد برای مقابله با همجمه اقتصادی و روانی دشمن، جلسات منظم سران سه قوه تشکیل می شود تا تصمیمات کلان، در یک چارچوب واحد و با هم افزایی حداکثری میان نیروهای موثر در نظام تصمیم گیری کشور اتخاذ شود.
همین رویکرد را ما باید در میان احزاب و گروه های سیاسی کشور نیز ببینیم. به اعتقاد من، اکنون تمامی احزاب، فارغ از دیدگاه ها و سلایق متنوعی که دارند بایستی یک اتاق فکر مشترک به منظور بررسی، تحلیل و ارائه راهکار به مجموعهِ نظام برنامه ریزی کلان کشور تشکیل دهند.
همین جا بنده اعلام می کنم که حزب اعتدال و توسعه همانگونه که در ایجاد و استحکام ائتلاف امید در دوره های اخیر نقش بارزی ایفا کرد، اکنون پیشنهاد می دهد یک اتاق فکر فراگیر با مشارکت همه جریان های سیاسی وفادار به نظام و انقلاب تشکیل شود. این اتاق فکر علاوه بر حداکثرسازی وفاق و همبستگی میان احزاب و گروه های سیاسی، به نزدیک کردن دیدگاه های آنان درباره مسائل روز کمک کرده و زمینه را برای تقویت بهره گیری نظام برنامه ریزی کشور از ظرفیت های فکری و تخصصی موجود در جریان های سیاسی برای مقابله با تهدیدات دشمنان هموارتر می کند.
تشکیل این اتاق، از دیگر سو به جامعه نیز این پیام مثبت را خواهد داد که جناح ها و احزاب، به این بلوغ سیاسی رسیده اند که شرایط خطیر کشور را درک کرده و در تلاش برای ایفای نقشی موثر در جبهه مقابله با بدخواهان هستند.
برخی به استناد نسبت معنوی آقای روحانی با حزب اعتدال و توسعه، ایشان را رئیس جمهوری برآمده ازاین حزب میدانند و معتقدند که حزب شما با توجه به اینکه در جمع هیئت دولت نیز نمایندگانی دارد، درباره مشکلات اخیر اقتصادی کشور، نوسانات نرخ ارز و مقولاتی از این دست، مسئول است و باید پاسخگو باشد. نظر شما چیست؟
فارغ از دلائل بروز مشکلات اخیر، اعضای حزب اعتدال و توسعه معتقدند همه احزاب و گروههایی که در دولت و تصمیمات آن نقش دارند باید به سهم خود، پاسخگو باشند. این نمیشود که فرد یا افرادی صرفا بهدنبال سهمخواهی از دولت باشند اما به هنگام طرح مشکلات و انتظارات بهحقی که مردم دارند جاخالی بدهند و به تعبیر مقام معظم رهبری نقش اپوزیسیون را بازی کنند.
دولت آقای روحانی فراجناحی است و از گرایشهای سیاسی مختلف در این دولت، مسئولیتهایی دارند. افراد بسیار معدودی از اعضای حزب اعتدال و توسعه نیز در دولت تدبیر و امید حضور دارند. قطعا میدانید میزان حضور اعضای حزب اعتدال و توسعه در کابینه دوازدهم، نسبت به دولت یازدهم کاهش داشتهاست؛ آقایان جنتی، نعمتزاده و ترکان در دولت نخست دکتر روحانی حضور پررنگی داشتند، اما اکنون اینگونه نیست. البته حضور این شخصیتها در کابینه نه بهدلیل عضویتشان در حزب اعتدال و توسعه، که بهخاطر شناخت مستقیم شخص رئیسجمهور نسبت به آنها بود. آقای روحانی عضویتی در حزب اعتدال و توسعه ندارند؛ ولی ما اولین حزبی بودیم که در انتخابات سال 92 از ایشان حمایت کردیم و طبیعتا اگر دولت در اعمال وظایف خود موفق نباشد، خود را در پیشگاه افکار عمومی پاسخگو میدانیم. لیکن اینطور نیست که فقط ما پاسخگو باشیم. اگر دولت با عدم موفقیت روبرو شود، خیلی افراد دیگر هم باید پاسخگو باشند.
این گروه، همان کسانی هستند که خواسته یا ناخواسته بستر را برای گسترش موسسات اعتباری غیرقانونی فراهم کرده و به هر دلیل سال ها در قبال بی قانونی های این موسسات سکوت کردند. همین آقایان این روزها میخواهند دولت تدبیر و امید را مقصر جلوه دهند. تعهدات این موسسات اعتباری از منابعشان فراتر رفت و منجر به بروز نارضایتیهایی شد. حتما به یاد دارید ناآرامیها از مشهد آغاز شد. خوب است که شعارهای آن تجمعات را بازبینی و حتی تحلیل محتوا کنید؛ تجمعات اولیه عمدتا در اعتراض به عملکرد موسسات اعتباری بود و اصلا موضوع گرانی در آن مقطع، مطرح نبود.
در آن روزها تورم کمتر از 10 درصد بود و در قیاس با وضع فعلی، مشکل اقتصادی حادی در کشور وجود نداشت. واضح است که طراحان آن تجمعات در پی آن بودند که فضایی ایجاد کنند تا حس بی اعتمادی به دولت ر ا به جامعه القا کنند.
این گروه، همان هایی هستند که وقتی برجام امضا شد، گفتند که این توافق هیچ کمکی به کشور نکرد. اما زمانی که آمریکا از برجام بیرون رفت، گفتند چرا آمریکا این توافق را نقض کرد؟ خوب است دلواپسان تکلیفشان را با برجام روشن کنند؛ اگر برجام بد بود، چرا با بزرگنمایی خروج ایالات متحده از برجام، به التهاب و تشویش اذهان عمومی دامن زدند؟
این گروه، همان هایی هستند که به هر روشی متوسل شدند تا رئیس جمهور را از سفر به نیویورک و سخنرانی در سازمان ملل منصرف کنند. زمانی هم که دکتر روحانی در سازمان ملل با آن سخنرانی هوشمندانه مایه تحسین ایران نزد جهانیان شد و طی دیدارها و مذاکرات فشرده با سران کشورهای مختلف، برنامه های ترامپ را در سوءاستفاده از موقعیت سازمان ملل و شورای امنیت علیه کشورمان بلااثر کرد همین گروه ها در رسانه های خود به گونه ای رفتار کردند که مایه تاسف و تعجب است.
اکنون نیز می بینیم وقتی با درایت تیم حقوقی ایران، ایران به یک پیروزی تاریخی در دادگاه لاهه دست یافته، باز همین گروه ها و رسانه هایشان در سکوتی تامل برانگیز به سر می برند.
من امیدوارم شیوه برخورد این گروه ها ناشی از ناآگاهی آنان باشد. و گرنه در شرایطی که همه ارکان نظام با همگرایی حداکثری، در پی یاری رسانی به دولت هستند که اکنون در خط مقدم جنگ اقتصادی و عملیات روانی دشمن قرار گرفته، اینگونه سنگ اندازی ها با هر نیتی که باشد، قطعا در مسیر صلاح کشور و نظام و تاکیدات مکرر مقام معظم رهبری نیست.
تلاش آقایان روحانی، خاتمی، سید حسن خمینی، ناطق نوری و مرحوم هاشمی هم تا پیش از این، در همین راستا بود. در حال حاضر نیز با مجموعهای از نیروهای معتدل اصلاح طلب اعتدالی و عقلای اصولگرا در ارتباط هستیم و به جد این موضوع را دنبال میکنیم که بتوانیم با همکاری سایر جریانات سیاسی، در انتخابات حضور داشته باشیم.
به نظر میرسد بخشی از مردم دیگر به جریان اعتدال و اصلاحات امیدوار نیستند. نه اینکه به جمع حامیان جریان مقابلتان پیوسته باشند، منظورم این است که از جریانات داخلی سرخورده شدهاند. مشخصا منظورم کسانی هستند که شعار «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» را سرمیدهند. به نظرتان در چنین شرایطی جریان اعتدال همچنان شانسی برای پیروزی در انتخابات را دارد؟
ممکن است که مردم از جناحهای سیاسی نارضایتیهایی داشته باشند، اما این نارضایتی مطلق نیست و بسته به شرایط، نگرش مردم هم تغییر خواهد کرد. لذا همچنان گروههای سیاسی میتوانند، نقش مهمی در ترمیم اعتماد عمومی و تقویت انسجام داخلی داشته باشند؛ مشروط بر آنکه در گام نخست با مردم صادقانه سخن بگویند و برای بدنام کردن جناح مقابل، چوب حراج به سرمایههای ملی نزنند. متاسفانه شعار مورد اشاره شما زمانی مطرح شد که جریان مقابل دولت، که از شکست در انتخابات سال 96، سرخورده شده بود، سعی کرد به هر قیمتی وجهه قوه مجریه را تخریب کند و مسأله مؤسسات اعتباری غیر مجاز را که این دولت هیچ نقشی در شکل گیری آن نداشت به عنوان سند ناکارآمدی قوه مجریه، به بهانهای برای تجمعات خیابانی تبدیل کند.
به نظرم اگر فضای غبارآلود فعلی برای مردم روشن شود، با وجود همه محدودیتها و مشکلات میتوانیم حتی شاهد حماسههای بزرگتر از خرداد 1392، اسفند 1394 و اردیبهشت 1396 باشیم. جریان اعتدال و مجموعه کسانی که منافع ملی را از طریق تعامل سازنده با جهان، توسعه سیاسی و رفع یا کاهش محدودیتهای اجتماعی دنبال میکنند، برای موفقیت در انتخابات آتی شانس پیروزی دارند. در انتخابات قبل –انتخابات مجلس دهم- و شوراهای اسلامی شهر و روستا هم که مشارکت مردم خوب بود، خصوصاً در کلانشهرها عمدتا گروههایی پیروز شدند که دیدگاههای اصلاحطلبانه و اعتدالگرایانه داشتند و یا از عقلای اصولگرایان بودند.
حرف اصلی مخالفان دولت این بود که آقای روحانی دستاوردی نداشته، به وعدههایش عمل نکرده، بهبودی در زندگی مردم ایجاد نشده و اثری از رونق اقتصادی هم نیست. اما در عمل چه اتفاقی افتاد؟ شاهد بودیم که مردم با حضورگستردهتری در انتخابات شرکت کردند تا آنجا که وزارت کشور اعلام کرد که به دلیل عدم موافقت شورای نگهبان برای تمدید زمان انتخابات، برخی ازمردم نتوانستند رای خودرا به صندوق بیاندازند. با این وجود آقای روحانی با رایی بالاتر از دوره نخست، توانست حضورش را در راس دولت تمدید کند.
همانطور که گفتم فضای سیاسی کشور سیال است و پایین و بالا خواهد داشت. یک فعال سیاسی نباید با یک غوره سردی و با یک مویز گرمیاش کند. وظیفه کنشگران حرفهای سیاسی آن است که بر مبنای روند کلی امور، تحلیل و قضاوت کنند، گرفتار موضوعات کوتاهمدت و مقطعی نشوند و آدرس غلط به جامعه ندهند. اگرچه در جامعه نسبت به مسائل اقتصادی نگرانی وجود دارد، اما همه واقفند که الان همه دنیا عقلانیت، دوراندیشی و اعتدالگرایی دولت ایران را در عرصه بینالمللی تحسین میکنند و غیر از رژیم صهیونیستی، هیئت حاکمه بیمنطق ایالات متحده و چند دستنشاندهاش در منطقه، همه کشورهای دنیا از روابط خوب و گسترده با ایران در همه ابعاد استقبال میکنند.
این که عدهای روابطشان با دولت را تحت تاثیر جوِّ عمومی -که ممکن است خیلی دقیق هم نباشد-، تنظیم کنند، نه اخلاقی است و نه حرفهای. اینکه در روزهای خوش شریک دولت باشیم اما در شرایط جنگ اقتصادی، خود را کنار بکشیم، در شان یک کنشگر سیاسی و حزبی شناسنامهدار نیست و رفتای غیرمسؤولانه است.
به نظرتان در انتخابات آتی ریاست جمهوری چه کسانی از سوی جناح اعتدالگرا و اصلاح طلب کاندیدا خواهند شد؟
بهنظر میرسد با توجه به اقتضائات جهانی و شرایط کشور، بیش از گذشته به مدیران نسل سومی و کسانی که به روندهای نوظهور در اقتصاد، سیاست و موضوعات اجتماعی اشراف دارند، نیاز داریم. لذا باید رئیسجمهور آینده علاوه بر اینکه تجربه و مهارت لازم برای اداره کشور را داشته باشد و به طور دقیق چالشها و مسائل اقتصادی کشور را بشناسد و به اعتدالگرایی و توسعه اعتقاد داشته و بتواند از ظرفیت همه جناحها برای اداره امور کشور استفاده کند، باید یا خود از نسلسومیها باشد و یا اینکه در بیشترین حد ممکن از توان نیروهای جوان و متخصص کشور در سطوح ارشد مدیریتی استفاده نماید. به نظر من در انتخابات آتی علاوه بر چهرههای با سابقه، باید به سمت نسل جدیدتری برویم. گزینهای در این میان شانس بیشتری خواهد داشت که به آزادیهای سیاسی و اجتماعی، مبارزه با فساد، شفافسازی، تعامل سازنده با جهان و مدارا در داخل اعتقاد جدی داشته باشد و برای ایستادگی مقابله زیادهخواهیهای آمریکا و در عین حال گام برداشتن در مسیر توسعه و بهبود وضعیت معیشت مردم برنامههای عینی داشته باشد.
این را هم بگویم که جناح مقابل نباید فکر کند که اگر آقای روحانی تخریب شود، مردم به سمت آنان حرکت میکنند. اساسا چنین چیزی درست نیست.
عملکرد مجلس در قبال دولت را چطور ارزیابی میکنید؟ به نظرتان طرح سوال از رئیس جمهور و استیضاح پیاپی وزرا، در چارچوب وظایف نظارتی مجلس است یا هدف دیگری در پس آن وجود دارد؟
تلاش سیاسی برنامهریزی شدهای از سوی کلیت مجلس شورای اسلامی در قبال دولت رخ نداده است، اگرچه اقلیت تندرویی در مجلس هستند که همه تلاششان عدم موفقیت دولت است. برخی نمایندگان هم گاهی تحت تاثیر فضای تبلیغاتی و رسانهای و جو روانی ناشی از آن قرار گرفته و در جو دولت ستیزی قرار گرفتهاند چرا که کنشهای آنان در قبال دولت، عمدتا مبتنی بر ارائه راهحل نیست.
تاکید داریم که در شرایط کنونی، هرگونه تصمیمات رادیکال در حوزه سیاسی و اقتصادی به زیان کشور، نظام و دولت است. به ویژه در این شرایط، از نمایندگان مجلس انتظار می رود که نه تنها خودشان از ارائه طرح های غیرکارشناسی و شتابزده پرهیز کنند بلکه با برداشتن فشارهای غیرسازنده به اعضای کابینه و دولت، آنان را برای اتخاذ تصمیمات عقلایی و مدیریتِ مدبرانه همراهی کنند.
در شرایط فعلی که ما با تهدید خارجی مخربتر از تهدیدات نظامی و اقت صادی، یعنی از دست رفتن اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی مواجهیم، رفع محدودیتهایی چون حصر و ممنوعالتصویری و... به اتحاد و انسجام جامعه ما کمک خواهد کرد. البته این منوط به تصمیم همه ارکان نظام است؛ اگر نظام با اجماع، به این نتیجه برسد که این اتفاق رخ دهد، قطعا شرایط بهتری خواهیم داشت.
البته کسانی هم که پیگیر رفع حصر هستند، باید مراقبت کنند تا تصمیمگیران در این زمینه احساس نکنند با رفع حصر؛ عدهای پیروز میشوند و جمع دیگری شکست میخورند. نباید به این تصور ایجاد شود که با رفع حصر، حقانیت یک جناح ثابت شده و جناح دیگر ناحق نشان داده میشود. ایجاد چنین تصوری خود به خود باعث افزایش تنش در جامعه میشود و این قطعا مانعی برای رفع حصر خواهد بود. همانگونه که گفتم رفع مسائلی از این قبیل در گرو اجماع است. به اعتقاد من حصر زمانی خاتمه خواهد یافت که به عاملی برای ایجاد اتحاد و انسجام بیشتر تبدیل شود، نه اینکه باعث سر باز کردن زخمهای کهنه و ایجاد انشقاق و دو دستگی در جامعه شود.
مشروح گفتوگوی مسعود شفیعی با ایسنا را در ادامه بخوانید:
اخیرا شاهد مجادلههای لفظی و رسانهای برخی اعضای حزب کارگزاران و حزب اعتدال و توسعه هستیم. دو حزبی که ظاهرا خاستگاه مشترک «تکنوکرات» دارند و به نظر میرسد که مشی اعتدال و میانهروی وجه مشترک آنها باشد؛ اما مجادلات اخیر نشان داد که اتفاقا مرزهای پررنگی میان آنها وجود دارد. ماجرا چیست؟ ریشه این اختلافات را کجا باید جستجو کرد؟
ابتدا لازم است تاکید کنم که ما معتقد هستیم که همه جریان ها، احزاب و گروه های شناسنامهدار، وفاردار به نظام و متعهد به قانون، باید بتوانند در بستری آرام، رقابتی سالم داشته باشند. رقابتی که نتیجه اش تحرک اجتماعی، افزایش مشارکت و نهایتا ارتقای حکمرانی خوب و خدمت به کشور و مردم باشد. بر همین اساس به هیچ وجه علاقمند نیستیم وارد بگومگوی بی حاصل و غیرسازنده شویم. اگر جستجو کنید متوجه خواهید شد که حزب اعتدال و توسعه این رویکرد را در طول بیش از دو دهه حیات سیاسی خود و بهویژه طی دوره اخیر، با مدارا و بردباری در پیش گرفته است. این رویکرد برآمده از «اندیشه اعتدال و اعتدالگرایی» است که ریشههای دینی و عقلانی دارد و نیاز امروز همه جوامع در دنیای حاضر به شمار می رود.
با وجود تاکید اعتدال و توسعه بر پرهیز از ورود به مجادلات بی حاصل، طی بیست و اندی سال حیات این حزب بویژه در سال های اخیر، بارها از سوی جریانهای مختلف نقدهای غیرسازنده ای که بی شک باید آن را در چارچوب رقابت های ناسالم سیاسی ارزیابی کرد به این تشکل سیاسی وارد شده است.
مثلا در دوره ای عدهای اصرار داشتند بگویند «اعتدال» گفتمان نیست و صرفا یک مشی است، اظهارنظرهایی نیز شنیدهایم که حزب اعتدال و توسعه را فاقد پشتوانه اجتماعی و قدرت اثرگذاری دانستهاند! اگر چنین ادعاهایی درست باشد، آنگاه باید پرسید آیا مشکل امروز جامعه گفتمان بودن یا نبودن اعتدالگرایی است؟! و آیا حزبی که به زعم برخی مخالفان یا رقبا، فاقد گفتمان و پشتوانه اجتماعی است، ارزش دهها مقاله، یادداشت و اظهار نظر را دارد؟ یا از یک سو تلاش دارند گفتمان اعتدالگرایی را بیبرنامه، ناکارآمد و فاقد ظرفیتهای لازم برای حل مسائل جامعه معرفی نمایند و از طرف دیگر کراراً از قدرت پشت پرده حزب اعتدال و توسعه و توانایی آن برای قبضه کردن کابینه، تاثیرگذاری بر تمامی تصمیمات دولت و مُهرهچینی در ساختارهای مختلف حکومتی از جمله مجلس و قوه مجریه سخن میگویند! همچنین وقتی به زعم برخی منتقدان، اعتدال و توسعه فاقد عقبه اجتماعی و نیروها و افراد وفادار است، پس ادعای تلاش برای چینش نیروها در دولت و مصادره قدرت، درباره این حزب چه معنایی خواهد داشت.
در هفتههای گذشته نیز اظهاراتی به نقل از یکی از اعضای ارشد حزب کارگزاران در رسانهها منتشر شده بود که طی تماسی با ایشان، علت طرح این مباحث را در شرایط فعلی جویا شدم. ایشان ضمن ابراز ناراحتی از انتشار عمومی این صحبتها، مطالب منتشره را غیر دقیق دانستند که به شکل نادرست از یک جلسه خصوصی به بیرون درز پیدا کردهاست. من هم ضمن اینکه داشتن نقطهنظرات مثبت یا منفی در خصوص عملکرد یک حزب را حق طبیعی افراد دانستم، اما رسانهای شدن اینگونه مباحث را در فضای فعلی، مثبت ارزیابی نکرده و پیشنهاد کردم اگر انتقادی وجود داشته باشد، میتوان آنرا به صورت رودررو و مستقیم مطرح کرد و از نتایج آن برای همافزایی در جهت رفع مشکلات کشور و مقابله با تهدیدهای خارجی استفاده نمود. ایشان هم ضمن تأیید پیشنهادم، تصریح کردند که مسأله ایجاد شده را حل خواهند کرد.
در مورد تحلیلی که شما از بیانیه کارگزاران و پاسخ کمیته سیاسی سازمان جوانان در قالب پرسش ارائه دادید باید یادآوری کنم که حزب اعتدال و توسعه طبعا شخصیت و هویتی مستقل دارد و قطعا، هم در منش و هم در مشی، مرزبندیهای مشخصی با دیگر جریانهای سنتی موجود در فضای سیاسی ایران و دیگر احزاب دارد. اگر اینگونه نمی بود که اساسا موسسان این حزب اواخر دهه 70 اقدام به ایجاد این تشکل نمی کردند بلکه خواسته های خود را در چارچوب یکی از همان جناح های سنتی موجود دنبال می کردند.
فراموش نشود آنچه که اکنون در مناسبات سیاسی می بینیم یک همکاری سه گانه میان جریان اعتدال و دو جریان اصلاح طلب و اصولگرای معتدل است که هر سه با حفظ مرزبندی های سیاسی بر اساس تحلیلی از شرایط کشور از سال 92 به این سو در این مسیر حرکت میکنند. همکاری ای که البته هر روز تقویتِ بیش از پیش آن ضروریتر به نظر می رسد.
با تاکید بر همین ضرورت است که ما نه تنها بر حفظ این همکاری تاکید داریم بلکه می گوئیم باید چتر آن را تا آنجا که می توانیم گسترده کنیم و همچنین با تعمیق این همکاری، به سمت ائتلاف و اتحاد راهبردی حرکت کنیم.
از کدام ضرورت سخن می گوئید؟
همه می دانیم که خروج یکجانبه آمریکا از برجام، بازگرداندن تحریم ها، جنگ تحمیلی و تمام عیار اقتصادی، عملیات سنگین روانی علیه ملت ایران، کشور را در شرایطی ویژه قرار داده است. در چنین شرایطی انتظار به حق مردم از حاکمیت، برنامه ریزی و اقدامات جدی برای رفع یا کاهش حداکثری تبعات منفی حاصل از این فشارهاست.احزاب و جریان های سیاسی کشور نیز به عنوان یکی از بازیگران اصلی در عرصه تصمیم سازی و تصمیم گیری، بایستی بتوانند نقش خود را به نحو مطلوب در تقویت انسجام و همبستگی ملی ایفا کنند.
فراموش نکنیم که هم اکنون با درایت رهبر انقلاب و در راستای ایجاد اتاق فرمان واحد برای مقابله با همجمه اقتصادی و روانی دشمن، جلسات منظم سران سه قوه تشکیل می شود تا تصمیمات کلان، در یک چارچوب واحد و با هم افزایی حداکثری میان نیروهای موثر در نظام تصمیم گیری کشور اتخاذ شود.
همین رویکرد را ما باید در میان احزاب و گروه های سیاسی کشور نیز ببینیم. به اعتقاد من، اکنون تمامی احزاب، فارغ از دیدگاه ها و سلایق متنوعی که دارند بایستی یک اتاق فکر مشترک به منظور بررسی، تحلیل و ارائه راهکار به مجموعهِ نظام برنامه ریزی کلان کشور تشکیل دهند.
همین جا بنده اعلام می کنم که حزب اعتدال و توسعه همانگونه که در ایجاد و استحکام ائتلاف امید در دوره های اخیر نقش بارزی ایفا کرد، اکنون پیشنهاد می دهد یک اتاق فکر فراگیر با مشارکت همه جریان های سیاسی وفادار به نظام و انقلاب تشکیل شود. این اتاق فکر علاوه بر حداکثرسازی وفاق و همبستگی میان احزاب و گروه های سیاسی، به نزدیک کردن دیدگاه های آنان درباره مسائل روز کمک کرده و زمینه را برای تقویت بهره گیری نظام برنامه ریزی کشور از ظرفیت های فکری و تخصصی موجود در جریان های سیاسی برای مقابله با تهدیدات دشمنان هموارتر می کند.
تشکیل این اتاق، از دیگر سو به جامعه نیز این پیام مثبت را خواهد داد که جناح ها و احزاب، به این بلوغ سیاسی رسیده اند که شرایط خطیر کشور را درک کرده و در تلاش برای ایفای نقشی موثر در جبهه مقابله با بدخواهان هستند.
برخی به استناد نسبت معنوی آقای روحانی با حزب اعتدال و توسعه، ایشان را رئیس جمهوری برآمده ازاین حزب میدانند و معتقدند که حزب شما با توجه به اینکه در جمع هیئت دولت نیز نمایندگانی دارد، درباره مشکلات اخیر اقتصادی کشور، نوسانات نرخ ارز و مقولاتی از این دست، مسئول است و باید پاسخگو باشد. نظر شما چیست؟
فارغ از دلائل بروز مشکلات اخیر، اعضای حزب اعتدال و توسعه معتقدند همه احزاب و گروههایی که در دولت و تصمیمات آن نقش دارند باید به سهم خود، پاسخگو باشند. این نمیشود که فرد یا افرادی صرفا بهدنبال سهمخواهی از دولت باشند اما به هنگام طرح مشکلات و انتظارات بهحقی که مردم دارند جاخالی بدهند و به تعبیر مقام معظم رهبری نقش اپوزیسیون را بازی کنند.
دولت آقای روحانی فراجناحی است و از گرایشهای سیاسی مختلف در این دولت، مسئولیتهایی دارند. افراد بسیار معدودی از اعضای حزب اعتدال و توسعه نیز در دولت تدبیر و امید حضور دارند. قطعا میدانید میزان حضور اعضای حزب اعتدال و توسعه در کابینه دوازدهم، نسبت به دولت یازدهم کاهش داشتهاست؛ آقایان جنتی، نعمتزاده و ترکان در دولت نخست دکتر روحانی حضور پررنگی داشتند، اما اکنون اینگونه نیست. البته حضور این شخصیتها در کابینه نه بهدلیل عضویتشان در حزب اعتدال و توسعه، که بهخاطر شناخت مستقیم شخص رئیسجمهور نسبت به آنها بود. آقای روحانی عضویتی در حزب اعتدال و توسعه ندارند؛ ولی ما اولین حزبی بودیم که در انتخابات سال 92 از ایشان حمایت کردیم و طبیعتا اگر دولت در اعمال وظایف خود موفق نباشد، خود را در پیشگاه افکار عمومی پاسخگو میدانیم. لیکن اینطور نیست که فقط ما پاسخگو باشیم. اگر دولت با عدم موفقیت روبرو شود، خیلی افراد دیگر هم باید پاسخگو باشند.
مثلا چه کسانی؟
مثلا کسانی که غائله 5 دی سال 96 را به راه انداختند! همان کسانی که مسبب بروز حس بی اعتمادی به دولت شدند. دکتر روحانی در جلسه پاسخ به سوال نمایندگان مجلس به نقش آنها اشاره کردند که باید در این زمینه جواب بدهند.این گروه، همان کسانی هستند که خواسته یا ناخواسته بستر را برای گسترش موسسات اعتباری غیرقانونی فراهم کرده و به هر دلیل سال ها در قبال بی قانونی های این موسسات سکوت کردند. همین آقایان این روزها میخواهند دولت تدبیر و امید را مقصر جلوه دهند. تعهدات این موسسات اعتباری از منابعشان فراتر رفت و منجر به بروز نارضایتیهایی شد. حتما به یاد دارید ناآرامیها از مشهد آغاز شد. خوب است که شعارهای آن تجمعات را بازبینی و حتی تحلیل محتوا کنید؛ تجمعات اولیه عمدتا در اعتراض به عملکرد موسسات اعتباری بود و اصلا موضوع گرانی در آن مقطع، مطرح نبود.
در آن روزها تورم کمتر از 10 درصد بود و در قیاس با وضع فعلی، مشکل اقتصادی حادی در کشور وجود نداشت. واضح است که طراحان آن تجمعات در پی آن بودند که فضایی ایجاد کنند تا حس بی اعتمادی به دولت ر ا به جامعه القا کنند.
این گروه، همان هایی هستند که وقتی برجام امضا شد، گفتند که این توافق هیچ کمکی به کشور نکرد. اما زمانی که آمریکا از برجام بیرون رفت، گفتند چرا آمریکا این توافق را نقض کرد؟ خوب است دلواپسان تکلیفشان را با برجام روشن کنند؛ اگر برجام بد بود، چرا با بزرگنمایی خروج ایالات متحده از برجام، به التهاب و تشویش اذهان عمومی دامن زدند؟
این گروه، همان هایی هستند که به هر روشی متوسل شدند تا رئیس جمهور را از سفر به نیویورک و سخنرانی در سازمان ملل منصرف کنند. زمانی هم که دکتر روحانی در سازمان ملل با آن سخنرانی هوشمندانه مایه تحسین ایران نزد جهانیان شد و طی دیدارها و مذاکرات فشرده با سران کشورهای مختلف، برنامه های ترامپ را در سوءاستفاده از موقعیت سازمان ملل و شورای امنیت علیه کشورمان بلااثر کرد همین گروه ها در رسانه های خود به گونه ای رفتار کردند که مایه تاسف و تعجب است.
اکنون نیز می بینیم وقتی با درایت تیم حقوقی ایران، ایران به یک پیروزی تاریخی در دادگاه لاهه دست یافته، باز همین گروه ها و رسانه هایشان در سکوتی تامل برانگیز به سر می برند.
من امیدوارم شیوه برخورد این گروه ها ناشی از ناآگاهی آنان باشد. و گرنه در شرایطی که همه ارکان نظام با همگرایی حداکثری، در پی یاری رسانی به دولت هستند که اکنون در خط مقدم جنگ اقتصادی و عملیات روانی دشمن قرار گرفته، اینگونه سنگ اندازی ها با هر نیتی که باشد، قطعا در مسیر صلاح کشور و نظام و تاکیدات مکرر مقام معظم رهبری نیست.
حزب اعتدال و توسعه برای انتخابات آینده مجلس برنامهای دارد؟
ما هم همچون دیگر احزاب قطعا به این موضوع فکر میکنیم، ولی هنوز برای آن تصمیمی نگرفتهایم. آنچه مهم است اینکه همراهی عقلای جریانات سیاسی نه تنها اتفاق خوبی است، بلکه یک ضرورت برای کشور محسوب میشود. در حزب اعتدال و توسعه حتما این مسیر را دنبال میکنیم تا بتوانیم با جریانات دیگر اعم از اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل در راستای منافع ملی، اتحاد استراتژیک و راهبردیای برقرار کنیم.تلاش آقایان روحانی، خاتمی، سید حسن خمینی، ناطق نوری و مرحوم هاشمی هم تا پیش از این، در همین راستا بود. در حال حاضر نیز با مجموعهای از نیروهای معتدل اصلاح طلب اعتدالی و عقلای اصولگرا در ارتباط هستیم و به جد این موضوع را دنبال میکنیم که بتوانیم با همکاری سایر جریانات سیاسی، در انتخابات حضور داشته باشیم.
به نظر میرسد بخشی از مردم دیگر به جریان اعتدال و اصلاحات امیدوار نیستند. نه اینکه به جمع حامیان جریان مقابلتان پیوسته باشند، منظورم این است که از جریانات داخلی سرخورده شدهاند. مشخصا منظورم کسانی هستند که شعار «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» را سرمیدهند. به نظرتان در چنین شرایطی جریان اعتدال همچنان شانسی برای پیروزی در انتخابات را دارد؟
ممکن است که مردم از جناحهای سیاسی نارضایتیهایی داشته باشند، اما این نارضایتی مطلق نیست و بسته به شرایط، نگرش مردم هم تغییر خواهد کرد. لذا همچنان گروههای سیاسی میتوانند، نقش مهمی در ترمیم اعتماد عمومی و تقویت انسجام داخلی داشته باشند؛ مشروط بر آنکه در گام نخست با مردم صادقانه سخن بگویند و برای بدنام کردن جناح مقابل، چوب حراج به سرمایههای ملی نزنند. متاسفانه شعار مورد اشاره شما زمانی مطرح شد که جریان مقابل دولت، که از شکست در انتخابات سال 96، سرخورده شده بود، سعی کرد به هر قیمتی وجهه قوه مجریه را تخریب کند و مسأله مؤسسات اعتباری غیر مجاز را که این دولت هیچ نقشی در شکل گیری آن نداشت به عنوان سند ناکارآمدی قوه مجریه، به بهانهای برای تجمعات خیابانی تبدیل کند.
به نظرم اگر فضای غبارآلود فعلی برای مردم روشن شود، با وجود همه محدودیتها و مشکلات میتوانیم حتی شاهد حماسههای بزرگتر از خرداد 1392، اسفند 1394 و اردیبهشت 1396 باشیم. جریان اعتدال و مجموعه کسانی که منافع ملی را از طریق تعامل سازنده با جهان، توسعه سیاسی و رفع یا کاهش محدودیتهای اجتماعی دنبال میکنند، برای موفقیت در انتخابات آتی شانس پیروزی دارند. در انتخابات قبل –انتخابات مجلس دهم- و شوراهای اسلامی شهر و روستا هم که مشارکت مردم خوب بود، خصوصاً در کلانشهرها عمدتا گروههایی پیروز شدند که دیدگاههای اصلاحطلبانه و اعتدالگرایانه داشتند و یا از عقلای اصولگرایان بودند.
در حال حاضر برآوردتان از فضای سیاسی کشور چیست؟
حتما خاطرتان هست که از نیمه دوم سال 95 عدهای میگفتند که روحانی دیگر شانسی برای پیروزی در انتخابات ندارد و حتی توهم «نخستین رئیسجمهور تک دورهای» را در ذهن داشتند. آن هم در شرایطی که برجام اجرایی شده بود ولی آنان مدعی بودند که اثر برجام در زندگی مردم دیده نمیشود.حرف اصلی مخالفان دولت این بود که آقای روحانی دستاوردی نداشته، به وعدههایش عمل نکرده، بهبودی در زندگی مردم ایجاد نشده و اثری از رونق اقتصادی هم نیست. اما در عمل چه اتفاقی افتاد؟ شاهد بودیم که مردم با حضورگستردهتری در انتخابات شرکت کردند تا آنجا که وزارت کشور اعلام کرد که به دلیل عدم موافقت شورای نگهبان برای تمدید زمان انتخابات، برخی ازمردم نتوانستند رای خودرا به صندوق بیاندازند. با این وجود آقای روحانی با رایی بالاتر از دوره نخست، توانست حضورش را در راس دولت تمدید کند.
همانطور که گفتم فضای سیاسی کشور سیال است و پایین و بالا خواهد داشت. یک فعال سیاسی نباید با یک غوره سردی و با یک مویز گرمیاش کند. وظیفه کنشگران حرفهای سیاسی آن است که بر مبنای روند کلی امور، تحلیل و قضاوت کنند، گرفتار موضوعات کوتاهمدت و مقطعی نشوند و آدرس غلط به جامعه ندهند. اگرچه در جامعه نسبت به مسائل اقتصادی نگرانی وجود دارد، اما همه واقفند که الان همه دنیا عقلانیت، دوراندیشی و اعتدالگرایی دولت ایران را در عرصه بینالمللی تحسین میکنند و غیر از رژیم صهیونیستی، هیئت حاکمه بیمنطق ایالات متحده و چند دستنشاندهاش در منطقه، همه کشورهای دنیا از روابط خوب و گسترده با ایران در همه ابعاد استقبال میکنند.
این که عدهای روابطشان با دولت را تحت تاثیر جوِّ عمومی -که ممکن است خیلی دقیق هم نباشد-، تنظیم کنند، نه اخلاقی است و نه حرفهای. اینکه در روزهای خوش شریک دولت باشیم اما در شرایط جنگ اقتصادی، خود را کنار بکشیم، در شان یک کنشگر سیاسی و حزبی شناسنامهدار نیست و رفتای غیرمسؤولانه است.
به نظرتان در انتخابات آتی ریاست جمهوری چه کسانی از سوی جناح اعتدالگرا و اصلاح طلب کاندیدا خواهند شد؟
بهنظر میرسد با توجه به اقتضائات جهانی و شرایط کشور، بیش از گذشته به مدیران نسل سومی و کسانی که به روندهای نوظهور در اقتصاد، سیاست و موضوعات اجتماعی اشراف دارند، نیاز داریم. لذا باید رئیسجمهور آینده علاوه بر اینکه تجربه و مهارت لازم برای اداره کشور را داشته باشد و به طور دقیق چالشها و مسائل اقتصادی کشور را بشناسد و به اعتدالگرایی و توسعه اعتقاد داشته و بتواند از ظرفیت همه جناحها برای اداره امور کشور استفاده کند، باید یا خود از نسلسومیها باشد و یا اینکه در بیشترین حد ممکن از توان نیروهای جوان و متخصص کشور در سطوح ارشد مدیریتی استفاده نماید. به نظر من در انتخابات آتی علاوه بر چهرههای با سابقه، باید به سمت نسل جدیدتری برویم. گزینهای در این میان شانس بیشتری خواهد داشت که به آزادیهای سیاسی و اجتماعی، مبارزه با فساد، شفافسازی، تعامل سازنده با جهان و مدارا در داخل اعتقاد جدی داشته باشد و برای ایستادگی مقابله زیادهخواهیهای آمریکا و در عین حال گام برداشتن در مسیر توسعه و بهبود وضعیت معیشت مردم برنامههای عینی داشته باشد.
این را هم بگویم که جناح مقابل نباید فکر کند که اگر آقای روحانی تخریب شود، مردم به سمت آنان حرکت میکنند. اساسا چنین چیزی درست نیست.
عملکرد مجلس در قبال دولت را چطور ارزیابی میکنید؟ به نظرتان طرح سوال از رئیس جمهور و استیضاح پیاپی وزرا، در چارچوب وظایف نظارتی مجلس است یا هدف دیگری در پس آن وجود دارد؟
تلاش سیاسی برنامهریزی شدهای از سوی کلیت مجلس شورای اسلامی در قبال دولت رخ نداده است، اگرچه اقلیت تندرویی در مجلس هستند که همه تلاششان عدم موفقیت دولت است. برخی نمایندگان هم گاهی تحت تاثیر فضای تبلیغاتی و رسانهای و جو روانی ناشی از آن قرار گرفته و در جو دولت ستیزی قرار گرفتهاند چرا که کنشهای آنان در قبال دولت، عمدتا مبتنی بر ارائه راهحل نیست.
تاکید داریم که در شرایط کنونی، هرگونه تصمیمات رادیکال در حوزه سیاسی و اقتصادی به زیان کشور، نظام و دولت است. به ویژه در این شرایط، از نمایندگان مجلس انتظار می رود که نه تنها خودشان از ارائه طرح های غیرکارشناسی و شتابزده پرهیز کنند بلکه با برداشتن فشارهای غیرسازنده به اعضای کابینه و دولت، آنان را برای اتخاذ تصمیمات عقلایی و مدیریتِ مدبرانه همراهی کنند.
درباره رفع حصر، آیا اقدامات دولت تاکنون مناسب بوده است یا خیر؟
ایجاد فضای باز سیاسی یکی از وعدههای آقای روحانی بود، که اتفاقهایی که در راستای تحقق این وعده رخ داده را نمیتوان نادیده گرفت، خیلی از افراد و جریانات سیاسی که تا قبل از سال 92، منزوی شده و اجازه فعالیت نداشتند، الان به راحتی در عرصه عمومی حضور دارند، مصاحبه میکنند، اجازه تشکیل حزب به آنها داده شده، کنگره برگزار میکنند، امکان حضور مؤثر در انتخابات به آنها داده شده و حتی لیست ارائه میدهند و در مجلس و شوراهای اسلامی شهرها و روستاها صاحب کرسی میشوند و حتی بدون هیچ هزینهای علیه دولت موضعگیری میکنند. در همین چارچوب موضوع رفع حصر هم یکی مطالبات بودهاست که اگرچه باید اذعان نمود، این موضوع تاکنون به سرانجام مورد انتظار نرسیده، اما روندی که طی شده نشان میدهد که شرایط شخصیتهای محصور رو به بهبود است. گشایشهایی که در رفت و آمد و ارتباط آنها در دیدار با خانواده و دوستانشان ایجاد شده، در نتیجه تلاشهای دولت در این زمینه است.در شرایط فعلی که ما با تهدید خارجی مخربتر از تهدیدات نظامی و اقت صادی، یعنی از دست رفتن اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی مواجهیم، رفع محدودیتهایی چون حصر و ممنوعالتصویری و... به اتحاد و انسجام جامعه ما کمک خواهد کرد. البته این منوط به تصمیم همه ارکان نظام است؛ اگر نظام با اجماع، به این نتیجه برسد که این اتفاق رخ دهد، قطعا شرایط بهتری خواهیم داشت.
البته کسانی هم که پیگیر رفع حصر هستند، باید مراقبت کنند تا تصمیمگیران در این زمینه احساس نکنند با رفع حصر؛ عدهای پیروز میشوند و جمع دیگری شکست میخورند. نباید به این تصور ایجاد شود که با رفع حصر، حقانیت یک جناح ثابت شده و جناح دیگر ناحق نشان داده میشود. ایجاد چنین تصوری خود به خود باعث افزایش تنش در جامعه میشود و این قطعا مانعی برای رفع حصر خواهد بود. همانگونه که گفتم رفع مسائلی از این قبیل در گرو اجماع است. به اعتقاد من حصر زمانی خاتمه خواهد یافت که به عاملی برای ایجاد اتحاد و انسجام بیشتر تبدیل شود، نه اینکه باعث سر باز کردن زخمهای کهنه و ایجاد انشقاق و دو دستگی در جامعه شود.