تبیان، دستیار زندگی

اثر هنری؛ اختراعی که ثبت نمی‌شود

تقلب و کپی؛ دو واژه‌ای که دنیای هنر با آن‌ها آشناست و متاسفانه در چنین فضایی هر روز باید با متقلبان و کپی‌کاران آثار هنری دست و پنجه نرم کرد؛ اما آیا راهی برای عدم ارائه چنین آثاری به مخاطبان و خریداران هست؟ در این زمینه گفته می‌شود به دلیل وسعت دنیای هنر پیشگیری ارائه آثار کپی کار بسیار دشوار و چه بسا نامحتملی به نظر می‌رسد اما شاید بتوان این معضل را کنترل کرد و حداقل در زمینه آثار تقلبی مرکزی را برای تعیین اصالت آثار ایجاد کرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
نمایشگاه هنری

حدود یک هفته پیش بود که سید محمد مجتبی حسینی ـ معاون امور هنری وزارت ارشاد ـ در نامه‌ای به هادی مظفری ـ مدیرکل مرکز هنرهای تجسمی ـ نوشت «چندی است که اخبار مربوط به کپی سازی و یا نظیره پردازی موجب مخاطره و نگرانی دست‌اندرکاران حوزه هنرهای تجسمی شده است.» و از او خواست ساز و کاری برای پیشگیری از ارائه آثار کپی و رسیدگی به این موضوع برنامه ریزی شود.
 در پی این اقدام به سراغ چند هنرمند و فعال در زمینه هنر رفته و نظر آن‌ها را درباره این ساز و کار جویا شده ایم.

معصومه مظفری ـ نقاش ـ در این زمینه به ارائه آثار کپی در برخی جشنواره‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید: کپی شدن آثار هنری توسط افراد ابعاد وسیعی دارد، به‌ صورتی که در داوری جشنواره‌ها غالبا با تعداد زیادی آثار کپی روبه‌رو می‌شوید. این امر به‌ دلیل فقدان آموزش درست درباره رویکردهای معاصر در هنر است.

او در پاسخ، درباره راهکار موجود برای کاهش کپی آثار هنری بیان‌ می‌کند: جلوگیری از ارائه آثار کپی در جشنواره‌ها و یا نمایشگاه‌ها به بحث‌های روشنگرانه و جدی نیازمند است. دلایل متعددی یک هنرمند جوان را وادار می‌کند تا اثری را کپی کرده و به جشنواره‌ای ارسال کند، این دلایل احتیاج به بررسی های جدی و عمیقی دارد، قطعا ضعف اصلی متوجه فضای هنری و معیارهای حاکم بر آن است.

او اضافه می‌کند: مدرسان هنر باید «هنر معاصر» را به‌ درستی در دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی به هنرجویان تدریس کنند؛ این که الهام گرفتن و یا بحث «از آن خود سازی» با کپی کردن صرف آن آثار متفاوت است، در واقع کپی آثار هنری به‌ معنای این نیست که می‌توانند اثر را به‌ نام خود کنند.

مظفری اظهار می‌کند: هنرمندان باید بدانند که اگر برای خلق یک اثر هنری از آثار دیگر الهام گرفتند در زمان نمایش و یا حتی شرکت در مسابقات و جشنواره‌ها باید این امر را بیان کنند.

او همچنین پای هوشیاری گالری‌دارها را نسبت به نمایش آثار کپی پیش می‌کشد و می‌گوید: زمانی که یک گالری تأسیس می‌شود، مالک آن سعی می‌کند شاخصه‌های یک گالری خوب را در فضای گالری خود رعایت کند، به همین دلیل نیز قطعا باید حواسشان باشد که کار کپی به‌ نمایش نگذارند.

با این حال غلامرضا نامی ـ نقاش و کارشناس آثار هنری ـ  معتقد است: مرکز تجسمی برای برنامه‌ریزی این ساز و کار باید بودجه‌ای در اختیارش قرار بگیرد و دستگاه‌های تشخیص آثار اصل از کپی را خریداری کند و واحدی را به وجود بیاورد که سرتیفیکیت (گواهی‌نامه اصل بودن اثر) به آثار بدهد. این واحد برای تعیین صلاحیت و قیمت می‌تواند تاسیس شود؛ البته مرکز تجسمی باید متقاضی داشته باشد نه اینکه خودش را متولی کند (همه آثار را مورد بررسی قرار بدهد) زیرا این حوزه بسیار وسیع است.هر اثری که روی اصل بودن آن شک وجود دارد، می‌توانند به این مرکز رجوع کنند تا اصل بودن آن مشخص شود. اگر هم روی اثری که در حراجی ارائه شده شک وجود دارد، مرکز تجسمی می‌تواند وارد کار شود تا اذهان عمومی روشن شود. البته حراج‌ها تقریبا سالم هستند و جوسازی علیه آن‌ها انجام می‌شود.

این نقاش بیان می‌کند: از سویی همه باید دست به دست هم بدهند و به کپی‌کاران هشدار بدهند، کارشان را متوقف کنند و اگر لازم باشد به مراکز قضایی ارجاع داده شوند. افرادی که کپی می‌کنند اکثرا نا آگاه هستند و تعداد کمی هستند که مشکل متوجه شوی کارشان کپی است.

نامی با بیان اینکه متاسفانه گالری‌دارهای ما نیز افراد صد درصد آگاهی در این زمینه نیستند، در گفت‌وگو با ایسنا چنین اظهار می‌کند: آن‌ها یا افرادی علاقه‌مند به هنرند یا خودشان نقاشی می‌کشند و ... اما کارشناس نیستند. در تمام تهران نمی‌توانید به تعداد انگشتان دست افرادی را پیدا کنید که کارشناسی که بتواند تشخیص نشبی بدهد. گالری‌ها نا آگاه هستند و اصول گالری‌داری را هم نمی‌دانند. باید میزان آگاهی گالری‌داران نیز افزایش پیدا کند.

از طرفی آیدین آغداشلو ـ نقاش ـ نیز در این زمینه در گفت‌وگوی با ایسنا، به وجود جامعه مخاطب هوشیار اشاره می‌کند که بتواند اثر درست را تشخیص بدهد؛ البته او نیز معتقد است چنین مرکز قابل اتکایی باید تاسیس شود، که کار آزمایشی دقیق و دستگاه‌های پیچیده‌ای را نیاز دارد.

بهنام کامرانی ـ نقاش و پژوهشگر ـ نیز درباره آثار کپی و تقلبی  می‌گوید: باید دید کپی در کجا و به چه شکل انجام شده است؛ کپی کردن متاسفانه چیزی است که در همه جای دنیا اتفاق می‌افتد. گاهی گفته می‌شود کار مورد کپی قرار گرفته اما تنها منبع الهام فرد دیگری بوده است.

کامرانی ادامه می‌دهد: در ایران قانون حمایت از حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان داریم که حول آن می‌شود اقداماتی را صورت داد. یکی از مهم‌ترین موارد وجود مرکز کارشناسی آثار است که می‌تواند در مرکز هنرهای تجسمی و موزه هنرهای معاصر باشد که توسط کارشناسان و داوران آثار مورد بررسی قرار بگیرند. شکل اجرایی می‌تواند متفاوت باشد اما مهم این است این مرکز دارای هیات کارشناسان خبره‌ای باشد.

او اظهار می‌کند: معمولا این مراکز خودشان اعمال نظر نمی‌کنند بلکه اگر مشکلی پیش بیاید به آن‌ها مراجعه می‌شود؛ و آن‌ها رأی خود را صادر می‌کنند. 

کامرانی درباره نقش گالری‌داران در ارائه نکردن آثار کپی نیز می‌گوید: گالری‌دارها نیز باید خبره باشند یا از کارشناسان و مشاوران کمک بگیرند؛ البته موضوع کپی در آثار یک گالری آنقدر حساس نیست که ورود آثار کپی به مسابقه‌های کشوری و حراجی‌ها مهم است. یک گالری اگر کار کپی ارائه کند مشروعیت خودش زیر سوال می‌رود. فکر می‌کنم آن مرکز کارشناسی اثر می‌تواند صحت و اصالت اثر را تعیین کند و هم اگر مواردی از این دست رخ بدهد اظهار نظر کند.

او معتقد است: به نظرم پیشگیری مقداری دشوار است زیرا تعداد آثار تجسمی که در موارد مختلف عرضه می‌شود خیلی زیاد است. فکر می‌کنم هر مرکز و گالری و جایی که کارش را عرضه می‌کند اگر از مشاوران خبره کمک بگیرد کمتر این اتفاق رخ می‌دهد. اگر هم رخ بدهد آن مرکز باید معذرت‌خواهی کند و کار را از حالت عرضه خارج کند.

کامرانی درباره ساز و کار خارج از کشور برای ارائه نشدن آثار کپی اظهار می‌کند: در خارج از کشور هم قانون کپی‌رایت وجود دارد و افرادی که در این حوزه فعالیت دارند خودشان یا مشاورانشان خبره هستند. گاهی می‌شنویم در آنجا هم اتفاقاتی رخ می‌دهد اما [نسبت به ایران] ضریب اشتباهشان کمتر است. از سویی فرد کپی‌کار باید هزینه‌های  بیشتری را برای کار خودش بپردازد.

او همچنین می‌گوید: اثر هنری مانند اختراع است اما به دلیل اینکه تعدادشان زیاد است در جایی ثبت نمی‌شود اما هنرمندانی که اثری را خلق می‌کنند توقع دارند از طرف دولت حمایت شوند و اگر از آثارشان کپی شد بتوانند شکایت کنند و اقدامی صورت بدهند و مرجعی وجود داشته باشد که در صورت شکایت بتواند نظر بدهد و وارد عمل شود.

در این میان لیلی گلستان ـ مدیر گالری گلستان ـ نیز در گفت‌وگو با ایسنا اظهار می‌کند: من سال‌ها پیش به مدیران تجسمی وقت پیشنهاد دادم دستگاهی را بخرند که تقلب در آثار هنری را مشخص می‌کند. مانند آثار سهراب سپهری و فریده لاشایی که این روزها خیلی از روی آن‌ها تقلب می‌شود. اما درباره آثاری که از روی اینترنت یا از روی دست نقاش‌های دیگر کپی می‌شود [و فرد کپی‌کننده آن را به نام اثر خودش جا می‌زند]، ما باید از کجا بفهمیم کپی شده است؟ این موضوع فقط به شرافت، کرامت و اخلاق خود هنرمند مربوط است که نباید این کار را انجام بدهند. مگر نمی‌خواهند نقاش باشند؟ باید خلاقیت داشته باشند. 

گلستان درباره پیشگیری در این زمینه معتقد است: نمی‌توان کاری کرد مگر فردی را که کپی کرده مورد شماتت قرار داد و مجازات کرد. اما جلوی این کار با مجازات گرفته نمی‌شود بلکه با فرهنگسازی گرفته می‌شود.

مدیر گالری گلستان درباره ایجاد واحدی برای تشخیص اصالت اثر نیز می‌گوید: می‌شود چنین واحدی برای آثار پیشکسوت‌ها [و هنرمندان صاحب‌نام] ایجاد کرد که از رویشان تقلب می‌شود. اینکه من از روی اثری کپی کنم و بعد بگویم الهام گرفته‌ام الهام‌ گرفتن از حال و هوای اثر گرفته می‌شود نه اینکه به عینه بکشی و رنگش را عوض کنی. این دیگر الهام نیست بلکه کپی است. چه کسی می‌تواند در آن اداره متوجه شود فردی کپی کرده است؟

او با اشاره به دستگاه یاد شده تاکید می‌کند: دستگاهی که گفتم می‌تواند لااقل از تقلب آثار افرادی مانند بهجت صدر، فریده لاشایی و محمد احصایی جلوگیری کند؛ آن دستگاه باید خریداری شود.

مدیر گالری گلستان درباره اینکه آیا گالری‌دارها می‌توانند با مشاوره گرفتن از ارائه آثار کپی جلوگیری کنند؟ بیان می‌کند: گالری‌دارها با مشاوره فقط می‌توانند از این جلوگیری کنند که کار مبتذل روی دیوارشان نرود؛ مشاور از کجا متوجه شود کار کپی است؟ مگر اینکه اثر مورد نظر از کار هنرمند مهمی کپی شده باشد. اما اگر از اثر یک نقاش نروژی که در روستا کار می‌کند کپی شود، از کجا متوجه شویم؟ ما که او را نمی‌شناسیم. چه کسی کار همه نقاش‌های دنیا را دیده که بفهمد کار کپی است؟
منیع: ایسنا