تبیان، دستیار زندگی

آیت الله علوی بروجردی؛

جمهوری اسلامی با عزاداری سیدالشهدا به‌وجود آمده است؛ گریه بر امام حسین(علیه السلام) شیعه را حفظ کرده

استاد حوزه علمیه گفت: جمهوری اسلامی با این عزاداری‌ها به وجود آمده و از همین عزاداری‌ها سر پا مانده است، عاشورا نه تنها در عصر ما بلکه در زمان مشروطیت و در طول تاریخ شیعه، حرکت‌ساز بوده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
آیت الله علوی بروجردی
گریه بر امام حسین علیه‌السلام تشیع را حفظ کرده است

ما عاشورا را پشت سر گذاشتیم، نزدیك به هزاروسیصدوهشتاد سال از حادثه عاشورا گذشته است و هنوز نام و حرکت و اهداف سیدالشهداء (علیه‌السلام) بسیار قرص و محكم و غنی‌تر و قوی‌تر از گذشته باقی مانده است؛ ولی متاسفانه همان‌طور كه پیش از این هم عرض كردم دست‌هایی در کارند و افرادی مدام در این مساله به صوَر مختلف تشكیك می‌كنند؛ سیاست هم بهانه یك عده‌ای برای كوبیدن است؛ هنوز كه هنوز است حتی در بین بعضی از كسانی كه دستی در حوزه و دانشگاه دارند، بحث گریه مطرح است و شروع به توجیه می‌كنند که قید لازم دارد و گریه اگر چنین و چنان باشد خوب است؛ اما باید توجه داشته باشیم روایاتی كه نقل شده است از قبیل «مَنْ بَكیٰ اَوْ اَبْكیٰ اَوْ تَباكیٰ فَلَهُ الجَنَّةُ»، قید ندارد و ما هم هیچ‌وقت نمی‌خواهیم با تمام اصول و اساسی كه داریم تنافی ایجاد كنیم؛ منتها واقعیتی را در نظر بگیریم و خود كلام آقا سیدالشهداء (علیه‌السلام) را فراموش نكنیم که «اَنا قَتیلُ العَبَرَةِ»؛ ما سیدالشهداء را می‌بینیم كه هر سال روی احساس مردم قدم می‌گذارد؛ گریه عالی‌ترین حالت احساسی است؛ یعنی گریه پیش نمی‌آید مگر این كه انسان واقعا متاثر باشد؛ چون همه زود به اشك و گریه نمی‌افتند و احساس انسان باید برانگیخته بشود؛ اگر كسی احساس مظلومیت برای سیدالشهداء و آن طفل شیرخواره‌اش نكند این اشك چطور در چشمش می‌آید؟ از همان ابتدا اهل بیت (علیهم‌السلام) می‌خواستند این رابطه محفوظ بماند؛ یاد سیدالشهداء در دلها باشد؛ احساس‌ها برانگیخته بشود و این را توجه داشته باشید که همین گریه و احساس است كه تشیع را حفظ کرده است؛ وجود مقدس آقا علی‌بن‌موسی‌الرضا (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ‏ كُنْتَ‏ بَاكِیاً لِشَیْ‏ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَیْنِ‏»؛ این چه معنایی است که برای هر چیزی خواستی گریه كنی برای سیدالشهداء گریه كن؟ چرا؟ برای اینكه احساس مظلومیت در دل انسان جوانه و چشمه بزند و بركات از این جا پیدا بشود. سیدالشهداء عاشورا را به پا كرد که ما تا امروز «لا اله الا الله» می‌گوییم؛ اگر مسیر صحیح را تشخیص می‌دهیم و مسیر اسلام سلطنت‌زده و ظالم‌زده را نمی‌رویم برای این است كه سیدالشهداء در دل و جان ما مانده است؛ لذا تقاضا می‌کنم این میراث را خرابش نكنیم؛ مصداق «یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُمْ بِأَیْدیهِمْ» نشویم؛ به دست خودمان ریشه‌ها را خراب نكنیم.

بساط عزاداری امام حسین را فقرا به پا می‌کنند

مردم نسبت به سیدالشهداء فوق‌العاده محبت دارند و عجیب و غریب هستند و قصه‌ها هم در این بین هست؛ یكی از عزیزان در یزد که آدم موثقی بود برای من نقل می‌كرد: در آنجا عده‌ای از جوانان هیئت داشتند؛ (مثل همینجا كه می‌بینید در محلات جوانها هیئت بر پا می‌كنند و پرچم می‌زنند و غذایی و بساطی دارند) سالی پولشان كم آمده بود و سراغ آقایی از تجّار یزد رفتند كه ما پولمان كم آمده است و می‌خواهیم هیئت به پا كنیم چون هر سال اینجا هیئت به پا می‌كردیم اما امسال نمی‌توانیم؛ این آقای تاجر یك برگه چك به اینها داد و گفت هر مبلغ احتیاج دارید روی آن بنویسید؛ اینها هم خوشحال چك را گرفتند و مبلغ خوبی هم نوشتند كه همه مخارجشان را تأمین بكند؛ برگه چک را دادند تا امضاء كند اما نگران بودند كه شاید مقداری مبلغ را بالا نوشتند امضاء نكند؛ این آقای تاجر هم دستش را گذاشت روی مبلغ كه نبیند و برگه چک را امضاء كرد و به آنها برگرداند؛ این جریان واقع شد و مدتی گذشت تا این آقای تاجر مریض شد و از دنیا رفت؛ دوستانش او را در خواب دیدند که خیلی اوضاع و احوال خوبی دارد با اینكه آن‌طور آدم خیلی خوبی نبود؛ به او گفتند: این اوضاع را از كجا داری؟ گفت: اینجا كه آمدم نامه عمل مرا وقتی آوردند، دیدم تمام کارهایم را نوشته‌اند؛ آن كسی كه امضاء می‌كرد دست گذاشت روی نامه عمل من و امضاء كرد و مرا رد كرد؛ همان‌طور كه من دست گذاشتم روی مبلغ و چک را امضاء کردم.

مردم از جانشان برای امام حسین مایه می‌گذارند؛ اما در روزنامه‌ها و این طرف و آن طرف و در فضای مجازی می‌نویسند چرا در هیئت‌ها خرج می‌كنید؟ به فقرا كمك كنید؛ من به بعضی از آقایانی كه آمده بودند گفتم اتفاقا همان فقرا ‌هستند كه این بساط عزاداری را به پا می‌كنند نه ثروتمندان؛ همان فقرا از زندگی‌شان و نان شب خودشان و زن و بچه‌هایشان می‌زنند و در هیئات خرج می‌كنند؛ شما امسال دیدید در قم و در شهرهای دیگر این همه گرانی بود و این هیئات نزد ما می‌آمدند و از گرانی‌ها ناله می‌كردند؛ قیمت ظرف یك‌بار مصرف چند‌برابر شده است؛ اما آیا عزاداری سیدالشهداء ‌لنگ ماند یا كم آمد؟ مردم نگذاشتند كم بیاید؛ نه تنها در حال حاضر بلکه در زمان جنگ هم مردم نگذاشتند عزاداری امام حسین کم و کسری داشته باشد؛ بارها گفته‌ام در زمان جنگ قند و شكر كوپنی بود؛ شكری كه بابت كوپن می‌گرفتند گاهی برای قنداغ طفل نوزادش كفاف نمی‌داد اما شربت امام حسین ایام عاشورا تعطیل نشد؛ اینها واقعیات است؛ همان فقرا هستند كه دارند كمك می‌كنند؛ مردم نسبت به سیدالشهداء از جان و دل حركت می‌كنند؛ اینطور هم نیست که فقط به حرف ما روحانیت گوش دهند؛ مردم در این جهت دنباله‌روی ما نیستند بلکه ما در پی مردم حركت می‌كنیم؛ وقتی شب اول محرم می‌آید قبل از این كه ما به فكر بیفتیم، «یا حسین»‌ها شروع و پرچم‌ها نصب می‌شود.

جمهوری اسلامی با عزاداری سیدالشهدا به‌وجود آمده است

امسال بحمدالله خیلی وسیع در كشورهای مختلف دسته‌جات عزاداری و سینه‌زنی و زنجیرزنی علیٰ‌رغم همه سم‌پاشی‌ها به پا شد؛ گاهی از اوقات من می‌دیدم در تلویزیون‌ها و رادیوها تحلیل می‌كنند و می‌نویسند كه جمهوری اسلامی از اینجا پول می‌فرستد كه در فلان کشور عزاداری كنند و دسته عزا به راه بیندازند؛ ولی متاسفانه توجه ندارند که خود جمهوری اسلامی هم با این عزاداری‌ها به وجود آمده است و از همین عزاداری‌ها سر پا مانده است؛ شما یادتان نیست محرم و صفری را که در همان ایام شروع این نهضت اسلامی و دوران انقلاب گذشت؛ عاشورا نه تنها در عصر ما بلکه در زمان مشروطیت و در طول تاریخ شیعه حركت‌ساز بوده است؛ اینقدر متوجه نیستند که مگر بساط عزاداری بساطی است كه با بودجه یك مملكت و دو مملكت بچرخد؟ كسانی این عزاداری‌ها را به پا می‌كنند كه اصلا ربطی به جمهوری اسلامی ندارند؛ ملیت‌های دیگری هستند؛ در كانادا، تورنتو، لندن، دانمارک، هند، پاکستان و کشورهای دیگر صف عزادارها و دسته‌جات سینه‌زن و زنجیرزن خیلی عجیب و غریب است؛ فیلم‌هایش را ببینید؛ در افغانستان رئیس جمهور افغانستان در عزاداری منطقه شیعه‌نشین شركت می‌كند و تدابیر خاص امنیتی برای آن منطقه ایجاد می‌كند كه عزاداری درست انجام بشود؛ من دنبال می كردم چند تا رئیس كشور راجع به عاشورا و امام حسین حرف زدند؛ در تركیه آقای اردوغان حرف زد؛ نخست وزیر جدید پاکستان حرف زد؛ رئیس جمهور افغانستان صحبت كرد؛ نخست وزیر هندوستان به مجلس عزای حسینی رفت و در كنار عزادارها عزاداری كرد با اینكه آقای نخست وزیر هند لیدر یكی از احزاب تندروی هندو است؛ چشم باز کنند و ببینند که سال به سال عاشورا گسترده‌تر می‌شود؛ سال به سال این عظمت بیشتر می‌شود و ما هم باید از این عظمت بهره بگیریم.

ریشه عاشورا و عزاداری را نمی‌توان زد

همان‌طور كه بارها نقل كردم مرحوم آیت‌الله بروجردی به آقایان وعاظی که از تهران خدمت ایشان آمده بودند، فرمودند: چه آقای فلسفی كه در مجالس ده‌هزار نفری منبر می‌رود و صحبت می‌كند و چه آن آقایی كه در مجلس زنانه برای چند نفر معدود روضه می‌خواند، یك وجه مشترك دارید و آن این است كه شما امام حسین را به خانه‌ها و مجالس مردم می‌برید و زیر سایه امام حسین دین مطرح می‌شود و مردم از شما مساله خمس می‌پرسند و شما جواب می‌دهید و مردم وجوهات می‌پردازند و بدین ترتیب حوزه‌ها شکل می‌گیرد و مرجعیت‌ها می‌چرخد و همه ما وام‌دار شما روضه‌خوان‌ها هستیم و حوزه آقا حجت‌بن‌الحسن وام‌دار سیدالشهداء است؛ وقتی کسی مانند آیت‌الله بروجردی این‌گونه می‌گوید پس چرا عاشورا را می‌خواهیم خرابش كنیم؟ هر روز شبهه‌ای در گوشه‌ای وارد می‌کنند؛ حریف نشدید بس كنید.

نقل است که ناپلئون بناپارت با كلیسا و پاپ در افتاده بود و تهدید كرد و به اسقف اعظم فرانسه گفت ریشه مسیحیت را می‌زنم؛ اسقف گفت: شما موفق نمی‌شوید؛ گفت چرا؟ گفت برای اینكه ما سال‌هاست داریم همین كار را می‌كنیم اما موفق نشدیم؛ لذا توجه داشته باشیم ریشه را نمی‌توانیم بزنیم؛ صدام می‌خواست بزند چه بر سرش آمد؟ زمانی دسته طویریجی‎ها و این پیاده‌روی اربعین را به مسلسل می‌بستند؛ من خودم شنیدم از آقایان عراقی‌ها که در مسیر كربلا عده‌ای می‌رفتند و كسانی شب در منزلشان به اینها پناه می‌دادند تا بخوابند؛ صبح مامورها می‌آمدند بچه‌هایشان را می‌بردند اعدام می‌كردند؛ یعنی اصلا كسی جرأت نمی‌كرد درب خانه‌اش را برای این كسانی كه راهی كربلا بودند باز کند؛ اما عاقبت چه شد؟ صدام كجاست؟ رضاخان در همین ایران خودمان چه کرد؟ عاقبتش چه شد؟ در بروجرد ما آن وقت می‌گفتند ماموری به مافوقش می‌خواست گزارش بدهد گفته بود امروز یك صدای یا حسین نگذاشتیم از این شهر بلند بشود؛ راست هم می‌گفتند و این كار را کردند اما آیا امام حسین تمام شد؟ نتوانستید بجنگید رها كنید؛ قدرت‌ها نتوانستند امام حسین را از بین ببرند؛ بنی‌امیه و بنی‌عباس تلاش كردند؛ فقهایشان تلاش كردند مثل غزالی كه گفت عزاداری جایز نیست به حساب اینكه اگر برای امام حسین  عزاداری كنید علامت سوال ممکن است روی خلفا برود و لذا عزاداری جایز نیست؛ این حرف‌ها را گفته‌اند و هنوز هم دارند می‌گویند اما گاهی از اوقات حقایق از زبان خودشان صادر می‌شود؛ آنها نتوانستند امام حسین را بكوبند پس ما هم بیخود وارد نشویم  و مردم را آزار ندهیم و اذیت نکنیم.

من فیلمی دیدم خیلی تاثرآور بود؛ آقایی اول ظهر آمد به هیئت تعرض کرد كه بیایید نماز اول وقت بخوانید؛ عیبی ندارد نماز خیلی خوب است و نماز اول وقت هم مستحب است اما اگر کسی نخواست به این مستحب عمل كند، فسق نكرده است؛ چون نماز تا آخر وقت رخصت دارد؛ اگر کسی نماز صبحش را ده دقیقه به آفتاب بخواند آیا خلاف شرع كرده است؟ خود شرع رخصت داده است؛ مواقع دیگر نماز اول وقت مطرح نیست اما به عاشورا و دسته‌جات عزاداری و بساط امام حسین که می‌رسد نماز اول وقت مهم می‌شود؛ بله به نماز اول وقت تشویق و ارشاد بكنیم که استحباب دارد؛ اما نه به این نحوه برخورد تند بكنیم كه عكس‌العمل آن‌گونه باشد و آن سید اولاد پیامبر را بریزند كتك بزنند و بعد هم به مسجد تعرض بكنند؛ چرا باید این كار را بكنیم؟ چرا باید به این جا بكشد؟ مواظب باشیم و پخته عمل بكنیم؛ جای امر به معروف و نهی از منكر را بدانیم؛ به این مسائل توجه داشته باشیم که در حركاتمان سنجیده عمل كنیم؛ به مردم احترام بگذاریم؛ اینجا این آقا دارد عزاداری می‎كند من چرا متعرضش بشوم؟ پنج ‌دقیقه یا ده دقیقه از وقت نماز گذشت آهسته به مسئول هیئت تذكر بدهم که اگر نماز اول وقت باشد بهتر است اما الزام و باید و نباید در این كارها نکنیم؛ اگر این شخص عزادار قدری دیرتر نماز خواند خلاف شرع نكرده است؛ این منكر نیست كه من نهی‌اش بكنم؛ توجه داشته باشید ما نماز اول وقت را تشویق می‌كنیم که استحباب و بسیار ثواب دارد اما در وقت نماز تا آخر وقت رخصت قائل شدند؛ شما همه جا این رخصت را می‌دهید اما فقط برای عزاداری امام حسین كه می‌شود سخت می‌گیرید و این رخصت دیگر به كسی داده نمی‎شود؛ کارها را خراب نكنیم.

یادی از طلبه فاضل مرحوم آقای شیخ محمد تولایی و شرایط مالی طلّاب

گاهی از اوقات چهره‌ای از این عمامه نزد مردم می‌سازیم كه هر كاری مردم می‌خواهند بكنند ما با آنها مخالف هستیم؛ آن‌وقت این شیخ بنده خدا در مشهد مرحوم آقای تولایی کشته می‌شود؛ طلبه‌ فاضلی كه نه كاری به جایی و نه سمتی و شغلی داشته است؛ فقط طلبه‌ای ساده بود و ماشینش هم بنز نبوده است، پیكان بوده است که دیگر نو ندارد، ارزش پیكان هم دیگر معلوم است، فردی بیاید چاقو بزند و برود؛ انتقام از چه چیزی می‌خواستید بگیرید؟ آدمی كه اینجور بی‌محافظ در كنار ماشین پیكانش ایستاده چه‌كاره است كه شما می‌خواستید از او انتقام بگیرید؟ این انتقام‌های كور متاسفانه خطرناك است؛ اینها اساس را به هم می‌ریزد؛ اینها مسائلی بود كه من می‌خواستم تذكر بدهم مخصوصا نسبت به این طلبه فاضلی كه بسیار مظلومانه از دنیا رفت؛ آن آقایی كه زده معلوم نیست چه کسی است؟ زده و رفته است؛ چرا زده است؟ با دین مخالف بود؟ با آخوند مخالف بود؟ با عمامه مخالف بود؟ با حكومت مخالف بود؟ من انگیزه‌اش را نمی‌دانم چه بوده اما ناجوانمردانه این طلبه مظلوم را زده و رفته است؛ آیا همه این طلبه‌هایی كه در حوزه هستند از دولت بودجه می‌گیرند كه شما به اینها تعرض می‌كنید؟ من در آن سخنرانی نشست اساتید سال قبل گفتم این بودجه‌ای كه می‌آید نه اساتید حوزه و نه طلبه‌ها از این بودجه سهم ندارند؛ حتی تقاضا كردم از آقایان مسئولان حوزه كه شفاف‌سازی كنید؛ آنها هم وعده دادند و بعضی عنایت كردند و شفاف‌سازی كردند؛ مردم باید بدانند این طلبه‌ها با اقل ما یمكن زندگی می‌کنند؛ اقل ما یمكن یعنی شما خط فقر را در مملكت در نظر بگیرید و با شهریه طلّاب مقایسه کنید؛ خط فقر را می‌گویند پنج میلیون تومان است البته اگر درست باشد؛ از آن طرف طلبه چقدر شهریه می‌گیرد؟ طلبه‌ای كه تمام رتبه‌ها را امتحان داده و بالا آمده است شهریه‌اش به یك میلیون تومان نمی‌رسد؛ این است وضعیت طلبه در حوزه‌های علمیه؛ اینجور دارد زندگی می‌كند و درس می‌خواند در حالی كه امكانات برایش فراهم است كه برود جایی دیگر درآمد كسب كند اما ایستادگی می‌کند و درس می‌خواند؛ چرا مردم ما نباید این معانی را متوجه باشند؟ چرا نباید تفاوت بگذارند؟ ما به هر حال مقداری از آنچه كه مربوط به عمل‌كرد ما هست را توجه داشته باشیم.

پاسخ به شبهه سکولار بودن حوزه علمیه

بعضی از آقایان به حوزه اشکال کرده‌اند که حوزه سكولار است و حوزه چنین و چنان است؛ اما عزیزان بدانید که این عنوان سكولار و عناوینی از این دست كه در بین ما وارد و مطرح شده است، معانی مختلف دارد و معنای جزمی ندارد كه بیایند حوزه و روحانیت و دین و همه چیز را با آن بسنجند؛ مرادشان از این اصطلاح چیست؟ اگر مرادشان این است كه حوزه به زندگی و مشكلات و وضعیت و دغدغه‌های مردم كاری ندارد كه این به شهادت تاریخ حوزه دروغ است؛ اصلا تشیع یك مذهب سیاسی است و اصلا نمی‌تواند نسبت به مردم بی‌اعتنا باشد؛ آنكه به نظر این  آقایان سكولار است حوزه‌های دیگران است كه اطاعت از هر كسی را واجب می‌دانند؛ آنهایی كه فقط برای حكومت ظالمین ایدئولوژی درست می‌كنند سکولار هستند نه حوزه‌های شیعه كه مراجعش هر وقت در هر جریانی كه پیش آمده وارد شدند و ملجأ و پناه مردم بودند؛ میرزای شیرزای را ببینید؛ آخوند خراسانی را ببینید؛ میرزای نائینی را ببینید؛ مگر نبوده كه این بزرگان در همه امور وارد شدند؟

اگر مرادشان از سکولار این است بحث‌هایی كه در حوزه می‌شود به دردنخور است من خیلی از بعضی تعجب می‌كنم؛ گاهی از اوقات می‌خواهند به حوزه فحش بدهند می‌گویند آقایان علما در مسائل طهارت مانده‌اند؛ ولی در همین طهارت، مسائل ما هنوز حل‌نشده باقی مانده است؛ در همین طهارت که از نظر این آقایان ساده و پیش پا افتاده است ما امروز مسائل حل‌نشده داریم؛ من مسائل بسیاری در طهارت به شما نشان می‌دهم كه الان ابتلای عجیب و غریب مردم است و ما برای آن جواب درست و حسابی نداریم؛ بله ما بحث حكومت و بحث حدود داریم؛ اما شما به مشكلاتی هم كه برای بحث كردن چنین موضوعاتی وجود دارد توجه داشته باشید؛ حوزه دین و حوزه علم مثل حوزه هنر باید آزاد باشد؛ یعنی چه آزاد باشد؟ یعنی اشخاص آزادانه بحث كنند و مبنا اختیار كنند و نظریه‌پردازی كنند و یقه‌شان را كسی نگیرد که چرا اینطور گفتی؟ نتیجه تحقیقات چرا این شد؟ تكامل علوم به آزادی است؛ علم آزاد تكامل پیدا می‌كند و از نتیجه‌اش می‌توانید بهره‌برداری كنید؛ اما اگر گفتید این بحث را نكن؛ این بحث و آن بحث مصلحت نیست و این مبنا اختیار نشود؛ این نحوه كه بحث نمی‌شود.

شما هم نباید توقع داشته باشید كه حوزه فقط طبق سلیقه شما بحث بكند و نظر بدهد؛ چنین چیزی در حوزه ممكن نیست؛ مثلا در همین اقامه حدود در زمان غیبت که آیا ما حدود را در زمان غیبت می‌توانیم جاری كنیم یا نه؟ شما ببینید چقدر بحث شده است و اقوال را ببینید و پخته كنید؛ هیچ اشكالی ندارد افرادی اختیار كنند که اقامه حدود در زمان غیبت جایز نیست و فقط بر عهده امام علیه‌السلام است؛ این آقا این‌چنین اختیار كرد آن آقایی كه مخالف است در مقابل اشکال بكند و جواب داده بشود؛ در اثر این اشکال و جواب‌هاست كه علوم ترقی می‌كند؛ فخر رازی که به او امام المشككین می‌گویند از خودش خیلی مبنا ندارد ولی مدام اشكال می‌كند؛ البته اشكالات قوی دارد و مخصوصا در حوزه فلسفه اشكالات عمیقی می‌كند؛ خدا رحمت كند مرحوم شهید آقای مطهری استاد بزرگوار ما می‌فرمودند فخر رازی با همین تشكیكاتی كه دارد حق بزرگی بر گردن فلسفه مطرح شده در دنیای اسلام دارد به حساب این كه شبهاتش را بزرگان در مقام جواب بر آمدند و این باعث تكامل این علم شد؛ در فقه هم همین‌طور است.

ما هم منجمد نیستیم بگوییم پنجاه‌ودو كتاب از طهارت تا دیات بیشتر در فقه نداریم و دیگر کتابی لازم نیست؛ این كتاب‌ها بر اساس روایاتی كه به ما رسیده است و بر اساس اطلاعاتی كه مردم داشتند شکل گرفته است؛ شما بیایید كتاب جدید بیاورید؛ بحث‌های جدید لازم داریم؛ در مسائل بانك‌ها ما خیلی حرف زدیم؛ گاهی حرف می‌زنیم و از خود حوزه ما را نمی‌تابند؛ حرف را باید گوش كنید و در آن تامل كنید؛ این بساطی است كه ما با بانک‌ها بر سر مردم آوردیم و خودمان هم همگی اشكال می‌كنیم این بهره‌ها چیست که می‌گیرید؟ سود و جریمه چیست که می‌گیرید؟ اما اینها را  چه کسی برای بانکها درست كرده است؟ ما خودمان به نام اسلامی كردن بانك‌ها این بساط را درست كردیم؛ آیا قبلا بانك‌ها این‌جوری بوده است؟ ما به اسم اسلامی كردن نظریات بعضی از آقایان فقها را وارد كردیم؛ اما این اشتباه بوده است؛ شما اقتصاد را هم بخواهید تفسیر كنید بر اساس پیش‌داده‌ها و پیش‌ذهنیت‌ها آن را بحث نكنید و آزاد بگذارید؛ از طرفی هم به نظر شما اقتصاد اسلامی است ولی ما این حرف را می‌زنیم كه ما اقتصاد اسلامی یا فلسفه اسلامی یا روانشناسی اسلامی نداریم؛ اینها علوم دیگری هستند؛ بله اسلام در مقایسه با این حقایق، مطالبی و ارشاداتی دارد که حرف ما این است این ارشادات را درست تبیین كنیم.

حوزه باید ریشه‌ای وارد شود و بحث كند؛ این كه حوزه به همه مسائل بپردازد قطعا خواسته ما همین است؛ ما از خدا می‌خواهیم كه درس‌ها در همه زمینه‌ها پختگی پیدا كند؛ اما بعضی فكر می‌كنند فقط در حوزه درس خارج اگر کسی مثلا کتاب قضا بگوید خیلی خوب و انقلابی است اما اگر کتاب حج یا صلاة بگوید ضد انقلاب است؛ توجه داشته باشید که درس خارج برای تربیت افراد به جهت استنباط احكام است؛ یعنی ما وارد می‌شویم طرق استنباط احكام را یاد می‌دهیم؛ یعنی چه یاد می‌دهیم؟ یعنی فرق نمی‌كند كتاب مورد بحث چه كتابی باشد؛ این آقای طلبه و فاضل این رویه و روش استنباط را طبق مذاق استاد می‌آموزد؛ این تازه خودش در ورطه تحقیق می افتد و می‌خواهد كار كند دیگر چه فرقی می‌كند آموزش در كتاب طهارت یا صلاة یا حج یا حدود و قضا باشد؛ آن قواعد اصولی كه به كار برده می‌شود همان است؛ آن روشی كه برای استظهار از روایات به كار برده می‌شود همان است.

لذا این‌گونه اشكال كردن عوامانه است؛ آقایان خیال می‌کنند اگر كل درس‌های خارج مسائل مورد نظرشان را مطرح كنند، حوزه خیلی فوق‌العاده می‌شود؛ اما این‌طور نیست در درس‌های خارج هرچه بحث بشود خوب است؛ درس خارج بحث استنباطی است و ما روش استنباط یاد می‌دهیم؛ معیار مرجعیت هم در استنباط است؛ ما در بحث اجتهاد و تقلید هم گفتیم معیار اعلمیت، اقواییت در استنباط است؛ حتی طبق این نظریه ما به تجزی در اجتهاد قائل نیستیم چون تجزی در اجتهاد معنا ندارد؛ این آقا یا قوه استنباط دارد یا ندارد؛ اگر قوه استنباط دارد در هر كتابی وارد بشود همین است؛ بله تجزیه در فعلیت اجتهاد است؛ کسی در كتاب حج كار كرده است و در مكاسب كار نكرده است؛ این فعلیت است اما تجزی در اجتهاد كه قوه استنباط در این کتاب داشته باشد و در آن کتاب نداشته باشد اصل این حرف غلط است؛ اعلمیت هم به اقواییت در این استنباط است؛ هر كس استنباطش از دیگران اقوی باشد، اعلم می‌شود. حوزه این است.

لذا درس‌های خارج را تخطئه نكنید؛ حوزه قم را بعضی‌ها به بی‌سوادی رمی نكنند؛ بله ما سر برنامه‌ها و درس‌ها و امتحانات اشكال داریم و به آقایان هم تذكر می‌دهیم و محترمانه هم می‌گوییم و آقایان هم دارند زحمت می‌كشند؛ اما حوزه قم الان بزرگترین حوزه علمیه‌ی نه شیعه بلكه دنیای اسلام است؛ اینجا در قم اساتید بسیار قابل و فاضل و قوی هستند؛ ما می‌شناسیم و با خیلی از این آقایان هم‌دوره بودیم و اساتید بزرگوار هستند؛ طلبه‌هایی كه واقعا از صمیم قلب با تمام محرومیت‌ها دارند زحمت می‌كشند و با کمترین امکانات درس می‌خوانند؛ حق این ها را ضایع نكنیم؛ گاهی موسساتی هستند قوی دارند كار می‌كنند؛ نویسندگانی داریم با ابتكار و با شهامت دارند كار می‌كنند و مطلب می‌نویسند؛ حوزه قم امروز حوزه پویایی است؛ حوزه قم امروز سرمایه‌ای برای شیعه است نه فقط سرمایه برای ایران و نه فقط سرمایه برای نظام؛ من بارها گفتم نظام جمهوری اسلامی ولید حوزه است و نمی‌توانیم نسبت به آن بی‌تفاوت باشیم اما حوزه، حوزه شیعه است نه حوزه ایران؛ ما در هندوستان تنها به اندازه كل جمعیت ایران شیعه داریم؛ مگر می‌شود حوزه و مرجعیت فقط فكرش را به یك نقطه منحصر كند و از بقیه غافل بماند؟ ما چهارصد میلیون شیعه در دنیا داریم و حوزه برای مجموعه شیعه دارد كار می‌كند؛ حوزه دارد كار می‌کند كه اگر فردا ندای اهل بیت در سراسر عالم یا سراسر دنیای اسلام طنین‌انداز شد جوابگوی همه مسائل باشد؛ فقه باید پویا و به‌روز باشد؛ ما در موضوع‌شناسی مشكل داریم و باید این مشكلات را برطرف كنیم؛ ما اگر دینی داریم جاودانه كه تا آخر دنیا می‌خواهیم بمانیم باید زندگی مردم را هم بتوانیم اداره كنیم.

گاهی با نظراتی به اصطلاح بسیار تنگ‌نظرانه این‌جور نمی‌شود اداره كرد، بلکه باید پخته و با تدبیر كار بكنیم؛ بین فعلیت استنباط در درس و فعلیت آن در اجتهاد افراد فرق بگذاریم؛ شما در تمام طول تحصیلتان فقط چند كتاب فقهی می‌توانید بخوانید اما بعد از آن احتیاج دارید به استنباط در پنجاه‌ودو كتاب موجود؛ مگر ما همه كتاب‌ها را بالفعل نزد اساتید خوانده‌ایم؟ آن قوه استنباط باید حاصل بشود و طلبه خودش به این قوه در كار بیفتد و بر حسب ضرورت‌ها كه می‌بیند فعلیت داشته باشد؛ لذا این كه تخطئه كنیم درس‌های خارج را درست نیست؛ این را فقط حساب نكنید؛ بله مسائل فردی و مسائل اجتماعی هست اما در مسائل اجتماعی هم همان‌طور که عرض کردیم به‌گونه‌ای باشد كه زمینه برای ورود حوزه و بحث اساتید باشد؛ نروند یقه استاد را بگیرند كه آقا این بحث را دیگر نكن؛ این‌جور نباشد؛ بحث آزاد باشد و بعد ما باید در فقه بر اساس روایات اهل بیت و منابعی که داریم تولید فكر و ایده و نظریه‌سازی بكنیم؛ به روایات ما آن‌جور كه باید و شاید رسیدگی نشده است و ما پختگی لازم را نداریم؛ نمی‌گوییم اخباری باشیم اما این میراث فوق‌العاده‌ای است كه ما داریم و دیگران از آن محروم هستند و باید از آن بهره‌برداری كنیم.

امیدواریم این شهامت را داشته باشیم و در همه بحث‌ها وارد بشویم و نظر بدهیم و دیگران هم اینقدر باشهامت باشند که تحمل این نظرات را داشته باشند و نظریه در مقابل نظریه است؛ شما هم نظریه در مقابل اعلام بكنید و این جور مقابله کنید نه با آبرو بردن و هوچی‌گری و داد و فریاد كردن و این در حوزه‌ی ما حداقل جا بیفتد؛ اگر در حوزه ما جا افتاد در بقیه مملكت جا می‌افتد ان شاء‌الله.

و السلام علیكم و رحمة الله و بركاته.


منبع: وبسایت رسمی آیت الله بروجردی