مواضع غرب در برابر سیاست ایران
بررسی عملکرد شورای امنیت
شورای امنیت سازمان ملل، ناتوانی مفرط خود را در پایان دادن به جنگ و حفظ صلح و امنیت بینالمللی در خلال جنگ ایران و عراق بهخوبی به نمایش گذاشته که در این زمینه سیاسیکاری و عدم توانایی شورا برای رسیدگی به مواردی مانند تجاوزات حزب بعث عراق و همچنین استفاده این حزب از سلاح شیمیایی که بهطور واضحی جنایت علیه بشریت محسوب میشود، از مواردی است که میتوان بهعنوان مهمترین عوامل در ناتوانی و ساختار سیاسی این شورا از آن نام برد.
با پایان جنگ جهانی دوم و آثار زیانبار آن، کشورهای فاتح در این جنگ طی ملاقات مختلف از کنفرانسهای تهران و مسکو گرفته تا دامبارتون اوکس و سانفرانسیسکو تصمیم به ایجاد نهادی بینالمللی باهدف حفظ صلح و امنیت بینالمللی گرفتند که البته در ورای این هدف، این نهاد جدید نظم جدید جهانی را نیز نمایندگی میکرد و بهنوعی وظیفهی حراست از آن را نیز بر عهده داشت.
در این زمینه با ایجاد سازمان ملل متحد، امیدها برای جلوگیری از جنایات جنگی و حفظ صلح و امنیت بینالمللی افزایش یافت. در این راستا، وظیفهی اصلی در این مورد طبق مواد 24 تا 26 منشور ملل متحد بر عهدهی شورای امنیت سازمان ملل گذاشته شد.
درحالیکه با ایجاد سازوکار جدید امیدها برای حفظ صلح بینالملل افزایشیافته بود اما بهزودی مشخص شد که شورای امنیت بنا به دلایلی مانند ساختار، نحوهی پذیرش اعضا، نحوهی رأیگیری، بودجه،تحت نفوذ بودن قدرتهای بزرگ و...که پیشازاین طی یادداشتهایی به آن پرداختیم در انجام وظیفهی خود عاجز بوده و جنگ و خونریزی همچنان بهعنوان یکی از واقعیتهای دردناک دنیای امروز ادامه یافت.
در این راستا بررسی دقیقتر کارنامهی سازمان ملل بهطور عام و شورای امنیت این سازمان بهطور خاص یکی از مواردی است که باید موردتوجه قرار گیرد. مثالهای واضح در مورد ناتوانی این شورا طیف وسیعی از موارد ازجمله دوران هشت سال دفاع مقدس جمهوری اسلامی ایران و مناقشه با حزب بعث عراق تا مناقشات بین فلسطین و رژیم صهیونیستی را شامل میشود که طی یادداشتهای مختلف به آن خواهیم پرداخت.
گروه ناظر سازمان ملل در منطقه حاضر بود و وزارت خارجهی جمهوری اسلامی ایران در گزارشهای متعدد خود و بهطور مرتب تخلفات عراق را به اطلاع این سازمان و شخص دبیر کل میرساند.
قطعنامههای شورای امنیت
بهطورکلی چند قطعنامه در خلال این جنگ توسط شورای امنیت سازمان ملل صادر شد که به بررسی اجمالی اهم آن میپردازیم.در تاریخ 31 شهریورماه سال 1359 نیروهای عراقی با تجاوز به مرزهای جمهوری اسلامی ایران حدود سی هزار کیلومترمربع از خاک کشور را به اشغال خود درآوردند و این کار را آزادسازی مناطق اشغالی عنوان کردند. شش روز بعد شورای امنیت نخستین قطعنامهی خود را به شماره 479 به نام بررسی وضعیت میان ایران و عراق صادر کرد.
در این قطعنامه به وجود تهدید علیه صلح، نقض صلح، وقوع تجاوز و نقض تمامیت ارضی ایران اشارهای نشده بود. این توصیه نه برقراری آتشبس یا بازگشت به مرزهای بینالمللی بلکه تنها خودداری از توسل بیشتر بهزور را از دو طرف خواسته بود. درواقع فحوای این قطعنامه بهخوبی حکایت از عدم ارادهی شورا برای پایان دادن به جنگ داشت.
شورای امنیت پس از نخستین قطعنامهی خود درحالیکه عراق درصدد تحکیم مواضع بهدستآمده بود، برای مدتی طولانی (21ماه و 15روز) سکوت کرد، اما در پی انجام عملیات ثامنالائمه، طریقالقدس،فتح المبین و بیتالمقدس که به شکست حصر آبادان، آزادی بستان، آزادی مناطق وسیعی از غرب شوش و دزفول و بالاخره آزادسازی خرمشهر انجامید، بار دیگر بر آن شد تا سکوت خود را بشکند، بنابراین بر اساس پیشنهاد اردن قطعنامه 514 را به تصویب رساند. در مقدمهی این قطعنامه شورا نگرانی خود را از طولانی شدن درگیری بین دو کشور ابراز کرده و خواستار عقبنشینی دو طرف شده بود.
قطعنامههای 522 و 540 نیز به همین ترتیب و باحالتی بینابینی صادر میشد که در آن از اعلام متجاوز خودداری میکرد. همچنین در فاصلهی تصویب دو قطعنامه 552 و 582 ایران عملیات متعددی را انجام داد که عملیات والفجر 8 و تصرف شبهجزیره فاو مهمترین آنها بود.
چند روز پسازاین اقدامات شورای امنیت به درخواست عراق و دیگر اعضای گروه هفتنفری اتحادیه عرب جلسهای را با شرکت نمایندگانی از کشورهای عربی و دبیر کل اتحادیه عرب تشکیل داد.طی این جلسه گروه اتحادیه عرب طرح قطعنامه 582 را پیشنهاد کرد که در 5 اسفندماه 1364 با تغییراتی در کلمات و عبارات به تصویب شورای امنیت رسید.
در این قطعنامه نیز شورا بهجای شناسایی و اعلام متجاوز از طولانی شدن جنگ ابراز نگرانی کرده و اصل غیرقابلقبول بودن تصرف زمین از راه توسل بهزور را مورد تأکید قرار داد. اما یکی از فاجعهبارترین اقدامات شورای امنیت که نشاندهنده اوج سیاسیکاری در این نهاد بود مربوط به بحث حملات شیمیایی عراق علیه مواضع جمهوری اسلامی ایران است.
در 26 اسفندماه سال 1366 عراق سلاحهای شیمیایی را در ابعاد بسیار وسیعی علیه مردم درحلبچه به کار گرفت. بعدازاین فاجعه که به کشته و مجروح شدن بسیاری از انسانهای بیگناه منجر شد نماینده جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل رسماً از این سازمان اعزام هیئت کارشناسی به منطقه را درخواست کرد.
بااینکه تصور میشد به علت شدت و وسعت فاجعه سازمان ملل نیز موضعی قاطع علیه عراق اتخاذ کند این سازمان دو هفته بعد درحالیکه تأثیرات فاجعه بهمرورزمان کمرنگتر شده بود گروه بسیار کوچکی را متشکل از تنها یک پزشک و یک دیپلمات به منطقه اعزام کرد.
این هیئت بدون اینکه از حلبچه بازدید کند منطقه را ترک و در 5 اردیبهشتماه سال 1367 طی گزارش 25 صفحهای اعلام کرد که سلاحهای شیمیایی در ابعاد وسیعی مورداستفاده قرارگرفتهاند. گزارشی که در آن بهطرف بهکارگیرنده این سلاحها هیچ اشارهای نشده بود تا بهنوعی جمهوری اسلامی ایران را در کنار عراق قرار دهد. موردی که مشابه آن را پیشازاین قطعنامه در عدم اعلام متجاوز از سوی شورای امنیت شاهد بودیم.
این اقدامات در حالی صورت میگرفت که طارق عزیز معاون نخستوزیر و وزیر امور خارجهی عراق در سال 1986 در جریان سفر رسمی سهروزهی خود به برزیل اعتراف کرده بود که عراق در جنگ علیه ایران بارها و در موارد مختلف از سلاحهای شیمیایی استفاده کرده است.
آخرین نکته قابلذکر در این زمینه نیز این است که ماهها پس از آتشبس نیروهای عراقی هم چنان در خاک ایران حضور داشتند ولی شورای امنیت بدون اینکه بهطور مستقیم به این موضوع اشاره کند تنها از دو طرف درگیر میخواست که مفاد قطعنامه 598 را اجرا کنند. این در حالی بود که گروه ناظر سازمان ملل در منطقه حاضر بود و وزارت خارجهی جمهوری اسلامی ایران در گزارشهای متعدد خود و بهطور مرتب تخلفات عراق را به اطلاع این سازمان و شخص دبیر کل میرساند. تا اینکه با تغییر سیاست منطقهای عراق این کشور قرارداد 1975 الجزایر را مجدداً پذیرفت و از مناطق مزبور عقبنشینی کرد.(خداقلی پور-1382)
همانطور که در روند قطعنامههای مذکور بهخوبی مشخص است شورای امنیت سازمان ملل، ناتوانی مفرط خود را در پایان دادن به جنگ و حفظ صلح و امنیت بینالمللی در خلال جنگ ایران و عراق بهخوبی به نمایش گذاشته که در این زمینه سیاسیکاری و عدم توانایی شورا برای رسیدگی به مواردی مانند تجاوزات حزب بعث عراق و همچنین استفاده این حزب از سلاح شیمیایی که بهطور واضحی جنایت علیه بشریت محسوب میشود نیز از مواردی است که میتوان بهعنوان مهمترین عوامل در ناتوانی و ساختار سیاسی این شورا از آن نام برد.
منابع:
خدا قلی پور،علیرضا-نگاهی اجمالی به قطعنامههای شورای امنیت در مورد جنگ ایران و عراق-نگین ایران-شماره 4-بهار82-صص68-73
موسی زاده،رضا-سازمان های بین المللی،تهران-بنیاد حقوقی میزان-چاپ بیستم-1392-صص130-134