تبیان، دستیار زندگی

رونمایی از تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «فرنگیس»

داستان استثنایی بانوی دلاور

قدم در پارک شیرین کرمانشاه که بگذاری در آنجا تندیس زنی را خواهی دید که تبر در دست دارد و استوار ایستاده است. زنی که زندگی‌‌‌‌اش تبدیل به نماد استواری کرمانشاه و ایران شده و روایت زندگی‌‌‌‌اش هزاران جلد از کتاب «فرنگیس» را به فروش رساند. فرنگیس حیدرپور متولد 1341 است که پس از حمله عراق به محل زندگی‌شان، مانند بقیه مردم مجبور به فرار می‌شود اما در بین راه این دختر 18 ساله به همراه پدر و برادرش در محاصره عراقی‌ها گرفتار می‌شوند. پدر و برادر فرنگیس در نبرد با عراقی‌ها کشته می‌شوند اما او فقط با تبر یکی از عراقی‌ها را می‌کشد و دیگری را با تمام تجهیزات جنگی‌‌‌‌اش اسیر می‌کند و به مقر فرماندهی ارتش ایران تحویل می‌دهد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
دیدار رهبری

مهناز فتاحی بعد از مدت‌ها می‌تواند فرنگیس را برای بیان خاطراتش راضی کند و ماحصل تلاش او برای روایت زندگی فرنگیس در این کتاب جمع می‌شود. استقبال بسیار از این کتاب آن زمانی بیشتر به چشم آمد که رهبر انقلاب در سخنرانی خود  از آن یاد کردند و وعده انتشار تقریظی را دادند که پیش از این درباره کتاب فرنگیس نوشته بودند. وعده‌ای که عملی شد و روز گذشته با حضور جمعی از اهالی فرهنگ و هنر مقاومت در هفتمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت منتشر شد. در این مراسم محسن مومنی‌شریف رئیس حوزه هنری، علیرضا مختارپور دبیرکل نهاد کتابخانه‌‌های عمومی کشور، مرتضی سرهنگی مدیر دفتر ادبیات پایداری حوزه هنری و مهناز فتاحی نویسنده و راوی کتاب فرنگیس حضور داشتند.

از« گورسفید» هم می‌توان اسطوره شد


معصومه آباد، نویسنده کتاب «من زنده‌ام» در ابتدای این نشست گفت: هدیه امروز خانم حیدرپور رشادتی است که او در بخشی از تاریخ دفاع‌مقدس نشان داد و از سوی دیگر قلم خانم فتاحی که روستای گورسفید را به ما معرفی کرد. فتاحی از گورسفید دختری را به ما معرفی کرد که از جنس آهو و خورشید بود. استعاره‌ها و تعابیری که در این کتاب به کار رفته برایم جالب بود. وی ادامه داد:‌ گورسفید روستایی دورافتاده در نقطه صفر مرزی است که امروز با وجود حیدرپور می‌تواند در ذهن‌مان ماندگار باشد؛ روستایی که از هر خانواده شهید داده‌اند. جنگ شاید برای خیلی‌ها تمام شده اما بازی کودکان این روستا با مین است. آباد ادامه داد:‌ گاه جامعه با خاطرات اینگونه برخورد می‌کند که این خاطرات تمام شده در صورتی که این خاطرات برای ما سرمایه بی‌پایانی است که می‌تواند فرهنگی را برای ما نهادینه کند. دردناک‌ترین بخش در تمام صفحات «فرنگیس» فصل‌ یازده و دوازده است، زمانی که جنگ داشت به پایان می‌رسید که عملیات مرصاد آغاز می‌شود.

ادبیات جنگ تا به روستاها نرود اصالتش را به‌دست نمی‌آورد


مرتضی سرهنگی نیز در ادامه این نشست با بیان اینکه ما در ضعیف‌ترین شکل ممکن بودیم و دشمن فکر می‌کرد که می‌تواند به نتیجه دلخواه برسد، گفت: ولی آنها این را در نظر نگرفتند که همه ما به ناگاه سرباز شدیم. خانم حیدرپور نیز با تبرش این کار را کرد. نوشتن بعد از جنگ سنت است، همه می‌نویسند تا بگویند چه اتفاقی افتاده است. فتاحی کار بزرگی کرد و خانم حیدرپور را به ما معرفی کرد. وی ادامه داد: ادبیات جنگ ما تا به روستاها نرود اصالت خود را به دست نمی‌آورد. بسیاری از آزادگان و سربازان ما در روستاها هستند و کسی از رشادت‌های آنها خبر ندارد. وی در ادامه با بیان خاطره‌ای از پزشکی عراقی یادآور شد: او می‌گفت یک‌چهارم جمعیت عراق را مصری‌ها پر می‌کنند تا به کارهای مردان عراقی که در جنگ هستند بپردازند. ما در طول جنگ اسرایی از دیگر کشورها داشتیم؛ از سودان گرفته تا مصر. خیلی از عراقی‌ها هم از این مزدوران خوش‌شان نمی‌آمد. دفاع‌مقدس ما جنگ سوم جهانی بود. سرهنگی تاکید کرد: امیدواریم یک گشایشی در حوزه ادبیات مقاومت کرمانشاه رخ دهد. کرمانشاه جزو 5 استان جنگی ما است. کار ناشده بسیار هست. امیدواریم با اتفاقی که برای کتاب «فرنگیس» رخ داد، اتفاقات خوب دیگری نیز رقم بخورد.

توجه رهبر انقلاب مهم‌ترین دلگرمی نویسندگان دفاع‌مقدس است


معصومه سپهری، نویسنده 2 کتاب «نورالدین پسر ایران» و «لشکر خوبان» نیز در این برنامه با  تاکید بر اینکه در صفحات پایانی کتاب جز احساس شرم چیزی نداشتم، گفت: همان سال که کتاب چاپ شد نام خانم حیدرپور را شنیدم اما خوانش کتاب را تازه به پایان رسانده‌ام. در رنج‌ها، شادی‌ها، اضطراب‌ها و حتی قدم‌های سنگین و تلخی که فرنگیس گاهی از خانه برداشته و فرار کرده و بازگشته همراه شدم. در اینها شریکیم و نمی‌توانیم ذره‌ای از آلام خانواده‌های داغدار کرمانشاهی بکاهیم. وی با بیان اینکه چندی پیش کتاب «جنگ چهره زنانه ندارد» را خواندم با مخاطب قرار دادن خبرنگاران و نویسندگان تصریح کرد: آرزو می‌کردم خبرنگاران و فعالان ما و همچنین نویسندگان ما نیز وارد این حیطه شوند، چرا که دریایی از ناگفته‌ها در آن وجود دارد و هرکدام قابل مطالعه و احترام است. نویسنده کتاب «نورالدین پسر ایران» خاطرنشان کرد: توجه حضرت آقا مهم‌ترین دلگرمی برای نویسندگانی امثال من است؛ چون ایشان می‌دانند در این شلوغی روزگار، توجه به فضای جنگ می‌تواند به ما کمک کند تا با عزت از این دوران سخت عبور کنیم.

فرنگیس راضی به تعریف خاطراتش نمی‌شد


مهناز فتاحی، نویسنده و راوی کتاب فرنگیس نیز در بخش پایانی این مراسم گفت: اگر روزی فرنگیس حیدرپور با تبر به سرباز عراقی یورش برد و او را کشت، امروز من با قلم خود و روایت چنین رشادت‌‌‌هایی از سرزمینم دفاع می‌کنم. ما در زمان جنگ کودک بودیم اما جنگ را با صدای خمسه خمسه عراقی‌ها با دل و جان حس کردیم. وی درباره چگونگی نگارش این کتاب گفت: او (فرنگیس حیدرپور) اصلا راضی به تعریف خاطراتش نمی‌شد. مدام می‌گفت کار مهمی نکرده‌‌ام. وقتی به او گفتم پدر من سال‌ها در چغاله جایی که تو زندگی می‌کردی با دشمن جنگید و شاید بارها او را دیده باشی؛ انگار سرنوشت ما را به هم پیوند زد و این شد که این کتاب خاطرات به نگارش درآمد.  فتاحی در ادامه با اشاره به نقش زنان در نگارش و روایت دفاع‌مقدس گفت: زنان نویسنده دفاع‌مقدس به حمایت بیشتری نیاز دارند. من از همان زمان کودکی که پدرم را در لباس رزم و پوتین‌‌های جنگی می‌دیدم، به دفاع‌مقدس و... علاقه‌مند شدم. از همان زمان به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان می‌رفتم و کتاب می‌خواندم.

متن یادداشت رهبر انقلاب بر کتاب فرنگیس


بسم‌الله الرّحمن الرّحیم
بخش ناگفته و بااهمیتی از حوادث دوران دفاع را به‌مناسبت شرح‌حال این بانوی شجاع و فداکار، در این کتاب می‌توان دید. بانو فرنگیس دلاور با همان روحیه‌ استوار و پرقدرت و با زبان صادق و صمیمی یک روستایی، و با عواطف و احساسات رقیق و لطیف یک زن، با ما سخن گفته و منطقه‌ ناشناخته و مهمی از جغرافیای جنگ تحمیلی را با جزئیاتش به ما نشان داده است. ما از روستاهای مرزی در دوران جنگ و مصائب فراوان آنان و آوارگی‌ها و گرسنگی‌ها و خسارت‌های مادی و ویرانی‌ها و داغ عزیزان آنها، هرگز به این وضوح و تفصیلی که در این روایت صادقانه آمده است، خبر نداشتیم و نیز از فداکاری جوانان آنان که در شمار نخستین‌ شتابندگان به مقابله با دشمن مهاجم بودند. ماجرای قتل و اسارت دشمن به ‌دست این بانوی دلاور هم که خود یک داستان مستقل و استثنایی است که نظیر آن فقط در سوسنگرد، در همان اوان، اتفاق افتاده بود. بانو فرنگیس را باید بزرگ داشت و از نویسنده‌ کتاب- خانم فتّاحی- به‌ خاطر قلم روان و شیوا و هنر مصاحبه‌گیری و خاطره‌نویسی، باید بسیار تشکر کرد. 21/11/96

منبع: روزنامه وطن امروز