تبیان، دستیار زندگی

شعر از هر مرزی می­‌گذرد

کتاب «سروده‌­های عاشقانه» شامل برگزیده­ایی از شعرهای شاعران برتر جایزه­ بنیاد ژاله اصفهانی است که هر ساله بین شاعران جوان فارسی­‌زبان با محدودیت سنی زیر سی سال، برگزار می­‌شود. این جایزه از سال 1386 بنیان گذاشته شده و این کتاب حاصل کار برگزیده­‌های هشت دوره­ آن پیش از سال 96 است. آرش نصرت‌اللهی شاعر یادداشتی بر این کتاب نوشته است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کتاب «سروده‌­های عاشقانه»

 کتاب با شعری از ژاله اصفهانی آغاز می­‌شود: «سرود ستاره­ سرگردان در کهکشان/ شعری پدید آمد/ آغاز آن/ سرود خدایان/ و تو/ آغاز همه­ سرودهای من» و در ادامه در بخش «یادداشتی برای خواننده»، توضیحات مربوط به بنیاد ژاله و جایزه­ شعر آن آمده است. روحی شفیعی؛ نویسنده، مترجم و جامعه‌­شناس انتخاب و ترجمه­ شعرهای این کتاب دوزبانه­ فارسی-انگلیسی را انجام داده است و استفن واتز؛ شاعر انگلیسی که مقدمه­‌ای مهم و تأثیرگذار برای مجموعه نوشته، ویراستاری بخش انگلیسی آن را نیز انجام داده است. این کتاب به آنانی تقدیم شده که عشق­شان به شعر، جهان را زیباتر و معنی­‌دارتر می‌­کند.

در این کتاب با تنوع بالایی از شعر در قالب‌­ها و سبک­‌های مختلف روبه­‌رو هستیم و از این رو، روش‌­های مختلفی را برای بررسی جهان شعری شاعران و تکنیک‌­های اجرایی شعرها به کار گرفته‌­ام. در این بین اشعاری که مسایل بیشتری برای طرح دارند، مورد توجه قرار گرفته است. پیش از آن با توجه به تنوع یادشده، باید اشاره کنم که از دیدگاه زیبایی‌شناسانه، انتخاب و درواقع دست­‌یافتن به یک فرم مناسب در هر شعر، اهمیت فراوانی دارد و از این رو نیما می­‌گوید: «فرم نتیجه­ بهترین یافتن است که شاعر بداند موضوع را با چه چیز برآورد کند.» درواقع مقوله­ کیفیت فرم باید مدنظر باشد و در انتخاب فرم برای مضمون مورد نظر است که نقش شاعر پررنگ می­‌شود یعنی بخشی از کنش شاعر در ساخت شعر، در این بخش شکل می‌­گیرد. روشن است که این بخش از کار شاعر که در «فرآیند انتخاب» شکل می­‌گیرد، عملی آگاهانه را در بر می‌­گیرد. شاید باید به نظر براهنی هم اشاره کنم که به طور مشخص، «فرم» را عامل ارتباط بندهای یک شعر و مانع از پراکندگی آن می­‌داند. به زبان ساده‌­تر، خمیرمایه­ شعر برای امکان انتقال، نیاز به ظرفی دارد که همان فرم است. این­ها وجه زیبایی‌شناسی فرم را شامل می­‌شود و درواقع در هر صورت هر اجرایی، فرم دارد اما این کیفیت فرم است که میزان تأثیرگذاری کار را تحت تأثیر قرار می‌­دهد. شعرهای آزاد کتاب، سطح متفاوتی نسبت به هم دارند و در مواردی با اجراهای قابل توجهی مواجه می­‌شویم.

کتاب با شعری از محمدجواد شاهمرادی آغاز می­‌شود که در شعر «بالاخره به او گفتم»، با حرکت­‌های شاعرانه­ قابل توجه رو­به‌­رو نشدم اما در شعر «دیگران» با فضاسازی مناسب تا حد زیادی توانسته جهان شعرش را بسازد و اجرای قابل قبولی از مضمون مرگ و آوارگی ارایه دهد. در صفحه­ 26 شعر «ماهی‌­های سرخ» از نیما فرقه این گونه آغاز می‌شود: «آغوشت را که باز می­کنی/...» و در ادامه رودخانه­‌ها به ماهیانی برمی­‌خورند که عاشق شده، به روی آب آمده‌­اند. این فضاسازی در انتهای شعر مصادره شده و با استفاده از ایجاد تناظر معنایی، استحاله­ لازم شکل می­‌گیرد: «لب‌­های تو/ ماهی‌­های سرخ کوچکی بودند در سینه­‌ات/ که یک روز/ عاشق شدند.»

فرقه توانسته با استفاده از عنصر شکل، یک تصویرسازی مناسب روی شکل لب و ماهی (رفتار ماهی) داشته باشد و این منجر به اجرای مؤثر در این شعر شده است به خصوص که با استفاده از تکنیک تکرار در جایی که می­‌خواهد مضمون زمان را منتقل کند، اجرای یادشده را مؤثرتر کرده است:«ما مرده می­پنداریم­شان [ماهی­‌ها]/ حال با هر سنگواره­ای/ تاریخ چند سال به عقب برمی­‌گردد/ چند سال به عقب برمی‌­گردد/ چند سال به عقب برمی­‌گردد/...»

دو شعر آزاد از سیدسعید احمدپور با استفاده­ ساختاری از فضاسازی تلفیقی و سیال ذهن، نشان می‌­دهد که این شاعر روی استفاده از فضاهای وهم گونه و البته به کارگیری شیوه­ روایی دانای کل در سیال ذهن، کار کرده و تا حد زیادی به اجراهای قابل قبولی رسیده است: «از راه که می‌­گفتی/ در سکون/ وزش یال­‌های اسبی بود/ که دشت را مختصر می­‌کرد/ یال­‌های دشت را/ باران/ تا کنار پنجره­ اتاق می­وزاند/ که موهایت را افشانده بود/...»

شعر با تقابل دو مفهوم راه و سکون، آغاز می­‌شود و این امر، نیرومحرکه­ مناسبی برای راه افتادن شعر است. در ادامه، این وضعیت تقابلی جای خود را به وضعیت انتقالی می­‌دهد یعنی انتقال عنصر تخصیصی «یال» از اسب به دشت و یا فعل «افشاندن» از مو به راه:
«راه می­افشاندی/ با موهایی گریزان/ و تکه­‌های دشت/ در کف اتاق کشف می‌­شدند/...»
نکته­ دیگر، مهارت احمدپور در یافتن وجه شبه مناسب بین عناصر معنایی شعر است که علاوه بر دو مورد یاد شده، ترکیب «تکه‌­های دشت» و البته کشف شدن در کف اتاق را باید مدنظر قرار داد: «از باران بود که راه می­افتی/ و سطح/ رویش را/ از ساق‌­های تو می­‌آموخت.»
آنچه درخصوص ساختارهای این شعر نوشتم، حاکی از مهارت احمدپور در ساختارسازی و حتا ساختارشکنی است و علاوه بر آن در اجراها و ساختن جهان هر شعر، موفق بوده است اما به نظر می­‌رسد باید در میزان و نوع استفاده از حرف اضافه، صفت و فعل، حساسیت بیشتری داشته باشد تا شکلِ شعر، وضعیت بهتری پیدا کرده و درواقع از «شرح­‌شدگی» شعر جلوگیری کند گرچه این امر نیز یک آسیب محدود و جزیی در دو شعر یادشده، به شمار می­‌رود.

«شرح‌­شدگی» در شعر یک عارضه­ پنهان و البته به لحاظ زیبایی­‌شناسی زبان شعری، مهم است و در جاهایی مرز زبانی شعر و نثر را مشخص می­‌کند. این عارضه به شعر «بدون نام» آرمیتا افصحی نیز با وجود محتوا و حتا مسیر معنایی مناسب، آسیب زده است اما در شعر «روایت­‌های کافه»، افصحی عملکرد خوبی روی این شاخص داشته و با توجه بیشتر به چگونگی استفاده از عناصر زبانی و اجراها، توانسته جهانی مستقل و کارآمد را در این شعر بسازد. درواقع شاعر با فضاسازی موفق، به فرم و محتوای درهم تنیده­‌ای دست یافته است. استفاده از تکرار مضمون «در کافه نشستن و چای نوشیدن یا سیگار کشیدن یا روزنامه خواندن» و هر بار، گرفتن یک کارکرد معنایی متناسب از آن، عنصر روایت را در وضعیت مناسبی قرار داده است. در این شعر، افصحی در یافتن مابه‌­ازای معنایی در وضعیت ترکیبی استعاری-تشبیهی، موفق عمل کرده است و به نوعی وضعیت دیالکتیکی در شعرش دست یافته است به گونه‌­ای که عناصر معنایی در مسیر متن در حال تغییر وضعیت و حتا ماهیت می‌­شوند که یک کارکرد مهم و مناسب در ساختِ ساختار شعر به شمار می­‌رود. مثل رابطه­ «رود»، «جاده­‌های اقیانوس» و «شیارهای­‌های زخم» در این سطرها: «.../ رودها دیگر نه جاده‌­های اقیانوس/ که تنها شیارهای زخم‌­هایی کهنه­اند/...» یا رابطه­ «سرگیجه»، «ماه» و «قرص­‌های مسکن» در «.../ سرگیجه دارد/ آن­قدر که دیگر به یاد نمی‌­آورد/ که ماه را به جای قرص‌­های مسکن/ بلعیده است/...»

نکته­ دیگر در این شعر، امکاناتی است که شاعر از ساخت تصویر به آن رسیده و در فضاسازی شعر به کار بسته است: «.../ و این دود که تا روی میز پایین آمده است/ تصویر لب­های تو را مخدوش کرده است/...»

شعرهای آزاد مجموعه تا حد زیادی به لحاظ زبانی در وضعیت سهل و ممتنع قرار گرفته‌­اند و این امر امکانات مناسبی برای ایجاد ارتباط مؤثر بین متن و کاربر متن برقرار کرده است البته به‌­طور کلی می‌­توان گفت امکان بهبود وضعیت شعرها در شاخص تلفیق فضاهای عینی و ذهنی (انتزاعی) وجود دارد و تاحدی نیاز است که روی بالا بردن امکانات تأویل­پذیری و سفیدخوانی، کار شود.

دو غزل از امیرحسن نیک­زاد در کتاب درج شده است که تنها در شعر «وحشت»، گذشته از نارسایی­‌های محدود زبانی، تاحدی با جهان شعریِ مستقل مواجه شدم و تکرارها و فضاسازی­‌های قابل توجهی یافتم که کارکرد محوری این شعر به شمار می­‌رود: «انگار سال­هاست نخوابیده با کسی/ انگار سال­هاست خالی­ست بسترم»

در مثنوی «شعری برای ایران»، فاطمه شمس توانسته در تناسب فرم و محتوا به خوبی عمل کند و مضمون دوری از وطن را با لحن­‌سازی، ایجاد معنای اضطراب و محتوای تلفیقی، به طور مؤثری نشان دهد. منظور از محتوای تلفیقی، دوست­داری وطن در ضمن شکایت از درد ناشی از خود وطن است. در این شعر، شاعر با وطن گفت­‌وگو می­‌کند و رابطه­‌اش با وطن را به صورت چندوجهی ترسیم می‌­کند و در طول شعر، وضعیت این رابطه تغییر می‌کند. در بخش انتهایی شعر آمده: «تو نه خراسانی، نه تهرانی، نه استانبول/ یک سرزمین مبهمی جامانده پشت پل» و «هی نخ به نخ در ریه­هایم زندگی کردی/ حالا فقط یا سرفه‌­ای یا توده­ دردی».

همان­‌طور که دیده می­‌شود، در این شعر قافیه در انتقال معنا مؤثر و این امر در ایجاد کارکرد برای قافیه مهم و مناسب است. این کارکرد قافیه در دو شعر از علی­رضا بدیع هم به طرز مناسبی به کار گرفته شده است. بدیع به‌­خصوص در شعر «مرثیه‌­ای برای فرشته­‌های فراری سرزمینم»، در امر فرم، در به­‌کارگیری محور عمودی ارتباط نیز به خوبی عمل کرده است. عنصر روایت در این شعر به طرز مؤثری به کار گرفته شده و ساختار شعر را هم شکل داده است. این شعر با بیت «از روزهای بی‌ ­در و پیکر دلش گرفت/ یک روز صبح پا شد و کفش فرار شد» آغاز می‌­شود و در بیت­‌های بعدی، سرگذشت شخصیت شعر روایت می­‌شود: «یک کفش تکه پاره و یک چند تکه ماه/ بر دست­‌های آب گل­‌آلود می­‌رود» و ادامه می­‌دهد: «بعد از سه چار روز، تمام مجله­‌ها/ بر روی جلد با خط قرمز نوشته­‌اند»

تصویرسازی، گفت‌­وگو، فضاسازی و ایجاد تأویل‌­پذیری با خوانش‌­های متفاوت، در این شعر بدیع، به خوبی جاافتاده است و شاعر با استفاده از عناصر زبانی متناسب با محتوای رنج شخصیت شعر و خشونتی که بر او رفته است، توانسته شعری منسجم و ساختارمند بنوسید. مسیر معنایی نیز در این شعر هوشمندانه طی شده و در انتها با بیتی به جای گفتن، نشان داده شده است که جامعه و جراید، توجه لازم به مسأله­ شخصیت شعر ندارند: «دیروز عصر بازی دربی پایتخت/ در باشگاه آزادی برگزار شد»

در چهارپاره­‌ای که در صفحه­ 40 از پونه نیکویی با عنوان «جاری­تر از ونیز» آمده، گفت­‌وگوی شاعر با باران اجرا شده و به نوعی تلاش شاعر برای ایجاد کارکردهای متفاوت از باران قابل تشخیص است به خصوص در بیت «این خاک زیر بار نخواهد رفت/ باران کارکشته­ پاییزی» که با برقراری ارتباط معنایی-زبانی مناسب بین بار و باران همراه شده است و البته نیاز بود در بیت‌­های بیشتری با این نوع اجرا مواجه می‌­شدیم چرا که امروز این نوع شعر نیاز به استفاده از تکنیک‌­ها و اجراهای تازه‌­تری دارد.

غزل «قلب میگوها» از پویا سره گرچه به لحاظ انسجام زبانی و اجراهای ساختارمند با مشکلاتی مواجه است اما در استفاده از قافیه به عنوان یک عنصر مؤثر و معناساز، موفق عمل کرده و توانسته است در جاهایی از این شعر، کارکرد آشنازدایانه‌­ای ایجاد کند: «باری، چه بنویسم ز درک نادرست از عشق/ تنها بدان این را که در این­سو و آن­سو­ها» و ادامه می‌­دهد: «این­ها که می‌­تازند، مشتی خیمه ­شب‌بازند/ بازیچه دستان­شان «من­»­ها، «تو»­ها، «او»­ها»/...»

سره در شعر «زلال‌­ترین» نیز اجراهای خوبی داشته و محور عمودی خیال را به خوبی طی کرده است: «کمی بمان که برای جدا شدن زود است/ که راه یخ­زده و آسمان مه­‌الود است» و ادامه می‌­دهد: «نه گوش کن به خبر! طبق آخرین اخبار:/ مسیر خانه­ تو تا سپیده مسدود است/...»
شعر «سال تحویل» ایمان صابر با فضاسازی مناسبی همراه بوده است و همان خصوصیات یادشده­ فرم عمودی و قافیه­ مؤثر، در آن به خوبی به کار گرفته شده و از شیوه­ روایت­گری برای ساخت شعر استفاده شده است. همچنین در شعر «صبح به خیر» اگر از برخی ناهم­گونی­‌های معنایی بگذریم، صابر توانسته علاوه بر اجرای موفق تکنیک‌­های یادشده، روی زبان بیشتر کار کند و تجربه­‌های مناسبی را ارایه دهد: «یک شیشه­ خالی کنار تخت­خوابم/ می‌گوید از خوابی که آتش در سرش داشت» و «خوابی که با تو آغازش رقم خورد/ خوابی که یک کابوس بد در آخرش داشت» و «نبضی میان مغز من می‌­کوبدم سخت/ یک دم نفس می... سرفه می­‌گیرد گلو را» این گونه کارکردگرایی زبانی که با قطع شدن کلام (می...) به علت مفهوم «سرفه» تعریف می­‌شود، قابل توجه است.

دو شعر از فهیمه نظری در مجموعه چاپ شده که در غزل «آن همه ما»، حرکت­‌هایی در فرم و محتوا از سوی شاعر قابل ردیابی است: «زدی جامی به جام من که تقدیر این چنین می­‌خواست/ که باشم تشنه­ جامت که باشی تشنه­ جانم» اما لازم است روی فضاسازی، کارکردهای تصویر، تلفیق عینیت و ذهنیت و البته کارکردهای زبانی شعرش بیشتر کارکند و مسأله­ اجرا در شعر را مدنظر قرار دهد. این امر در مورد دو شعری که از امید گندمی در این مجموعه خواندم نیز وارد است گرچه در غزل کوتاه «پس از مرگ»، گندمی توانسته فضاسازی مناسبی داشته باشد و در انتهای شعر با استفاده از لحن‌سازی و فرم پرسشی، به زبان شعرش جان ببخشد: «همیشه خواب شدن؟ یا دوباره پاشدن؟ این است/ عذاب آدم اگر حق انتخاب داشته باشد»

درنهایت این مجموعه دوزبانه، منجر به خروج کلمات فارسی از مرزها شده است و می‌تواند منجر به افزایش تجربه­ شعر فارسی در بده‌وبستان­‌های ادبی با خارج از کشور شود. درواقع این یکی از کارسازترین فعالیت­‌های نهادهای ادبی مانند بنیاد ژاله است چرا که برگزاری جایزه­ ادبی به همراه انتشار آثار، می­‌تواند بستری برای برداشتن مرزهای تفکر و اندیشه و همچنین تضارب آراء باشد. این امر در هم‌­افزایی ادبی جوامع و فرهنگ‌­ها، نقشی ب­سزا دارد و امیدوارم که با توجه بیشتر به کیفیت و نحوه­ برگزاری از جانب شاعران و برگزارکنندگان، بتوان به کارکردهای بیشتری به سود شعر فارسی دست یافت چرا که همراهی هر کدام از ما در رویدادهای این­چنینی، می­‌تواند دریچه­‌ای هر چند کوچک به روی ادبیات بگشاید.

این کتاب به همت روحی شفیعی از سوی نشر شانی با قیمت7000تومان در سال 1396 منتشر شده است.

منبع: ایبنا/آرش نصرت‌اللهی