تبیان، دستیار زندگی

کم.. کم... کم...

ننه موشه یک قوطی پر از دکمه های رنگارنگ داشت.موموشی خیلی دوست داشت با آن بازی کند. ولی ننه موشی می گفت: الان نه.هر وقت بزرگ شدی و خودت توانستی دکمه ها را جمع کنی. من کمرم درد می کند. ننه جان...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
کم کم کم
ننه موشه یک قوطی پر از دکمه های رنگارنگ داشت. موموشی خیلی دوست داشت با آن بازی کند. ولی ننه موشی می گفت: الان نه.هر وقت بزرگ شدی و خودت توانستی دکمه ها را جمع کنی. من کمرم درد می کند. ننه جان...

هر روز موشی از ننه موشی  می پرسید: امروز بزرگ شده ام؟

ننه موشی عینک به چشم می زد و به موموشی نگاه می کرد: بعد سر تکان می داد و می گفت: هنوز نه ننه جان.

یک روز موموشی دیگراز او نپرسید. ننه موشی که از لانه بیرون رفتم وموشی بالای سه پایه پرید. دستش به قوطی دکمه ها رسید ولی قوطی توی دستش جا نشد و روی زمین افتاد.. دکمه ها کف لانه پخش شدند. موموشی فریاد کشید: وای...

بعد وسط دکمه ها نشست و به گریه افتاد.

عنکبوت از آن بالا گفت: این که غصه نداره. ببین چه قدر کوچکم و چه تار بزرگی تنیدم. کم کم کم، کم کم کم تو هم به جای گریه کارت را کم کم بکن.

حلزون از پنجره ی لانه گفت: من را بگو از صبح چه قدر راه رفتم.

مورچه با یک دانه گندم از کنار موموشی رد شد و گفت: من را بین که چه قدر دانه می برم. کم کم کم

موموشی اشک هایش را پاک کرد به اطرافش نگاه کرد. دکمه ها خیلی زیاد بودند. موموشی نمی دانست از کجا شروع کند.فکری کرد و گفت: اگر آبی ها را جمع کنم، ننه موشی کم تر ناراحت می شود.

موموشی دکمه های آبی را جمع کرد. اول ریزه میزه ها، بعد کوچولوها، بعد بزرگ ترها.

به کف لانه نگاه کرد: حالا قرمزها را جمع می کنم.

موموشی دکه های قرمز را جمع کرد. اول روشن ترها، بعد پر رنگ ترها.بعد دکمه های سبز را جمع کرد.

اول دو سوراخی هاف بعد چهار سوراخی ها. موموشی کم کم همه دکمه ها را جمع کرد. بعد قوطی را بست  گذاشت آن بالا.

کمی بعد ننه موشه آمد. موموشی به سویش دویدو با خوش حالی فریاد زد: من بزرگ شدم.

ننه موشه گفت: صبر کن.

عینک به چشم زد و به موموشی نگاه کرد. از بالا به پایین. آن وقت، پست سر موشی  چند دکمه کف لانه دید.
همه چیز را فهمید. سرش را محکم تکان داد و گفت: بله. تو بزرگ شدی.

بعد با تعجب پرسید: چه طور این همه دکمه را جمع کردی؟

موموشی خندید و گفت: کم کم کم ، کم کم کم.

مطالب مرتبط:
موش کوچولو و آیینه
موش دانا
بچه موش و راه شنی

کانال کودک و نوجوان تبیان
تنظیم: شهرزاد فراهانی- منبع: ماهنامه رشد نو آموز
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.