به بهانه توزیع در شبکه نمایش خانگی
چرا باید «به وقت شام» را ببینیم؟
«به وقت شام» اولین بار در جشنواره سی وششم به نمایش درآمد، نوروز 97 اکران عمومی شد و مدتی است وارد شبکه خانگی شده است. چرا «به وقت شام» فیلم مهمی است و باید دید؟
برای معرفی و نوشتن از بعضی فیلمها آنچه قبل از خود اثر کنجکاویها برای دیدن را بیشتر میکند سارنده اثر است. نام ابراهیم حاتمی کیا هم از آن دست فیلمسازانی است که کارنامه کاریاش انگیزه را برای دیدن فیلمهایش بیشتر میکند.
حاتمی کیا اولین بار در جشنواره سی و چهارم از دغدغه تازهاش گفت، او زمان نشست رسانهای فیلم «بادیگارد» در جشنواره فیلم فجر درباره خطر داعش و نزدیکی آنها به ایران هشدار داد و گفت: «امروز مقابل در ورودی دستگاه ایکسری میگذاریم؛ خدا کند فیلمسازهای ما متوجه شوند اکنون داریم از ایکسری رد میشویم. این معنای بزرگی دارد چراکه در چنین شرایطی بچهها امنیت ما را حفظ میکنند T اما در فیلمهایمان این موضوعات مطرح نیست. حتی فیلمهایی که در مورد داعش است در بخش مسابقه قرار نمیگیرد. من غصه میخورم از اینکه اکنون این ایکسری معنی دارد اما متاسفم که 90 درصد فیلمها متوجه نیستند. این ایکسری روی کشورمان سایه انداخته و بچههای زیادی شهید شدند تا این ایکسری به تهران نرسد.»
حاصل حضور «به وقت شام» در جشنواره نامزدی در هشت رشته بود و توانست جوایز بهترین کارگردانی، بهترین موسیقی و بهترین صداگذاری را از آن خود کند. اما غافلگیر کنندهترین اتفاق درباره «به وقت شام» با صحبتهای جنجالی حاتمی کیا در اختتامیه جشنواره فجر اتفاق افتاد. او بعد از دریافت جایزه بهترین کارگردانی گلایههایی داشت و آنقدر صریح آنها را بیان کرد که فضای اختتامیه و پایان جشنواره را تحت تأثیر قرار داد. شرح حواشی صحبتهای حاتمی کیا را میتوانید اینجا بخوانید:
اما از حاشیههای اکران فیلم تبلیغات خلاف جریان مرسوم فیلمهای سینمایی بود. اگرچه شیوه تبلیغاتی «به وقت شام» جالب نبود اما حواشی پیش آمده هم نشان از اهمیت موضوعی داشت که حاتمی کیا دست روی آن گذاشته بود. ماجرای این تبلیغات جنجالی را اینجا بخوانید:
«به وقت شام» ضعفهایی هم دارد و شاید در فیلمنامه و ارائه تصویر دقیق و درست از داعش آنطور که باید موفق عمل نکرده باشد و یا بیشتر جاذبهاش مدیون تکنیک و کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا باشد اما موضوع فیلم آنقدری قابل توجه است که حتی شده در جریان سازی فضای رسانهای به توان از آن بهره برد. به تازگی سینمای ایران فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» را به عنوان نماینده سینمای ایران به اسکار فرستاده است، یک فیلم اجتماعی که مطمئناً در شرایط کنونی تصویر خوبی از کشورمان نیست و میتواند بر نگاه منفی به کشورمان بیفزاید. البته مسئولین امر دلیل این انتخاب را اکران در سینماهای آمریکا و بیشتر شدن شانس موفقیت در جشنواره اعلام کردند.
فرستادن فیلمی مانند «به وقت شام» شاید با توجه به سیاستهای جشنوارهای شانس کمتری برای امکان حضور سینمای ایران در اسکار داشته باشد اما حداقلیترین اتفاقی که میتوانست رقم بخورد جریان سازی رسانهای بود. بد نیست اشارهای داشته باشیم به صحبتهای اخیر رهبری در دیداری که در هفته دفاع مقدس داشتنتد: «فیلم اخیر آقای حاتمیکیا در سوریه، در هر جایی که پخش شد، مورد استقبال قرار گرفت؛ چرا در اروپا پخش نشود؟ چرا در کشورهای آسیا پخش نشود؟ چرا مردم اندونزی و مالزی و پاکستان و هندوستان ندانند که چه اتّفاقی در این منطقه افتاده و ما با چه کسی طرف بودیم؟»
دغدغههایی از جنس حاتمی کیا
رفتن سراغ داعش و فیلمسازی درباره این گروه تکفیری از طرف ابراهیم حاتمی کیا اتفاق دور از ذهنی نبود. حاتمی کیا معمولاً نسبت به اتفاقات پیرامونش بی توجه نبوده و مرور آثارش بهترین تأیید بر دغدغهمندی اوست؛ سینمای او در پاسخ به این دغدغهمندی بیشترین نسبت را با سینمای جنگ دارد. حاتمی کیا با «هویت» و سوژهای از حواشی جنگ شروع کرد و در ادامه با «دیدهبان»، «مهاجر»، «وصل نیکان» و... تصویر یک فیلمساز جنگ را از خودش در ذهنها به جا گذاشت. مسیر حرفهای او در طول این سالها با همین دست فرمان ادامه پیدا کرد تا جشنواره سی و ششم که با «به وقت شام» به صحنه آمد. فیلم نوروز 97 اکران شد و مدتی است وارد شبکه خانگی شده است. به این بهانه مروری داریم بر فرآیند طول «به وقت شام» و بی توجهی به آن در نمایش بین المللی:فرستادن فیلمی مانند «به وقت شام» شاید با توجه به سیاستهای جشنوارهای شانس کمتری برای امکان حضور سینمای ایران را در اسکار داشته باشد اما حداقلیترین اتفاقی که میتوانست رقم بخورد جریان سازی رسانهای بود.
اهمیت موضوعی فیلم
آخرین ساخته ابراهیم حاتمی کیا بیش از هرچیز به جهت سوژه مورد توجه است. او چه در مقام عمل چه در حرفها و مصاحبههایش همیشه به دنبال یافتن پاسخی برای دغدغههایش بوده و تا جاییکه توانسته این دغدغهمندی را به نمایش گذاشته. جنگ تحمیلی عراق علیه ایران را بارها سوژه قرار داده، در پرداخت جنگ از آسیبها و شرایط بعد از آن غافل نبوده، در برابر جنگ بوسنی واکنش داشته، دانشمندانه هستهای را فراموش نکرده و..... آخرین اثرش هم متأثر از همین دغدغه مهمترین موضوع منطقه خاورمیانه را سوژه قرار داده است.حاتمی کیا اولین بار در جشنواره سی و چهارم از دغدغه تازهاش گفت، او زمان نشست رسانهای فیلم «بادیگارد» در جشنواره فیلم فجر درباره خطر داعش و نزدیکی آنها به ایران هشدار داد و گفت: «امروز مقابل در ورودی دستگاه ایکسری میگذاریم؛ خدا کند فیلمسازهای ما متوجه شوند اکنون داریم از ایکسری رد میشویم. این معنای بزرگی دارد چراکه در چنین شرایطی بچهها امنیت ما را حفظ میکنند T اما در فیلمهایمان این موضوعات مطرح نیست. حتی فیلمهایی که در مورد داعش است در بخش مسابقه قرار نمیگیرد. من غصه میخورم از اینکه اکنون این ایکسری معنی دارد اما متاسفم که 90 درصد فیلمها متوجه نیستند. این ایکسری روی کشورمان سایه انداخته و بچههای زیادی شهید شدند تا این ایکسری به تهران نرسد.»
«به وقت شام» در میدان جشنواره
زمان برگزاری جشنواره سی و ششم فجر، کنجکاوی برای دیدن آخرین ساخته ابراهیم حاتمی کیا نمایش «به وقت شام» را در سالن رسانهها به یکی از شلوغترین روزهای جشنواره تبدیل کرد. جدای از نمایش فیلم برای اصحاب رسانه فیلم در نمایشهای مردمی هم مورد توجه بود و بارها به سانسهای فوق العاده رسید.حاصل حضور «به وقت شام» در جشنواره نامزدی در هشت رشته بود و توانست جوایز بهترین کارگردانی، بهترین موسیقی و بهترین صداگذاری را از آن خود کند. اما غافلگیر کنندهترین اتفاق درباره «به وقت شام» با صحبتهای جنجالی حاتمی کیا در اختتامیه جشنواره فجر اتفاق افتاد. او بعد از دریافت جایزه بهترین کارگردانی گلایههایی داشت و آنقدر صریح آنها را بیان کرد که فضای اختتامیه و پایان جشنواره را تحت تأثیر قرار داد. شرح حواشی صحبتهای حاتمی کیا را میتوانید اینجا بخوانید:
بیشتر بخوانید
«به وقت شام» بعد از جشنواره
«به وقت شام» خیلی زود به اکران عمومی رسید و نوروز 97 بر پرده رفت. در روزهایی که گیشه در اختیار فیلمهای کمدی است و کمتر فیلمی خلاف این جریان به فروش میرسد این فیلم توانست با فروش سیزده میلیاردی رقم قابل توجهی بجا بگذارد.اما از حاشیههای اکران فیلم تبلیغات خلاف جریان مرسوم فیلمهای سینمایی بود. اگرچه شیوه تبلیغاتی «به وقت شام» جالب نبود اما حواشی پیش آمده هم نشان از اهمیت موضوعی داشت که حاتمی کیا دست روی آن گذاشته بود. ماجرای این تبلیغات جنجالی را اینجا بخوانید:
بیشتر بخوانید
سینمای استراتژیک در حاشیه!
«به وقت شام» فارغ از نگاه موافقان و مخالفانش فیلم مهمی است. سوژه مهم و قابل توجهی دارد، ساختار و کیفیت قابل دفاعی دارد و درباره موضوعی حرف میزند که به یکی از مهمترین بحثهای سالهای اخیر نه تنها در خاورمیانه که در کل دنیا تبدیل شده است. ویژگیهای «به وقت شام» آن را در محدوده فیلمهای استراتژیک قرار میدهد، محدودهای که به دلایل مختلف که در اینجا با آن کار نداریم، کمتر فیلمسازی سراغش میرود. اما نکته جالب توجه اینکه از طرف متولیان سینمایی نگاه متنقاضی نسبت به این تولیدات وجود دارد و باوجود اینکه در مصاحبهها و نشستها از حمایت شدن تولید آثار اینچنینی میگویند اما در مقام عمل کمتر جسارت و انگیزه ورود به این عرصه را دارند.«به وقت شام» ضعفهایی هم دارد و شاید در فیلمنامه و ارائه تصویر دقیق و درست از داعش آنطور که باید موفق عمل نکرده باشد و یا بیشتر جاذبهاش مدیون تکنیک و کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا باشد اما موضوع فیلم آنقدری قابل توجه است که حتی شده در جریان سازی فضای رسانهای به توان از آن بهره برد. به تازگی سینمای ایران فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» را به عنوان نماینده سینمای ایران به اسکار فرستاده است، یک فیلم اجتماعی که مطمئناً در شرایط کنونی تصویر خوبی از کشورمان نیست و میتواند بر نگاه منفی به کشورمان بیفزاید. البته مسئولین امر دلیل این انتخاب را اکران در سینماهای آمریکا و بیشتر شدن شانس موفقیت در جشنواره اعلام کردند.
فرستادن فیلمی مانند «به وقت شام» شاید با توجه به سیاستهای جشنوارهای شانس کمتری برای امکان حضور سینمای ایران در اسکار داشته باشد اما حداقلیترین اتفاقی که میتوانست رقم بخورد جریان سازی رسانهای بود. بد نیست اشارهای داشته باشیم به صحبتهای اخیر رهبری در دیداری که در هفته دفاع مقدس داشتنتد: «فیلم اخیر آقای حاتمیکیا در سوریه، در هر جایی که پخش شد، مورد استقبال قرار گرفت؛ چرا در اروپا پخش نشود؟ چرا در کشورهای آسیا پخش نشود؟ چرا مردم اندونزی و مالزی و پاکستان و هندوستان ندانند که چه اتّفاقی در این منطقه افتاده و ما با چه کسی طرف بودیم؟»
بیشتر بخوانید
از هالیوود تقلید کنیمجسارت معرفی «به وقت شام» به اسکار را ندارند!پاسخ "توحیدی" به حواشی انتخاب اسکاری ایران