مهر استاندارد برای آثار ترجمه شده
فرزاد محمدی از کارشناسان ترجمه گفت: وقتی کتابی ترجمه میشود، باید در مرحلهای قرار بگیرد که ارزشیابی شود و مهر استانداردی بخورد تا آن را از هر لحاظ تایید کند و این ارزشیابی بیانگر آن است که میتواند فرهنگ و زبان مبدا را منتقل کند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : چهارشنبه 1397/07/04 ساعت 09:48
ترجمه آثار و معرفی کتاب مولفان ایرانی در عرصه بینالمللی همواره مهم شمرده میشود. فرزاد محمدی از جمله مترجمان کشورمان است که آثار بسیاری را ترجمه کرده است. شرح گفتوگو با این مترجم در ادامه می آید؛
* علاقه فردی، چند درصد از میل مترجم به یک اثر را تشکیل میدهد؟
به نظر من، بیشتر این تمایل از علاقه منشا میگیرد، زیرا معتقدم ترجمه یک کار دلی است، نه اینکه مترجمها به این توجه کرده باشند که اثرشان چاپ شود یا نه! طبیعتا هر مترجم دوست دارد که آثارش چاپ شود و مخاطبان زیادی هم داشته باشد، اما مترجمان، بیشتر براساس علاقه فردی خودشان دست به ترجمه اثر میزنند و بحث مادی چندان برایشان مهم نیست، پس در این حرفه علاقه است که حرف اول را میزند و یکی از اصلیترین دلایل برای انتقال مفهوم از زبانی به زبان دیگر یا از فرهنگی به فرهنگ دیگر علاقه مترجم به متن و زبان است.
* در حال حاضر، اوضاع ترجمه و مترجمان در داخل کشور به چه صورت است؟
در کشور ما مترجمان شایسته، حرفهای و کاربلدی وجود دارند. چه آنها که با سابقه هستند و آثار شاخصی را ترجمه کردهاند و چه مترجمانی که تازه وارد این حرفه شدهاند. اما بطور کلی اوضاع ترجمه در ایران چندان مناسب نیست، یعنی آنطور که شایسته است به مترجمان بها داده نشده و برای آثار ترجمه شده مبنا و اساسی قرار ندادهاند تا آثار شاخص بویژه از زبان فارسی به دیگر زبانها ترجمه شود. معیاری برای کیفیت آثار ترجمه شده مشخص نیست! این ضعفهای بزرگ در حوزه ترجمه کاملا مشهود است.
* به نظر شما، مشکل از کجا میتواند باشد؟
متاسفانه اکثر نهادها، ساز و کار درستی ایجاد نکردهاند تا این سطح کیفی بررسی شود و معیار خاصی در دست مترجمان وجود داشته باشد. آثار که ترجمه شد، ممکن است در نگاه اول قابل قبول باشند، اما اگر مخاطبین و خوانندگان، نتوانند با آن ارتباط برقرار کنند، قطعا با نوعی ضعف مواجه است.
وقتی کتابی ترجمه میشود، باید در مرحلهای قرار بگیرد که ارزشیابی شود و مهر استانداردی بخورد تا آن را از هر لحاظ تایید کند و این ارزشیابی بیانگر آن است که میتواند فرهنگ و زبان مبدا را منتقل کند و نیاز مخاطبین را برآورده سازد. به نظر من، نهادهایی که در حوزه ترجمه فعالیت دارند، کمتر به این فکر افتادهاند، البته،اخیرا اتفاقهای خوبی در چند نهاد و انجمن مرتبط ،که یکی از آنها انجمن صنفی مترجمان است، رقم خورده! این مجموعه میخواهد پس از بررسی مهراستاندارد و یا امتیازی به آثار ترجمه شده بدهد. انجمن صنفی مترجمان در این چهار سالی که از تاسیساش میگذرد، کارهای بزرگی انجام داده است و ساماندهی خوبی صورت گرفته . آنها سعی دارند که مترجمانشان همدل و هم فکر شوند. قبل تر اوضاع بنحوی بود که چه کسانی که تحصیلات آکادمیک در رشته ترجمه داشتند و چه کسانی که ترجمه را تجربی فراگرفته بودند، هر کدام به سمت و سویی رفته بودند و این نابسامانی ها بوجود آمده بود و همین امر باعث شده بود که افراد زیادی ازاین شرایط سوءاستفاده کنند و بدون هیچ علم و آگاهیای خودشان را در حوزه ترجمه دخالت بدهند و همین امر لطمات بسیاری به جامعه علمی کشور وارد کرده بود.
* در آثاری که ترجمه کردهاید، بیشتر وفاداری به متن اصلی در دستور کار قرار داشته یا استفاده از تعابیر همه فهم و ساده مهم بوده است؟
به نظر من، مترجمها باید به متن اصلی وفادار باشند، یعنی به متنی که نویسنده برای آن زحمت کشیده! اما درعین حال، باید به دو زبان آگاه باشند، مثلا مترجمی که از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه میکند باید هر دو زبان را خوب بداند، چه از نظر نگارش، چه از نظر اصطلاحات و چه از نظر فرهنگ هر دو کشور؛ گاهی ترجمههای توسط یک مترجم انجام میشود در حالیکه او به فرهنگها آشنا نیست، نتیجه آن چیزی نیست که هدف نویسنده از تالیف کتابش بوده باشد . در اینجا ترجمه اثر نتوانسته مفهوم نویسنده را به مخاطبینش القاء کند، بنابراین متن اصلی بکلی فراموش میشود. پس مترجم از طرفی باید وفادار به متن اصلی و خصوصا تفکر نویسنده باشد ، از طرف دیگر باید خواننده و مخاطبین همان اثر را نیز در نظر بگیرد و به این نکته توجه داشته باشد که آیا این متنی که ترجمه شده است، فایدههای برای مخاطب دارد یا نه! به هر صورت مخاطبها برگردان یک اثر را میخوانند و بایستی متوجه شوند که در پسِ متن اصلی چه رخ داده است؛ پس مترجم باید به هر دو زبان آگاه باشد و صرف صحبت کردن و نوشتن هم کافی نیست. مترجمی که فارسی زبان است، باید هم به فرهنگ فارسی آگاه باشد و هم به فرهنگ زبان مبدا مسلط باشد. گاهی وقتها، در ترجمه، وفاداری به متن کمتر دیده شده و ترجمه اثر بیشتر به سمت مخاطب آمده! البته بستگی به نوع متن هم دارد و نمیتوان برای هر متنی این حکم را صادر کرد.
* برخی قائلند که مترجم، نویسنده هم هست، یعنی خالق دوم اثر است.نظر شما در این باره چیست؟
مترجم میتواند نویسنده باشد. چه بسا اگر نویسنده باشد بهتر است، ولی نمیتوانیم این را بگوییم که کسی که نویسنده نیست، پس ترجمهاش قابل قبول نیست، ترجمه یک هنر است و میشود مترجم را نویسنده، نامید چون در حال خلق اثر است، اما اینکه بگوییم اگر کسی بخواهد مترجم شود باید اول نویسنده باشد و این شرط را داشته باشد، این کلام نمونههایی علیه هم دارد. مترجم میتواند نویسنده هم نباشد و آثار خوبی را هم خلق کند.
* به اعتقاد شما، چند کتاب باید ترجمه کرد تا مترجم خوبی شد؟
چندان مهم نیست! نباید ملاکمان آن باشد که کسی که در این رشته تحصیل میکند، حتما چندین کتاب ترجمه شده داشته باشد، هدف اصلی باید یادگیری و یاد دادن مطالب باشد. باید کمبودها در رشته ترجمه یافت شوند تا بتوانیم، با همکاری افراد و نهادهای مختلف برای جبران موانع و مشکلات ، طرحهای پژوهشی ارائه دهیم . اینگونه شاید کمکی کرده باشیم تا اوضاع ترجمه از این بلاتکلیفی خارج شود.
* اگر به گذشته باز میگشتید، دوباره به سراغ همین رشته میآمدید؟
قطعی نمیتوانم بگویم؛ اما در حال حاضر از این کار راضی هستم و ان شاءالله در آینده هم اتفاقات خوبی رقم خواهد خورد و همیشه سعی خودم بر این امر بوده است که وقتی وارد این حرفه شدم بتوانم مفید واقع شوم.
* کتابی در دست ترجمه دارید؟
بله، کتابی با عنوان «فنون مصاحبه». کتابی مختصر و مفید است که منشا اصلی ترجمه آن علاقه شخصیام به ترجمه بود. در حال حاضر در دست ویرایش است و به زودی منتشر خواهد شد.
منبع: فارس/علیرضا علیمرادی