تبیان، دستیار زندگی

زندگی نامه معصومه سهراب

معصومه سهراب - بنیانگذار شورای کتاب کودک،‌ کارشناس آموزش و پرورش کودکان ونوجوانان، مدیر مجتمع آموزشی مهران- در سال ۱۳۰۴ در تهران در یك خانواده‌ دانش‌ دوست و فرهنگی زاده شد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
زینب شاه مرادی - مرکز یادگیری تبیان
زندگی نامه معصومه سهراب
عصومه (فرنگیس) سهراب (۱۳۸۳-۱۳۰۴) یکی از پایه گذاران کودکستان مهر و مجتمع آموزشی مهران،‌ آموزگار،‌ کارشناس و پژوهشگر مسائل آموزشی و تربیتی بود. روش و رویکرد آموزشی و پرورشی او و همسرش یحیی مافی در مجتمع آموزشی مهران که آمیختی از پداگوژی دوران یا علم تعلیم و تربیت روز و تجربه های بومی بود، این دو شخصیت را از سرآمدان آموزش و پرورش خلاق ایران در سده کنونی قرار داده است. سهراب از یک سو سنت آموزشگری را از پیشینیان و استادانی چون جبارباغچه بان و دکتر محمدباقر هوشیار آموخت و از سوی دیگر به سبب پیوندی که با نظام کودکستانی امریکاییان مامور به خدمت در ایران پس از جنگ جهانی دوم برای او به وجود آمد با دانش و برنامه کودکستان های پیشرو در جهان آن روز آشنا شد.

زندگی و خانواده
از سوی پدر به خانواده سهراب پیوند داشت که خاستگاه شان سده اصفهان بود و نیاکان شان به کار پزشکی و طبابت سنتی می پرداختند. پدر بزرگش حکیم ابوتراب سهراب یا ابوتراب جراح باشی یکی از حکیمان توانای دوره ناصری بود که با خانواده از سده اصفهان به تهران کوچید. او نه تنها طبابت که جراحی هم می کرد. حضور حکیم ابوتراب در تهران، عاملی شد که پسرش عبدالوهاب که روزگاری بعد پدر معصومه سهراب شد،‌ به مدرسه طب دارالفنون برود و زیر دست استادانی که بیشتر فرانسوی بودند،‌ طب و پزشکی نوین را بیاموزد. دکتر عبدالوهاب سهراب، در دوره پرآشوب جنگ جهانی اول با فخرالتاج ثقفی ازدواج کرد. فخرالتاج ثقفی دختر مهندس مجدالسلطان ثقفی یکی از اولین مهندسان ایرانی دانش آموخته دارالفنون بود که در پل سازی و سد سازی دست داشت. یکی از ساخته های فکر او در آخرین سالهای فرمانروایی سلسله قاجار،‌ سد فریمان بود. فخرالتاج ثقفی از اندک دخترانی بود که در آن زمان به مدرسه های دخترانه می رفتند و علی رغم مخالفت های گسترده سنت گرایان با آموزش دختران، به سبب روشن اندیشی خانواده توانست در سال ۱۲۹۸ دوره ابتدایی را از مدرسه دخترانه تربیت البنات یا تربیت به پایان برساند. فخرالتاج دوره های آموزش موسیقی را نزد استادان صاحب نام روزگار گذراند و از نوازندگان تار بود. معصومه سهراب در دوم آبان ماه ۱۳۰۴ در خانه ای در کوچه سهراب، خیابان پاریس تهران به دنیا آمد. او سه خواهر و یک برادر دیگر داشت که همگی پس از او به دنیا آمدند و در عرصه فرهنگ ایران فعال بودند. برادرش ابوتراب سهراب که نام پدربزرگ را برخود داشت از مترجمان صاحب نام و توانا در زمینه فلسفه و علم بود و و ترجمه فارسی بسیاری از کتاب های فلسفی نیچه و برخی از اندیشه مندان آلمان از کارهای اوست.

آموزش و تجربه اندوزی
معصومه (فرنگیس) دوره ابتدایی را در دبستان نوباوگان و دوره اول دبیرستان را در دبیرستان فرانسوی زبان ژاندارک گذراند. از همین دوره علاقه به نقاشی در او آشکار شد. ابتدا به صورت پراکنده و زمانی بعد در کارگاه هنری جعفر پتگر که از نقاشان صاحب نام آن دوره بود،‌ نقاشی را آموخت. همزمان به آغاز جنگ جهانی دوم و در سن نوجوانی پدرش را از دست داد و مسئولیت سرپرستی آن ها برعهده مادرش افتاد. مرگ پدر برای او و خواهران و برادرش ضایعه ای سخت بود، با این همه با کوشش های مادرش توانستند بر این وضعیت سخت چیره شوند و به ادامه تحصیل بپردازند.
از این دوره تا زمان ازدواج او همواره کار و آموزش را پیوسته انجام می داد. زمانی در دانشسرای مقدماتی دختران آموزش دید، آن گاه در مدرسه ایران که یکی از مدارس پیشگام دختران در آن زمان بود، به تدریس و تجربه اندوزی زیر نظر بانو جهانبانی که از فرهنگیان برجسته دوران بود، پرداخت. همچون توران میرهادی در این دوره از آشنایی با دکتر محمدباقر هوشیار بهره برد و توجه اش به علوم تربیتی جلب شد. در سال 1329 برپایه گرایش های اعتقادی همسو که هردو داشتند با یحیی مافی ازدواج کرد. همفکری در امور سیاسی سرانجام به کار گسترده در عرصه فرهنگ و آموزش و پرورش ایران ادامه یافت. در دهه 1330 او از حلقه همکاران نشریه روان شناسی و تربیتی سپیده فردا مانند لیلی ایمن، آذر رهنما، توران میرهادی و دکتر محمدباقر هوشیار قرار گرفت و آموزش و پرورش خلاق و ادبیات کودکان دو محور عمده زندگی اش شد.

فعالیت های آموزشی و پرورشی
معصومه سهراب آموزش دانشگاهی را ابتدا در دانشسرای عالی تعلیم و تربیت در مقطع لیسانس یا کارشناسی و تا مقطع فوق لیسانس یا کارشناسی ارشد جامعه شناسی در دانشگاه تهران ادامه داد. در دوره دانش سرای عالی در کنار استادانی مانند دکتر علی محمد کاردان با روان شناسی آشنا شد و آشنایی اش با زبان فرانسه این فرصت را برای او ایجاد کرده بود که آموزشگران بزرگ اروپا مانند فردریش فروبل، هاینریش پستالوزی و دیگران را بشناسد. در همین دوره و پیش از راه اندازی کودکستان مهر، مدتی کوتاه در کودکستان امریکاییان در تهران به کار پرداخت و با شیوه کار آن ها به طور عملی آشنا شد. اتکای او برای راه اندازی کودکستان مهر، نخست دانشی بود که از دیگران بهره برده بود و سپس روش ابتکاری و پراحساس خودش در کار با کودکان پیش دبستان بود که پیش از هرعاملی از عنصر هنرهای نمایشی برای رشد اجتماعی و زبانی این گروه سنی بهره می برد. در حقیقت خانواده هایی که شیوه پرورش کودکان پیش دبستانی خود را در کنار او دیده بودند،‌ یاوران و تشویق کنندگان این زوج برای راه اندازی دبستان مهران شدند.

پس از چند سال که کار آموزش او گسترش یافت، به گسترش دانشش در این زمینه پرداخت. چنان که می توان گفت رویکرد معصومه سهراب در کار با کودکان کودکستانی همواره و در همه سال های بعد از آن، ریشه در دو پویش ملی و جهانی داشت. از جنبه ملی او راه جبار باغچه بان را ادامه می داد و از جنبه جهانی نیز جدای از این که روش و رویکردهای اروپایی در آموزش کودکان پیش دبستانی به ویژه سنت آلمانی را از دکتر محمدباقر هوشیار استاد آن زمان علوم تربیتی می آموخت با استفاده از نشریه های گوناگون که در آن زمان به تهران می رسید یا ترجمه های فارسی از این آثار که از دهه 1330 شروع شده بود، با سنت و شیوه آموزش و پرورش امریکایی مانند رویکرد جان دیوئی بیش از پیش آشنا می شد. در نهایت رویکرد کودکستان مهر با توجه به این تجربه ها رویکردی تلفیقی و بومی شده بود که برنامه آموزشی و پرورشی خود را بر پایه نیازهای کودکان شامل ورزش و بازی های دسته جمعی، شناخت و آگاهی از زندگی گیاهان و جانوران، قصه و شعر، آشنایی با کتاب های تصویری، نقاشی، کاردستی و آموزش حروف الفبای فارسی و انگلیسی، بهداشت فردی، درک زیبایی های طبیعی و آداب اجتماعی یا ارزش های زندگی قرار داده بود.
روش و نگرش آن ها در کار مدرسه داری یا آموزش و پرورش بر اصولی استوار بود که از مهم ترین آن ها می توان به احترام به شخصیت کودک و راهگشایی برای شکفته شدن رشد آن ها،‌ برانگیختن مشارکت دانش آموزان در اداره مدرسه ،‌ایجاد فضای مناسب آموزشی بنابر استانداردهای مدرن، ترویج همبستگی و مشارکت در گروه و کلاس به جای رقابت های منفی ،‌ برنامه ریزی درسی و آموزشی با بهره گیری از تجربه های آموزش خلاق و پیوند هنر با آموزش، پیوند کودک با بستر طبیعی یا طبیعت در آموزش ،‌ صرفه جویی و احترام به اصول محیط زیست، پیوند آموزش با ادبیات کودکان،‌ و استفاده از افزارهای پیشرفته تکنولوژی آموزشی،‌ تهیه و تدوین مواد مورد نیاز آموزشی فراتر از برنامه رسمی آموزش و پرورش و تاکید بر درس هایی ویژه مانند ریاضی و زبان خارجی و ... نام برد. به سبب همین نگرش ها بود که معصومه سهراب و یحیی مافی نه تنها در مدرسه خود یکی از مجهزترین کتابخانه های کودک و نوجوان را پایه گذاشتند که خود از پایه گذاران شورای کتاب کودک و ادبیات کودکان در دهه چهل و پیش از راه اندازی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بودند.

فعالیت در عرصه ادبیات کودکان
آشنایی معصومه سهراب با ادبیات کودکان به دوره کودکی بازمی گردد. سال های 1310 به بعد نظام تعلیمات عمومی کم کم گسترش می یافت و کم تر کسی بود که در اندیشه ادبیات کودکان باشد. راه های دست یابی کودکان قشرهای نواندیش به کتاب کودک، بیش تر کتاب هایی با زبان اصلی بود. در خانواده سهراب نیز افزون به قصه ها و افسانه های عامیانه که بیش تر از سوی خدمتکاران بازگو می شد، کتاب های کودکان بیش تر به زبان فرانسه بود. این کتاب ها سبب آشنایی معصومه سهراب با ادبیات کودکان و نقش پرورشی این موضوع در ذهن و روان کودکان شد. پس از آن هنگامی که تجربه های آموزگاری او شروع شد، به سبب در دسترس نبودن کتاب های کودکان او از کسانی بود که کتاب های داستان را از زبان فرانسه ترجمه می کرد و برای کودکان می خواند. این تجربه نیز او را بیش تر با ضرورت وجودی ادبیات کودکان آشنا کرد. تا این که در دهه ۱۳۳۰ او نیز در حلقه شاگردان دکتر محمدباقر هوشیار و نشریه سپیده فردا قرار گرفت. از این پس معصومه سهراب یکی از چهره های کلیدیی شد که در نهایت در دهه ۱۳۴۰ شورای کتاب کودک را پایه گذاری کردند.
معصومه سهراب تا زمانی که می زیست یکی از چهره های شاخص شورای کتاب کودک بود. افزون بر عضویت در هیأت مدیره شورا، از سال ۱۳۴۳ به مدت بیش از دو دهه مسئول انتشار گزارش شورای کتاب کودک و سرپرست گروه بررسی آثار دستنوشته ادبیات کودکان بود. در همه دوره کاریش در شورای کتاب کودک برای گسترش خواندنی های مناسب برای این گروه سنی و ایجاد کتابخانه های آموزشی در مدارس و همچنین آموزش پدیدآورندگان جوان کوشید و در کنار این بخشی از روابط کلیدی شورا را با نهادهای بیرونی برعهده داشت. همچنین او در سمینارها و کنگره های بین المللی مربوط به ادبیات کودکان مانند کنگره جهانی ادبیات كودكان در آتن سال ۱۳۵۵ و کنگره جهانی ادبیات کودکان در ورث بورگ آلمان ۱۳۵۷ به همراه ثریا قزل ایاغ شرکت داشت.

یک عمر آموختن
معصومه سهراب پس از بازنشستگی اجباری در سال ۱۳۵۸ فعالیت فرهنگی اش را در شورای کتاب کودک متمرکز و دوچندان کرد . بعدها با تأسیس فرهنگنامه کودکان و نوجوانان، عضو فعالی در این مجموعه شد و گروه دوستداران فرهنگنامه را در سال ۱۳۶۸ پایه گذاری کرد. یکی از ویژگی های شخصیتی این بانو شعار آموختن برای یک عمر بود. او همیشه و همواره در پی کسب دانش و شناخت از محیط بود و همین ویژگی سبب شده بود که نسل جوانتر با او به راحتی ارتباط برقرار کنند. زندگی فرهنگی و اجتماعی این زوج سبب نشد که از زندگی خانوادگی غافل بمانند و میوه این زندگی پربار اجتماعی در فضای خانوادگی دو دختر و چندین نوه بوده است.

معصومه سهراب هم چنین در انجمن پژوهش های آموزشی پویا کارهای پژوهشی بر روی کتاب های درسی ابتدایی انجام داد. او سرانجام پس از عمری کار و تلاش بی وقفه برای کودکان و نوجوانان این میهن در مهرماه ۱۳۸۳ درگذشت.

مطالب مرتبط:
زندگی نامه پروفسور محمد حسن گنجی پدر علم جغرافیا
زندگی نامه دکتر عبدالحسین زرین کوب
زندگی نامه پرفسور لطفی زاده

منبع: http://www.amoozesh118.com