تبیان، دستیار زندگی

آثار مثبت جنگ و جهاد با دشمن

قرآن مى‏‌فرماید: شما آثار و نتایج جهاد را نمى‏‌دانید و فقط به زیان‏‌هاى مادّى و ظاهرى آن توجّه مى‌کنید، در حالى که خداوند از اسرار و آثار امروز و فرداى کارها در ابعاد مختلفش آگاه است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
شهدای اهواز

پس از حمله تروریستی به جمعی از مردم بی‌گناه اهواز در مراسم رژه نیروهای مسلح چهره‌های مختلف، واکنش‌های مختلفی نشان‌ داده‌اند که در این میان در کمال تعجب برخی چهره‌های معروف در واکنش به این حمله تروریستی و کاملاً یکطرفه از واژه «نه به جنگ» استفاده کرده‌اند.

چندی پیش هم پس از پاسخ کوبنده سپاه به حمله تروریستی در غرب کشور که منجر به شهادت شماری از هموطنان و سربازان کشور شد باز هم برخی چهره‌ها آن را محکوم کردند و از واژه‌هایی مانند «نه به خشونت» و «نه به جنگ» استفاده کردند و فراموش کردند فرزندان این مملکت چگونه با حمله ناجوانمردانه تروریست‌ها به خاک و خون کشیده شدند.

از حادثه امروز که بگذریم جهاد و جنگ با دشمن دستور مستقیم خداوند است اما گویا برخی مدام بر این جمله تأکید دارند و نمی‌خواهند بپذیرند که گاهی جنگ در دفاع از آب و خاک و ارزش‌ها است و جنگ جدا از آثار منفی‌اش فواید زیادی دارد که از جمله آن رسیدن به امنیت و آرامش است.

برای رسیدن به پاسخ این سؤال که جنگ چه فوایدی دارد و آیا باید در همه حال بگوییم «نه به جنگ» یا نه؟ به سراغ قرآن کریم و تفسیر آن بر اساس تفاسیر نور و نمونه رفتیم.

خداوند در آیه ۲۱۶ سوره مبارکه بقره به موضوع تکلیف بندگان درباره جهاد اشاه می‌کند و می‌فرماید: جهاد برای شما مقرر شده زیرا خیر شما در آن است و چه بسا چیزهایی که دوست دارید و خیر شما در آن نیست.

اکراه از جنگ یا به خاطر روحیّه‏ رفاه‏ طلبى است و یا به جهت انسان دوستى و رحم به دیگران و یا بخاطر عدم توازن قوا و برترى دشمن است. قرآن مى‏‌فرماید: شما آثار و نتایج جهاد را نمى‏‌دانید و فقط به زیان‏‌هاى مادّى و ظاهرى آن توجّه مى‌کنید، در حالى که خداوند از اسرار و آثار امروز و فرداى کارها در ابعاد مختلفش آگاه است.

حال برخی تنها به دنبال راحتی و عافیت هستند و همیشه و در همه حال با جهاد و جنگ مخالفت می‌کنند در حالی که عافیت و راحتی به دنبال امنیت می‌آید و گاهی باید برای بدست آوردن امنیت جلوی تهاجم دشمن را گرفت و از ارزش‌ها و آرمان‌ها دفاع کرد.

در مورد جهاد، افراد سطحى که تنها ضرب و جرح و مشکلات جهاد را مى‌نگرند، ممکن است آن را ناخوش داشته باشند، ولى افراد دورنگر که مى دانند شرف، عظمت، افتخار و آزادى انسان در ایثار و جهاد است یقیناً با آغوش باز از آن استقبال مى‌کنند، همان گونه که افراد ناآگاه از داروهاى تلخ و بد طعم بر اثر سطحى نگرى متنفرند، اما هنگامى که بیندیشند سلامت و نجات آنها در آن است، آن را با جان و دل پذیرا مى شوند.

خداوند در این آیه به یک قانون کلى و اصلى اساسى که حاکم بر قوانین تکوینى و تشریعى خداوند است، اشاره مى‌کند و مى‌فرماید: «چه بسا شما از چیزى اکراه داشته باشید در حالى که براى شما خیر است و مایه سعادت و خوشبختى» (وَ عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ).

به عکس، کناره‌گیرى از جنگ و عافیت‌طلبى ممکن است خوشایند شما باشد در حالى که واقعاً چنین نیست «چه بسا چیزى را دوست داشته باشید و آن براى شما شرّ است»

به متن آیه و ترجمه آن توجه کنید


کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَعَسَى‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَعَسَى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ‏

ترجمه


جهاد بر شما مقرّر شد، در حالى که براى شما ناخوشایند است و چه بسا چیزى را ناخوش دارید، در حالى که خیر شما در آن است و چه بسا چیزى را دوست دارید، در حالى که ضرر و شرّ شما در آن است. و خداوند (صلاح شما را) مى‏‌داند و شما نمى‏‌دانید.

کلمه «کُرْه» به مشقّتى گفته مى‌‏شود که انسان از درون خود احساس کند، مانند ترس از جنگ و «کَرْه» به مشقتى گویند که از خارج به انسان تحمیل شود، مانند حکم اجبارى در آیه‏ «اتینا طَوعاً او کَرهاً قالَتا اَتینا طائعین» (فصّلت، 11) به آسمان‏‌ها و زمین گفتیم: یا با رغبت بیایید یا با اکراه، گفتند: ما با رغبت مى‏‌آییم.

آیه قبل مربوط به مال دادن بود و این آیه مربوط به جان دادن است.

جنگ با همه‏ سختى‏‌هایى که دارد، آثار مثبت و فوایدى نیز دارد. از جمله:

الف: توان رزمى بالا مى‏‌رود.
ب: دشمن جسور نمى‏‌شود.
ج: روح تعهّد و ایثار در افراد جامعه بوجود مى‏‌آید.
د: قدرت و عزت اسلام و مسلمین در دنیا مطرح مى‏‌شود.
ه: امدادهاى غیبى سرازیر مى‏‌گردد.
و: روحیّه‏ استمداد از خدا پیدا مى‏‌شود.
ز: اجر و پاداش الهى بدست مى‏‌آید.
ح: روحیّه‏ ابداع و اختراع و ابتکار بوجود مى‏‌آید.

جهاد در ادیان دیگر

برخلاف تبلیغاتى که دنیا براى صلح و علیه خشونت دارد، مسئله جهاد در راه دین، در تمام ادیان آسمانى بوده و یک ضرورت حتمى است.

در تورات مى‏‌خوانیم:

ساکنان شهر را بدم شمشیر بکش و اموالشان را جمع نماى. (تورات، سِفر تثنیه، باب 13، جمله 15)
همگى ایشان را هلاک ساز و ترحّم منما. (تورات، سفر تثنیه، باب 7، جمله 3)
چون براى مقاتله بیرون روى و دشمن را زیاد بینى، نترس. (تورات، سِفر تثنیه، باب 20، جمله 1)
برادر و دوست و همسایه خود را بکشد تا کفّاره گوساله‏ پرستى باشد. (تورات، سِفر خروج، جمله 26)
موسى جمعیّتى را به سوى جنگ حرکت داد و مقاتله مهمّى صورت گرفت. (تورات، سِفر اعداد، باب 31، جمله 34)

در انجیل هم آمده است:

گمان مبرید که آمده‏‌ام تا سلامتى بر زمین بگذارم، نیامده‏‌ام تا سلامتى بگذارم، بلکه شمشیر را. (انجیل متى، باب‏10، جمله‏7)
هرکه جان خود را دریابد (و به جنگ نیاید) آنرا هلاک سازد و هرکه جان خود را به خاطر من هلاک کرد آنرا خواهد یافت. (انجیل متى، باب 10، جمله 39)

در انجیل لوقا مى‏‌خوانیم:

دشمنان را که نخواستند من بر ایشان حکمرانى کنم، در اینجا حاضر ساخته، پیش من به قتل رسانید. (انجیل لوقا، باب‏19، جمله‏28)
هرکس شمشیر ندارد، جامه خود را فروخته آنرا بخرد. (انجیل لوقا، باب‏22، جمله‏36)

در قرآن نیز در سوره‏‌هاى آل عمران، (آل‏عمران، 147) مائده (مائده، 24) و بقره (بقره، 246) از وجود جنگ و جهاد در ادیان گذشته، سخن به میان آمده است.

پیام‌ها

ملاک خیر و شر، آسانى و سختى و یا تمایلات شخصى نیست، بلکه مصالح واقعى ملاک است و نباید به پیشداورى خود تکیه کنیم. «عسى ان تکرهوا شیئاً وهو خیر لکم»

کراهت و محبّت نفسانى، نشانه‏ خیر و شرّ واقعى نیست. «تکرهوا... و هو خیر لکم... تحبوا... و هو شرّ لکم»

جنگ و جهاد در راه دین، مایه‏ى خیر است. «کُتب علیکم القتال... و هو خیر لکم»

تسلیم فرمان خدایى باشیم که بر اساس علم بى‏‌نهایت به ما دستور مى‏‌دهد، گرچه ما دلیل آنرا ندانیم. «واللّه یعلم و انتم لا تعلمون»


منبع: خبرگزاری فارس