تبیان، دستیار زندگی

کاراکترهای ماندگار مرد دفاع مقدس

قهرمان هایی که از خاکریز می آیند

برخی شخصیت های فیلم های دفاع مقدس بیش از دیگران در ذهن مانده اند. آن ها واجد کدام ویژگی هستند که ماندگارترشده اند؟
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : احمد رنجبر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
کاراکترهای ماندگار سینمای جنگ

حاج کاظم

بازیگر: پرویز پرستویی
فیلم: آژانس شیشه‌ای/ ابراهیم حاتمی کیا / 1376

موقعیت شخصیت: جنگ تمام‌شده وزندگی «ظاهراً» شکل عادی به خود گرفته است. حاج کاظم بعد از سال‌ها حضور در جبهه حالا روی تاکسی خود کار می‌کند که به‌یک‌باره با هم‌رزمش عباس روبرو می‌شود. ترکش او را آزار می‌دهد و همسر مجبورش کرده مشهد را ترک کند تا برای مداوا چند روزی در تهران باشد. پزشکان اما از درمان عاجزند و عباس را حواله به خارج از کشور می‌دهند. تلاش حاج کاظم برای مهیاکردن بلیت بی‌ثمر است و او آژانس هواپیمایی را به محاصره خود درمی‌آورد... مرور خلاصه داستان «آژانس شیشه‌ای» شخصیت حاج کاظم را نیز به یاد می‌آورد؛ مردی مهربان با خانواده و دوستان که از سوی جامعه نامهربانی می‌بیند. او سال‌ها جنگیده اما حالا برای او و عباس جایی نیست و همین باعث می‌شود عصیان کند.

چرا ماندگار شده؟ دلایل متعددی برای ماندگاری شخصیت حاج کاظم می‌توان ردیف کرد. مهم‌ترین آن جسارتی است که ابراهیم حاتمی کیا به کار می‌بندد و برای روایت داستان، بدون تعارف جامعه و مسئولان را نقد می‌کند. او حتی ابایی ندارد که حاج کاظم را مردی خش و حتی خودسر نشان دهد. هدف حاتمی کیا این است که از دل موقعیت ایجادشده، حرف‌هایی تکان‌دهنده بزند که باگذشت بیش از 20 سال همچنان تازه هستند و کاربرد دارند! دراین‌بین نمی‌توان به‌راحتی از بازی پرستویی عبور کرد. او چنان به حاج کاظم جان داد که بیراه نیست اگر بگوییم همچنان با این شاه نقش قیاس می‌شود. این شخصیت به‌طور هم‌زمان سه ویژگی مهم که پرستویی در آن‌ها متبحر است را دارد: بغض، اشک و فریاد.

جایگاه در کارنامه بازیگر: حاج کاظم به‌زعم بسیاری از منتقدان بهترین بازی پرستویی است. او برای این نقش سیمرغ جشنواره فجر، تندیس جشن خانه سینما، تندیس جشنواره دفاع مقدس و تندیس جشن حافظ را گرفته است.

رضا

بازیگر: خسرو شکیبایی
فیلم: کیمیا/ احمدرضا درویش/ 1373

موقعیت شخصیت: رضا به همراه همسرش اسیر حمله غافلگیرکننده رژیم صدام شده؛ در خوزستان. او قصد فرار دارد اما اسیر می‌شود و بعد از آزادی به دنبال همسر می‌گردد. درنهایت می‌فهمد زنش شهید شده و دخترش توسط یک خانواده در مشهد بزرگ‌شده است.

چرا ماندگار شده؟ رضا صاحب چند وجه است؛ او مسئولیت نجات جان همسر باردار را بر عهده دارد اما در وسط خمپاره و شلیک راه بجایی نمی‌برد و اسیر می‌شود. فریادهای رضا در آن مهلکه و نگاه مستأصل او در حافظه سینما ثبت‌شده. بعد از اسارت موقعیت رضا دراماتیک‌تر می‌شود. او به دنبال دختر ندیده‌اش می‌گردد و وقتی او را پیدا می‌کند که یک زوج را به‌عنوان پدر و مادر پذیرفته. رضا بین خوشبختی دختر و خواهش دل اولی را انتخاب می‌کند.

جایگاه در کارنامه بازیگر: «کیمیا» ازجمله فیلم‌هایی است که زمینه‌ساز رقم خوردن بازی درخشان خسرو شکیبایی را فراهم کرده. او برای بازی در این فیلم سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد سیزدهمین جشنواره فیلم فجر را به دست آورد.

 دایی غفور

بازیگر: علی نصیریان
فیلم: بوی پیراهن یوسف/ ابراهیم حاتمی کیا/ 1374

موقعیت شخصیت: دایی غفور شمایل همه پدران منتظر است؛ پدرانی که پس از پایان جنگ و آزادی اسرا در خوف‌ورجا بسر می‌بردند و همیشه چشمشان به در بود. ابراهیم حاتمی کیا، هوشمندانه چهره‌ای سمپات از علی نصیریان طراحی کرد که صورت و صوتش در عین اضطراب ِانتظار، پر از گرمی و امید است.

چرا ماندگار شده؟ آنچه دایی غفور را مانا کرده، کلام گرم و آرام و چهره مهربانش است. نصیریان طوری نقش را بازی کرد که گویی سال‌ها در انتظار یوسفش بوده. فریاد خاموش و بریده‌بریده او لحظه‌ای که فرزندش را می‌بیند، اوج توانایی اوست.

جایگاه در کارنامه بازیگر: «بوی پیراهن یوسف» جزو آثار شاخص کارنامه نصیریان محسوب می‌شود.

مهدی نریمان

بازیگر: فرج‌الله سلحشور
فیلم: پرواز در شب / رسول ملاقلی پور/ 1365

موقعیت شخصیت: مهدی نریمان، فرمانده گردان کمیل است؛ گردانی که در محاصره دشمن گیر افتاده و آب هم تمام‌شده. هیچ راه ارتباطی با بیرون نیست تا این‌که نریمان خودش به خط می‌زند.

چرا ماندگار شده؟ فرج‌الله سلحشور برای نمایش دو وجه مهم از شخصیت مهدی نریمان چنان عمل کرد که گویی با یک فرمانده واقعی روبروییم. او باید حس قهرمانی و نیز مصائب نریمان را به نمایش می‌گذاشت. رجزخوانی او برای دشمن با این دیالوگ «من مهدی نریمان، فرمانده گردان کمیل...» در حافظه‌ها مانده است.

جایگاه در کارنامه بازیگر: فرج‌الله سلحشور پیش از کارگردانی در چند فیلم بازی کرده بود که در این میان «پرواز در شب» مهم‌ترین و موفق‌ترین کار او به‌حساب می‌آید.

سعید

بازیگر: علی دهکردی
فیلم: از کرخه تا راین/ ابراهیم حاتمی کیا/ 1371

موقعیت شخصیت: سعید به خاطر بمب‌های شیمیایی در جنگ نابینا شده. او برای مداوا به کشور آلمان رفته و در این کشور چالشی اساسی برای اعتقاداتش شکل می‌گیرد. سعید اما درنهایت به ایمان و باور می‌رسد و به خاطر سرطان خون حاصل از بمب‌های شیمایی شهید می‌شود.

چرا ماندگار شده؟ چالش سعید باایمان اصلی‌ترین عامل ماندگاری این شخصیت است. دیالوگ‌های او وقتی از وجود بیماری مهلک خبردار می‌شود و روی نیمکت جلوی رودخانه راین شروع می‌کند به دادوبیداد و گلایه را به یاد بیاورید: «خدایا چرا اینجا». علاوه بر این «از کرخه تا راین» یکی دو سکانس به‌یادماندنی دیگر هم دارد، یکی از آن‌ها در ادامه همین سکانس است؛ سعید برای راز و نیاز به گوشه یک کلیسا پناه می‌برد و جای دنجی پیدا می‌کند و روی زمین می‌نشیند و سر به دیوار می‌گذارد و آرام‌آرام گریه می‌کند.

جایگاه در کارنامه بازیگر: بهترین فیلم کارنامه علی دهکردی است.

جمعه

بازیگر: رضا کیانیان
فیلم: روبان قرمز / ابراهیم حاتمی کیا/ 1377

موقعیت شخصیت: «روبان قرمز» فیلم نمادین ابراهیم حاتمی کیا است که فقط سه بازیگر دارد. داود (پرویز پرستویی) مشغول خنثی کردن مین است، محبوبه (آزیتا حاجیان) در پی خانه جنگ‌زده و تخریب‌شده‌اش بازگشته و جمعه (رضا کیانیان) یک افغانیِ نگهبان گورستان تانک است. هر دو مرد به محبوبه علاقه‌مند می‌شوند؛ علاقه‌ای که می‌توان آن را به عشق مام وطن تعبیر کرد.

چرا ماندگار شده؟ جمعه انسانی خونسرد است که رفتار و طرز تفکرش نقطه مقابل داود قرار می‌گیرد. او ساز می‌زند و همه عواطفش را پشت چهره سنگین مخفی نگه می‌دارد. رفتار جمعه و عشقی که به محبوبه پیدا می‌کند، داود را به واکنش وا می دارد. جمعه به‌خوبی مفهوم تقابل یک بیگانه با وطن را ترسیم می‌کند و همین وجه استعاری، این شخصیت را در ذهن‌ها جا انداخته.

جایگاه در کارنامه بازیگر: بازی در نقش جمعه یکی از حساس‌ترین نقش‌های کارنامه کیانیان به‌حساب می‌آید. او به‌خوبی از پس نقش برآمد و مدل نگاه کردن، راه رفتن و حرف زدنش از کلیشه‌ها دور بود. فیلم که جلو می‌رود، بیننده فراموش می‌کند، رضا کیانیان ایفاگر نقش است و گمان می‌کند واقعاً او یک افغانی است. کیانیان، نمادین بودن نقش را از یاد نبرد و این مفهوم را دربازی‌اش عرضه کرده.

رحیم

بازیگر: جمشید هاشم‌پور
فیلم: هیوا/رسول ملاقلی پور/ 1377

موقعیت شخصیت: رحیم صابری، مسئول کمیته تفحص و مفقودین است. دوستش 15 سال پیش شهید شده اما همسر او هیوا (گلچهره سجادیه) نمی‌خواهد بپذیرد. درنهایت هیوا اصرار می‌کند به محل شهادت همسر برود. رحیم او را به تونل شهادت حمید می‌برد و اینجا است که داستان فیلم «هیوا» وارد فضای جنگ می‌شود و شاهد مراوده رحیم و حمید و دیگر همرزمان در یک تونل هستیم.

چرا ماندگار شده؟ آنچه رحیم را در ذهن‌ها جاودانه کرده، موقعیتی است که فیلم دارد. «هیوا» عاشقانه‌ای است جنگی که شرح دلدادگی یک زن با همسر شهیدش را روایت می‌کند. در این میان وقتی فیلم به زمان درگیری در تونل می‌رود، رویی تازه از رحیم می‌بینیم؛ یک مرد بانشاط که در شب عملیات بذله‌گو است و خوش‌صحبت.

جایگاه در کارنامه بازیگر: جمشید هاشم‌پور یکی از بهترین بازی‌های خود در «هیوا» را به نمایش گذاشت اما برای آن صاحب جایزه نشده. این بازیگر تسلط کاملی روی حرکات بدن و صورت خود دارد و برای نشان دادن احساسات متضاد، گرفتار اغراق و یا کاستی نمی‌شود.

 دیگر شخصیت‌ها

عمو رحیم/خسرو شکیبایی/ اتوبوس شب
صادق مشکینی/پرویز پرستویی/ لیلی با من است
عباس/ حبیب رضایی/ آژانس شیشه‌ای
دومان قائمی /جمشید هاشم پور /قارچ سمی
سعید راد/ خلبان/ عقاب ها
بیشتر بخوانید

راویان مهر