تبیان، دستیار زندگی

اخم ممنوع

با یک مطلب شاد و جالب اومدم تا دقاقیقی بخندیدو گه اخم کردین اخم هاتون و کار بزنید...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
اخم ممنوع
سرعت:

مردی می خواست به خانه برود، اما راننده تاکسی خیلی آرام می رفت.

مرد گفت: داریم می رسیم. لطفا دوشنبه هفته بعد بپیچید سمت راست.

 لاغری:

آقایی پیش دکتر رفت و گفت: من خیلی لاغرم. دارویی به من بدهید که پله پله چاق شوم.

دکتر گفت: برای شما یک نردبان می نویسم.

اولین:

در رستوران، خانمی می خواست سوپ بخورد. پیشخدمت را صدا زد و گفت: رستوان شما در جهان اولین است.

پیش خدمت گفت: شما لطف کنید.

خانم گفت: یعنی اولین رستورانی است که به مگس ها شنا آموزش می دهند.

سفر:

بابک: سفر شمال خیلی خوش گذشت. پدر و مادرم هم خیلی از من راضی بودند.

کیوان: مگر تو چی کار کردی که این قدر خوش گذشت؟

بایک: هیچی، من پیش مادربزرگ موندم.

کله پاچه:

در کله پارچه فروشی، فروشنده به گفت: برایتان زبان بگذارم؟

مشتری گفت: نه زبان نمی خورم. دهنی است...

ریاضی:

معلم گفت: مامان ده تا کلوچه می پزد. بعد 11 تا کلوچه دیگر می پزد. حالا چند تا کوچه داریم؟

کیوان گفت: هیچی، چون مامان همیشه کلوچه ها را قایم می کند.

مطالب مرتبط:
آی خنده، خنده، خنده
خنده بازار
لطیفه

کانال کودک و نوجوان تبیان
تنظیم: شهرزاد فراهانی- نویسنده: شهرام شفیعی
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.