تبیان، دستیار زندگی

درد من چه رنگی است؟

این داستان جذاب و دوست داشتنی در مورد دنیای هیجان انگیز حیوانات است، پس با ما همراه شوید تا این قصه زیبا را با هم بخوانیم...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
درد من چه رنگی است؟
موش کوچولو دندان درد داشت و حسابی ناله می کرد. فیل کوچولو صدایش را شنید و پرسید: چرا ناله می کنی؟
موش گفت: آخه دندانم درد دارد!

فیل گفت: کو؟ دردش کجاست؟ موش گفت: این جا!
بعد هم دهانش را باز کرد و یک دندان سیاه را به فیل کوچولو نشان داد. فیل گفت: یعنی درد سیاه است؟

خرگوش گفت: نه! درد من قرمز است. نگاه کن! آن وقت پایش را که قرمز شده بود به آن ها نشان داد.
خرگوش چند روز پیش زمین خورده بود و پایش زخم شده بود.

زرافه گفت: اشتباه نکنید! درد آبی است. ببینید! بعد زیر چشم راستش را که محکم به شاخه ی درخت خورده بود به آن ها نشان داد.
فیل کوچولو با خودش فکر کرد: یعنی درد من چه رنگی است؟ بعد سعی کرد پشت گوش ها و روی دماغ و کف پایش را ببیند، شاید دردی پیدا کند. هر چه فکر کرد نه به جایی خورده بود نه دندانش درد می کرد. او اصلا دردی نداشت؛ اما یک کم سردش شده بود؛ چون باران تازه بند آمده بود.

فیل کوچولو گفت: من؟ نه! هیچ دردی ندارم؛ اما نگاه کن! فکر می کنم آسمان به اندازه ی همه ما درد دارد! سبز، قرمز، آبی...

موش کوچولو با تعجب پرسید: تو از کجا می دانی؟ فیل گفت: خودتان نگاه کنید.
همه به آسمان نگاه کردند و بلندبلند خندیدند. آن ها نمی دانستند این اولین باری است که فیل کوچولو رنگین کمان را می بیند.

مطالب مرتبط:
خاله خانم
کبوتر و عنکبوت
فیل و حلزون

کودک و نوجوان تبیان
تنظیم: فهیمه امرالله- منبع: ماهنامه رشد نوآموز
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.