تبیان، دستیار زندگی

تاپ تاپ خمیرمن کو؟

یک خاله صاحب خونه بود و یک تشت پنیر. خاله صاحب خونه توی تشت پنیر یه عاله خمیر درست کرده بود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاپ تاپ خمیر من کو؟
تشت پنیر از شکم پنیری اش خوشش آمد. دلش می خواست آن را به همه نشان بدهد.تاپ و تاپ و توپ، تلپ و تلوپ از در خانه آمد بیرون.

قلمبه خمیر توی شکمش می لغزید، می لرزید. هنوز دور نشده بود که خاله صاحب خونه از در دوید بیرون.

ای داد... ای بیداد... تاپ تاپ خمیر من کو. تشت پنیر من کو؟ تشت پنیر شت دیوار قائم شده بود. خاله صاحب خونه دوید توی کوچه. تشت خمیر پشت سرش راه افتاد. خاله صاحب خونه عمو بنا را دید گفت: عمو بنا، تاپ تاپ خمیرم این جاست؟ تشت پنیرم این جاست؟

عمو بنا گفت: تاپ تاپ خمیر می خوام چی کار؟ تشت پنیر می خوام چی کار؟ آجر می خوای بندازم برات...

خاله صاحب خانه آجر نمی خواست. خرت خرت با دمپایی اش راه افتاد.

تشت پنیر رسید به بنا.

عمو بنا گفت: تاپ تاپ خمیر، تشت پنیر با آن شکمت کجا میری؟ رو که خاله دنبالت می گرده...

تشت خمیر راه افتاد. خمیر توی شکمش بادکرده بود و بزرگ تر شده بود.

خاله صاحب خانه رسید به عمو پارچه فروش، گفت: عمو پارچه فروش، تاپ تاپ خمیرم این جاست؟ تشت پنیرم این جاست؟

عمو پارچه فروش گفت: تاپ تاپ خمی می خوام چی کار؟ تشت پنیر می خوام چی کار؟ پارچه می خوای ببرم برت؟

خاله صاحب خانه پارچه نمی خواست. تند تند رفت.

تشت پنیر تالاپ تلوپ رسید به عمو پارچه فروش.

پارچه فروش تا او را دید گفت: تاپ تاپ خمیر، تشت پنیر، کجا می ری؟ بدو که صاحبت دنبالت می گرده.

خاله صاحب خونه گذرش به نانوایی رسید.

گفت: عمو نانوا، تاپ تاپ خمیرم این جاست؟ تشت پنیرم این جاست؟

عموو نانوا یک چانه از خمیر گرفت: تاپ تاپ خمیر، تشت پنیر کاسه شیر گندم و سیر همه رو دارم. نون اگه می خوای بپزم برات؟

خاله صاحب خانه خسته و غمگین راه افتاد.

تشت خمیر خودش را روی زمین کشید تا به عمو نانوا رسید. عمو نانوا تا او را دیدبه طرفش چرخید، سرش غرید: تاپ تاپ خمیر تو هستی؟ تشت پنیر تو هستی؟ الان میام می گیرمت توی تنور می پزمت، می چزمت.

تشت خمیر تا اینر ا شنید خیلی ترسید تالاپ و تلوپ تاپ و توپ و توپ هیکلش را روی زمین کشید. دنبال خاله صاحب خانه دوید . داد زد: خاله صبر کن. تاپ تاپ خمیرتم من. می خوام برگردم خونه.

خاله صاحب خونه صدایش را شنید. خوش حال و شاد طرفش پرید. تشت را روی سرش گذاشت و سمت  خانه چرخید.

مطالب مرتبط:

کی پنیر را دزدید؟

نون و پنیر و زاغه

کانال کودک و نوجوان تبیان
تنظیم: شهرزاد فراهانی- نویسنده: طاهره ایبد
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.