در مصاحبه اختصاصی تبیان با حجت الاسلام ماندگاری مطرح شد:
خانواده مان را تا کجا باید همراهی کنیم؟
محال است که عده ای بخاطر نه خود بلکه دیگری، آن هم با آگاهی وارد عرصه ای شوند که می دانند بازگشتی در کار نیست. اما در عاشورا همه محال ها ممکن می شود.
از زمانی که انسان چشم می گشاید تا لحظه ای که چشم فرو می بندد هیچ کسی به اندازه نزدیکانش برای او اشک نخواهند ریخت. زمانی که زن و مردی در پیوند مقدس ازدواج تعهد می کنند تا انتهای مسیر زندگی شان باهم و برای هم باشد تا آن هنگام که فرزندشان بدنیا می آید و در این کانون رشد می کند، یک اجتماع کوچک به نام خانواده را تشکیل داده اند. نهاد کوچکی که در عین کم بودن تعداد اعضایش همبستگی و وابستگی بین شان بیش از هر گروه دیگری است.
اساسی ترین گروه اجتماعی که از منظر آیات و روایات نام برده می شود، نهاد "خانواده" است. «ومن آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها وجعل بینکم مودة ورحمة ان فی ذلک لآیات لقوم یتفکرون؛ و از نشانه های او این که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد. در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکّر می کنند»(1) این نهاد از منظر پیامبر اکرم (ص): «ما بنی فی الاسلام بناء اَحبّ الی اللَّه تعالی و اعزّ من التزویج؛ در اسلام هیچ نهادی محبوب تر و عزیرتر از تشکیل خانواده در نزد خداوند بنا نشده است» تعریف می شود.
در کانون خانواده، زن و شوهر می توانند جهت بهشتی و سعادتمندی یکدیگر گام بردارند به گونه که مقام معظم رهبری فرموده اند: «در دوران بسیار دشوار سال های مبارزات و همچنین سال های انقلاب، خیلی از زنها شوهران خود را با صبر و همکاری شان بهشتی کردند. مردها رفتند در جبهه های گوناگون و خطرات را متحمل شدند. این زنها در خانه ها لرزیدند و دچار تنهایی و غربت گشتند. اما زبان به شِکوه باز نکردند، شوهران خود را هم تشویق کردند. اینها شوهران خود را بهشتی کردند والّا می توانستند اینطوری عمل نکنند. بی صبری نشان نداند. شوهرانی هم بودند که همسرانشان را بهشتی کردند، هدایت آنها، همکاری آنها، دستگیری و کمک آنها موجب شد تا این زنها بتوانند در راه خدا حرکت کند. می توانید با هم همکاری کنید، همدیگر را اهل بهشت کنید، همدیگر را سعادتمند کنید، همدیگر را در راه تحصیل علم، تحصیل کمال، پرهیزگاری، تقوی و ساده زیستی کمک کنید.»(2)
این همسران، این فرزندان تنها در یک جا چنین خانواده ای را در تاریخ دیده اند و آن هم درسی برای همه روزگاران شده است. کربلا؛ جایی که از زن و فرزند تا خواهر و برادر، برادرزاده و خواهرزاده همه برای یک نفر از خود می گذرند تا حقانیت را برای مادام العمر ثبت کنند. چگونه یک خانواده این گونه پشت در پشت هم می ایستد؟ چرا زن و خردسال، نوجوان و نوزاد با وجودی که می دانند کربلا برایشان صحنه جنگ است، باز پدر را همراهی می کنند؟
حجت الاسلام محمدمهدی ماندگاری کارشناس مذهبی، در مصاحبه اختصاصی با تبیان به نقشی که خانواده در واقعه کربلا و عاشورا داشته است، پاسخ می دهد.
تبیان: چرا خانواده امام حسین(ع) ایشان را با وجود سپاه کم تعداد تا کربلا همراهی کرد؟ چرا از همسر امام تا فرزندان، خواهر و برادر و حتی برادرزاده و خواهرزاده همگی یک عقیده برای حضور در کربلا داشتند؟
در اسلام ازدواج کردن من را به ما تبدیل میکند؛ یعنی تبدیل به یک پیکره میشوند که این واحد باید در همه وقایع از خوشیها تا سختیها باهم، همفکر، همدل و همراه باشند. در واقعه مباهله وقتی پیامبر اکرم (ص) تصمیم گرفتند با بزرگ اسقف نجران (پیران و بزرگان مسیحی نجران) مباهله کنند خانواده ایشان همراهشان آمدند و از آنها هم خواستند خانوادهشان را بیاورند؛ یعنی اگر واقعاً خانوادهتان همفکرتان باشد تا کجا شمارا همراهی میکنند؟ تا جایی که جانشان را برای همفکرهایشان بگذارند. چون قرار بود همدیگر را نفرین کنند یعنی هر کس بر حق بود بماند و هرکسی ناحق بود برود.
اعتقاد ما به این است که از نگاه اسلام کسی میتواند خانواده باشد که همفکر، همدل و همراه تا آخر عمر باهم باشند.
همراهی خانواده امام حسین (ع) در قصه عاشورا نشان از همدلی، همفکری و همراهی آنهاست، سه اصلی که در تشکیل خانواده در اسلام مطرح است.
در واقعه عاشورا همسر حضرت زینب (س) همراه آنها نبود، به نقل مشهور ایشان پیش عبدالله جعفر همسرشان رفتند و فرمودند: اجازه من دست شماست، شما بگویید با حسین(ع) نروم، نمیروم ولی بدون او میمیرم.
خواهری که همدل و همفکر برادرش نباشد، نمیتواند او را همراهی کند. زنی که همدل و همفکر شوهرش نباشد نمیتواند با او همراه باشد و یکجایی یکدیگر را تنها میگذارند. همسران و فرزندان امام حسین (ع) با ایشان همفکر و همراه بودند که تا آخرین لحظه پای امام ایستادند. شما داستان حضرت علیاکبر (ع) را شنیدهاید؛ وقتی امام حسین (ع) چشمانشان در نزدیکی کربلا به هم میزند تا چشمباز میکنند میفرمایند:"إنّا لله وإنّا إلیهِ رَاجعُون"، حضرت علیاکبر(ع) میفرمایند: پدر چرا کلمه استرجاء را به زبان آوردید؟ این کلمه برای مرگ است. حضرت فرمودند: در عالم رؤیا دیدم که منادی، ندا میدهد این کاروان اجل و مرگ قدمبهقدم همراهش میرود. حضرت علیاکبر (ع) پرسیدند: پدر مگر ما برحق نیستیم؟ تو حق مدار هستی، منم پسرت حق مدارم چون باهم در حق مداری همفکر هستیم تا آخر با شما هستیم.
حضرت قاسم ابن الحسن چون همفکر امام حسین است مرگ را شیرینتر از عسل میداند. حضرت رقیه و سکینه (س) از همراهان این خانواده هستند تا آخرین لحظه پایکار میایستند.
زمانی که دختر و پسری میخواهند باهم ازدواج کنند اگر به همفکریشان، به همدلیشان توجهی نکنند قطعاً همراه هم نخواهند بود و در سختیها و گرفتاریها همدیگر را تنها میگذارند. پس اگر خانواده همفکر و همدل باشد در همه شرایط همدیگر را همراهی میکنند. خانواده امام حسین (ع) از این قاعده پیروی کردند. خانواده امام اعم از خواهر و بردار، همسر و فرزندان همفکر بودند و همراه هم شدند. این درسی از عاشورا است. اگر راهمان حق و صراط مستقیم است، شریک زندگیمان را همفکر و همدل انتخاب کنیم، فرزندانمان را همفکر و همدل تربیت کنیم. خواهر و برادر و حتی دوستانمان را همدل و همفکر کنیم تا همراهی بیشتر شود. اگر امروز در خانواده همراهی کم شده به علت این است که همدلی و همفکری کم است.
تبیان: در واقعه کربلا می توان گفت یاران امام با دیدن همدلی خانواده ایشان برای ماندن در کربلا مصمم تر شدند و جانشان را فدا کردند؟
در واقعه عاشورا ابتدا خانواده و بعد یاران نقشآفرینی کردند. امروز هرکسی که گرفتاری دارد وقتی سراغ دوستان و آشنایان میرود به او میگویند "تو مگر خانواده نداری؟، مگر خواهر و برادر نداری؟، پدر و مادر نداری؟ چرا آنها کمک نمیکنند". اما اگر خانوادهاش کمک کنند بقیه میگویند اینها که نزدیکترینهایش هستند تا آخرین لحظه همراهی میکنند، مشخص است که مسیر، مسیر درستی است و ما هم به او کمک میکنیم. یاران امام حسین (ع) زیاد نبودند اما وقتی دیدند فرزندان، خواهران، برادران، بردارزده و خواهرزاده همه او راه همراهی میکنند با ایشان همراه شدند.
شرط همراه شدن بقیه خانواده نیست، چراکه هرکسی یک تکلیفی دارد. فرض میکنیم اگر یک امام، یک پیغمبر مثل حضرت نوح و لوط، خانوادهشان همراهی نکردند دیگران نمیتوانند بگویند چون خانوادهاش همراهی نکردند ما هم همراه نمیشویم. این دلیل درستی نیست. اما آنجایی که خانواده همراهی میکنند دیگران انگیزه بهتری دارند.
وقتی یاران امام حسین (ع) دیدند که خانواده حضرت، از زینب (س)، فرزندان امام حسن (ع) حضور دارند و من اعتقاد دارم اگر پیامبر(ص)، حضرت امیرالمومنین (ع) و فاطمه زهرا (س) و امام حسن (ع) بهحسب فرض همه زنده بودند، درصحنه کربلا همه فدایی امام حسین (ع) میشدند. هنگامی که دیدند خانوادهشان تمامقد برای یاری آمدهاند انگیزه بیشتری پیدا کردند و جالب است تا وقتی یاران بودند نگذاشتند از بنیهاشم کسی شهید شود.
تبیان: شاید در ذهن امروزی ما چنین فداکاری های بزرگی فقط در خانواده اهل بیت (ع) امکان پذیر است و اکنون این از خودگذشتگی و فداکردن در خانواده رنگ دیگری به خود گرفته است.
ما میگوییم قاعده اهلبیت (ع) این است که خانواده در همدلی، همفکری و همراهی نمره عالی دارند. ما در دفاع مقدس هم این را داشتیم. همسران رزمندگان، مادران و پدران همراهی کردند، خیلی از فرزندان و مادران شرایط سخت جنگی را تحمل کردند. در اهواز باوجوداینکه همسران خود را نمیدیدند، زندگی کردند. در ایلام، کردستان و شهرهای دیگر هم همینطور. وقتی بقیه دیدند که خانوادهها اینگونه همراهی میکنند آنها هم همراه شدند.
اگر در نهضت امام خمینی (ره) همسر بزرگوارشان همراهی نمیکردند، اگر آقا مصطفی تقدیم به اسلام نمیشدند و سید احمد همراهی نمیکردند مردم اینقدر انگیزه نداشتند. وقتی دیدند این مرد با تمام وجود و با تمام خانواده حضور دارد، همراهی کردند. امروز سکاندار جامعه؛ رهبر انقلاب اگر فرزندانشان و خانوادهشان همراهترین خانواده نباشد بقیه نمیتوانند کمک کنند.
اما متاسفانه، اگر الآن یکی در جامعه ما برای 5 میلیون تومان گیر کند، خانوادهاش هیچکدام همراهی نمیکنند. خانم طلا دارد اما برای شوهر نمیفروشد. خواهر یا برادرش امکاناتی دارند اما برای عزیزش کاری نمیکنند. در هر مسئله ای از زندگی تا خانواده همراهی نکند نمیتوان توقع داشت که دیگران همراهی کنند.
فلذا زن و شوهر اگر فکرهایشان در مسیر ازدواج شبیه هم باشد، دلهایشان در مسیر رضای خدا و حرکتشان در مسیر نصرت هم قرار بگیرد دیگران هم کمکشان میکنند.
پی نوشت:
(1) سوره روم آیه 21/30
(2) بیانات مقام معظم رهبری، مطلع عشق، خطبه عقد 1379/12/23.