تبیان، دستیار زندگی

حواشی انقلاب ایران

مردمی که شاه را نخواستند

در هیاهوی انقلاب بیشتر از همه ی شعارها، شعار مرگ بر شاه بود! شعاری که تا سال های سال بعد از پیروزی انقلاب نیز روی دیوارهای شهرهای مانده بود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
محمدرضاشاه
در تحلیل مورخان غربی پیروزی انقلاب دلایل متعدددی را داشت اما آنها به یک نتیجه ی واحد رسیده بودند که این پیروزی دلیل عمده اش عدم رضایت مردم بود... در آن روزها تحلیلی بود که کار (منظور پیروزی انقلابیون) کار انگلیس است. از سال های دور عوام هر اتفاقی که در ایران می افتاد را به انگلستان نسب می دادند و برخی دیگر می گفتند نقشه‌ی روس‌ها است، کارشناسان شرق و غرب هم از این رخداد متحیر بودند اما آنچه بود فراتر از یک تحلیل کارشناس بود. 

ساختمان بزرگ و بلندمرتبه واقع در خیابان مجلل ایران نوین [خیابان فاطمی امروز] واقع در مرکز تهران و احاطه شده میان نمایشگاه‌های خودرو و شعبات بانک‌های بزرگ، همه کارها متوقف شده است. این ساختمان نیمه‌کاره برای پایتخت ایران در حکم یک نماد است؛ زیرا این بنای سوپر مدرن و دوازده طبقه با سالن‌های کنفرانس بی‌شمار که حتی از یک پناهگاه نیز برخوردار است، به حزب رستاخیز یا همان «رستاخیز ملی» تعلق دارد؛ همان حزبی که در سال ۱۹۷۵ و به فرمان محمدرضاشاه پهلوی به عنوان حزب واحدی «که به همه ایرانیان تعلق دارد»، تاسیس شد. 

به باور بسیاری از ایرانی‌ها کاملا نامحتمل است که این حزب دولتی برخوردار از الطاف دموکرات‌ منشانه شاهانه بتواند در این دژ بتونی و جدید خود مستقر شود؛ زیرا تحت فشارهای خیابانی و به عبارت بهتر تظاهرکنندگان خشمگینی که در هشت ماه گذشته علیه شاه در همه نقاط کشور به خیابان‌ها آمده‌اند، قدرت مطلقه مؤسس این حزب متزلزل شده و به تبع آن اتوریته رعب‌آور او نیز کمرنگ شده است. چون نه حزب که دبیرکل آن یعنی جمشید آموزگار نخست‌وزیر ایران است، نه مجالس سنا و شورای ملی که همه نمایندگان و اعضای آن از کارگزاران بلندپایه این حزب به شمار می‌آیند، توانایی متوقف کردن خیزش مردم را نداشته‌اند. از قرار معلوم شاه، ارتش را برای مقابله با مردم فرستاده و در چهار شهر ایران از جمله در شهر میلیونی اصفهان از چهار هفته پیش حکومت نظامی برقرار است.

اولین کشته‌ها به روز ۹ ژانویه در شهر مقدس قم بازمی‌گردد. بر اساس سنت سوگواری‌های اسلامی چهل روز پس از مرگ مراسمی برگزار می‌شود و در چهلم اولین شهدا بود که بار دیگر مردم بپاخاسته و عده‌ای دیگر جان خود را از دست دادند و این چهلم‌ها تکرار شد.

انقلاب برای عدم رضایت بود، شاهی که خودش را آنقدر قوی می دانست که معیشت مردم را بر انبار سلاح در اولویت قرار نمی داد!

جدیدترین موج اعتراضی در روز ۲۳ جولای سال جاری و در جریان مراسم خاکسپاری یک روحانی در شهر مشهد واقع در شرق ایران روی داد. هنگامی که جمعیت سوگوار شعارهای ضد حکومتی سر دادند، فرمانده نظامی شهر نیز فرمان آتش را صادر کرد. بر اساس آمار رسمی و دولتی ۷۰ و بر اساس گفته‌های شاهدان عینی ۲۵۰ تظاهرکننده در آن روز کشته شدند.

دو هفته پس از آن بود که شاه تلاش کرد فراری به جلو داشته باشد. او طی یک سخنرانی که به مناسبت روز مشروطه ایراد کرد قول آزادی بیان و برگزاری «انتخابات صد درصد آزاد» را برای سال آینده داد. اما گفت که هرگز اجازه نخواهد داد سلطنت و به قول خودش «سرنوشت ایران» زیر سؤال برود.

او می گفت اجازه نمی دهد که نظامش زیر سوال برود اما غافل از اینکه خودش اولین نفری بود که نظامش را زیر سوال  برد او با استبدادی که برای سرکوب مخالفانش و عدم توجه به درخواست های مردمش انجام داده بود، زودتر از همه این صف را به راه انداخته بود. 

دژهایی محکم و قوی برای خودش ساخته بود و از دروازه های تمدن ایران زمین صحبت می کرد اما غافل از اینکه صدای مردم پشت این دیوارها را کمی بشنود!
 


پی نوشت:
1- گزارش اشپیگل از وضعیت سیاسی ایران در تابستان ۵۷، ترجمه: محمدعلی فیروزآبادی، تاریخ ایرانی