مهارت های حل مسئله مشکلات
تمام مشکلات زندگیتان را به کمک این 7 فرمول طلایی حل کنید!
مهارتهای حل مسئله کمک میکند با مشکلات روزمره و شرایط بحرانی زندگی منطقی برخورد کنیم شاید برای شما هم پیشآمده باشد که وقتی گرهای در کارتان میافتد، دچار استرس میشوید و اصلاً نمیدانید از چه راهی با مشکلتان برخورد کنید. خیلی وقتها هیجانات و استرسها توان فکر کردن را از ما میگیرد و اجازه نمیدهد شرایط را مدیریت کنیم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1397/06/27
اینجور وقتها فقط ناراحت و عصبی میشویم و نمیتوانیم کاری از پیش ببریم. البته این ضعف را میشود با یادگرفتن مهارتهای حل مسئله و تمرین زیاد برطرف کرد و بهتر است اگر تابهحال هم مشکلی در حل مسائلتان نداشتهاید، مراحل حل مسئله را یاد بگیرید. چون احتمال دارد در آینده نزدیک و وقتی بیشتر درگیر پیچوخمهای زندگی میشوید به کارتان بیاید.
حل مسئله هم در مشکلات کوچک و فردی کاربرد دارد و هم در سطح جامعه و حتی بینالمللی. چند کاربرد مهم این مهارت عبارت است از:
کاهش مشکلات زندگی و بهویژه مشکلات اجتماعی و ارتباطی
درمان انتخابی خودکشی
پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و روانی
روشی برای حل بحرانهای بینالمللی، کشوری، استانی، محلی، شخصی و ...
البته این کار زیاد هم آسان نیست. آدمها وقتی دچار مشکل میشوند آرامش معمولشان را از دست میدهند و فکرهایی به ذهنشان میرسد و واکنشهایی نشان میدهند که باعث میشود ناراحتیشان بیشتر شود و نتوانند مشکل را بپذیرند. شاید شما هم این احساسات را تجربه کرده باشید:
سرزنش خود: این احساس، عزتنفس و اعتمادبهنفس فرد را پایین میآورد و تشویش و ناراحتی او را بیشتر میکند.
سرزنش دیگران: این کار غیر از متهم کردن دیگران و ایجاد کینه و خشم حاصل دیگری ندارد و فقط احساسات منفی را تشدید میکند.
دنبال مقصر گشتن: بهتر است قبل از هر کاری به مشکلی که پیش رویتان است فکر کنید و بعد از حل آن دنبال مقصر بگردید. در حوادث و بحرانها هم از همین روش استفاده میشود؛ مثلاً وقتی یک آتشسوزی اتفاق میافتد ابتدا آتش را خاموش میکنند و بعد به جستوجوی مقصر میروند.
به دنبال عامل یا علت مشکل گشتن: بهتر است اول مشکل را از جلوی پایتان بردارید و بعد علتها و عوامل آن را بررسی کنید. مثلاً وقتی در یک شهر سیل میآید ابتدا خسارات را برطرف میکنند و بعد به دنبال عامل آن میگردند.
فاجعهآمیز کردن مشکلات: این کار یعنی از کاه کوه ساختن. اگر به بخت و اقبال بدتان لعنت بفرستید یا مشکلات را نشانه بیکفایتی و نالایق بودن خودتان بدانید، مسائل حل نمیشوند و فقط بیشتر احساس ناراحتی و آشفتگی میکنید.
شاید مواردی که گفتیم به نظرتان بدیهی بیاید؛ ولی خیلی از پدر و مادرها وقتی میبینند فرزندشان دچار مشکلی شده از همین روشها استفاده میکنند تا بیشتر مراقب باشد. ولی واقعیت این است که این کارها نهتنها هیچ فایدهای برای حل مشکل ندارد، بلکه فرد را از فرآیند حل مسئله دور میکند و او بیشتر و بیشتر تواناییاش را برای حل کردن مشکلات از دست میدهد.
تعریف دقیق مسئله
برای تعریف مسئله ابتدا باید درباره آن فکر کنیم تا برایمان روشن شود مشکل دقیقاً چیست. در گام بعدی باید تعیین کنیم مشکل از چه زمانی شروعشده و دلیلش چه بوده است. بدون انجام این مرحله مسئله همچنان مبهم باقی میماند و نمیتوانیم در مراحل بعدی راهحلهای خوبی برایش ارائه دهیم. حتی ممکن است وقت زیادی را برای حل مشکل بگذاریم و بعد تازه متوجه شویم که مسئله را از اول اشتباه تعریف کردهایم.
برای رسیدن به یک تعریف مناسب این چند نکته را رعایت کنید:
اگر وقت دارید بهتر است صورتمسئله را بنویسید. این کار کمکتان میکند روشن و دقیق فکر کنید و بتوانید بعداً دوباره نوشتههایتان را بخوانید.
روشن، ساده و دقیق بنویسید. تعریف مسئله باید تا جایی که ممکن است دقیق باشد. جملات درهم و مبهم باعث میشود نتایجی که به دست میآورید غیرموثر و نامنظم باشد.
برای موفقیت بیشتر در این مرحله بهتر است مهارتهای خودآگاهی را هم یاد بگیرید. هر چقدر شناخت شما از خودتان بیشتر و عمیقتر باشد، بهتر میتوانید دلایل و ریشههای مشکلاتتان را پیدا کنید. در ادامه کارگاه درباره خودآگاهی بیشتر صحبت میکنیم.
این مرحله کمکتان میکند که مشکل را به صورت ساختاریافته و هدفمند حل کنید و دنبال راهحلهای ناگهانی و دمدستی نباشید. بعضیها تصور میکنند بهترین راهحل همانی است که ابتدا به ذهنشان میرسد؛ در حالی که طی کردن فرآیند حل مسأله راهحلهای منطقیتر و موثرتری در اختیار ما میگذارد.
یکی از فایدههای روش بارش مغزی این است که باعث میشود تجربههای قبلیتان را به خاطر آورید و به کار ببرید. ممکن است یک راهحل را قبلاً یاد گرفته باشید، ولی، چون خیلی وقت است به کارتان نیامده، فراموشش کرده باشید. وقتی ذهنتان را باز بگذارید، این راهحلها از نهانخانه مغزتان بیرون میآید و میتوانید آنها را دوباره به همان صورت یا به شکلی جدید و منطقیتر به کار ببرید
آیا انجام این راهحل خاص باعث ضرر یا دردسر من میشود؟
آیا این راهحل سبب ضرر یا دردسر فرد دیگری میشود؟
این راهحل ممکن است باعث ضرر یا دردسر جامعه شود؟
میتوانم به خانواده یا نزدیکانم بگویم که چنین کاری کردهام؟
آیا این راهحل عملی است؟
اگر حتی جواب یکی از سه سؤال اول، بله یا جواب یکی از دو سؤال آخر خیر باشد، آن راهحل مفید نیست و باید حذفش کنید.
چه زمانی راهحل را به کار بگیرم؟
برای اجرای راهحل از چه کسانی باید کمک بگیرم؟
اطلاعات مورد نیاز را از کجا به دست آورم؟ و ....
مهم این است که برنامه اجرایی واقعبینانه باشد. خیلی وقتها راهحلهای مناسب به دلیل اینکه برنامه اجرایی ندارد یا بیش از حد کمالگرایانه و غیر واقعبینانه است، شکست میخورد.
منبع : روزنامه شهروند
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید. کاربردهای حل مسئله
تحقیقات نشان میدهد خیلی از مشکلات مهم بهداشتی و اجتماعی به دلیل ناتوانی در حل مسئله به وجود میآید. افرادی که راه و روش روبهرو شدن با مشکلات را نمیدانند، بیشتر در معرض خودکشی، اعتیاد، بیبندوباری، بزهکاری و ابتلا به ایدز هستند. در عوض هر چه توانایی بیشتری در حل مسئله و تصمیمگیری داشته باشید، به همان اندازه در زندگی موفقتر و سالمتر خواهید بود.حل مسئله هم در مشکلات کوچک و فردی کاربرد دارد و هم در سطح جامعه و حتی بینالمللی. چند کاربرد مهم این مهارت عبارت است از:
کاهش مشکلات زندگی و بهویژه مشکلات اجتماعی و ارتباطی
درمان انتخابی خودکشی
پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و روانی
روشی برای حل بحرانهای بینالمللی، کشوری، استانی، محلی، شخصی و ...
حل مسئله و اعتمادبهنفس
یادگرفتن مهارتهای حل مسئله و تصمیمگیری بر احساسی که نسبت به خودمان و دیگران داریم هم تأثیرگذار است. با کمک حل مسئله درک درستتری از تواناییهایمان به دست میآوریم و اعتمادبهنفسمان بیشتر میشود.این مهارت بهداشت و سلامت روان را هم بالا میبرد و انگیزه افراد را برای مراقبت از خود و دیگران و پیشگیری از بیماریهای روانی، مشکلات بهداشتی و رفتاری افزایش میدهد.جهتگیری صحیح نسبت به مسئله مشکل را بپذیریم
ازنظر روانشناسها بهترین رویکرد برای برخورد با مسائل این است: مهم نیست دلیلش چه بوده، باید بپذیریم که با این مشکل روبهرو شدهایم و حالا باید حلش کنیم. فقط بهاینترتیب میشود وارد مرحله دوم، یعنی تعریف مشکل شد.البته این کار زیاد هم آسان نیست. آدمها وقتی دچار مشکل میشوند آرامش معمولشان را از دست میدهند و فکرهایی به ذهنشان میرسد و واکنشهایی نشان میدهند که باعث میشود ناراحتیشان بیشتر شود و نتوانند مشکل را بپذیرند. شاید شما هم این احساسات را تجربه کرده باشید:
سرزنش خود: این احساس، عزتنفس و اعتمادبهنفس فرد را پایین میآورد و تشویش و ناراحتی او را بیشتر میکند.
سرزنش دیگران: این کار غیر از متهم کردن دیگران و ایجاد کینه و خشم حاصل دیگری ندارد و فقط احساسات منفی را تشدید میکند.
دنبال مقصر گشتن: بهتر است قبل از هر کاری به مشکلی که پیش رویتان است فکر کنید و بعد از حل آن دنبال مقصر بگردید. در حوادث و بحرانها هم از همین روش استفاده میشود؛ مثلاً وقتی یک آتشسوزی اتفاق میافتد ابتدا آتش را خاموش میکنند و بعد به جستوجوی مقصر میروند.
به دنبال عامل یا علت مشکل گشتن: بهتر است اول مشکل را از جلوی پایتان بردارید و بعد علتها و عوامل آن را بررسی کنید. مثلاً وقتی در یک شهر سیل میآید ابتدا خسارات را برطرف میکنند و بعد به دنبال عامل آن میگردند.
فاجعهآمیز کردن مشکلات: این کار یعنی از کاه کوه ساختن. اگر به بخت و اقبال بدتان لعنت بفرستید یا مشکلات را نشانه بیکفایتی و نالایق بودن خودتان بدانید، مسائل حل نمیشوند و فقط بیشتر احساس ناراحتی و آشفتگی میکنید.
شاید مواردی که گفتیم به نظرتان بدیهی بیاید؛ ولی خیلی از پدر و مادرها وقتی میبینند فرزندشان دچار مشکلی شده از همین روشها استفاده میکنند تا بیشتر مراقب باشد. ولی واقعیت این است که این کارها نهتنها هیچ فایدهای برای حل مشکل ندارد، بلکه فرد را از فرآیند حل مسئله دور میکند و او بیشتر و بیشتر تواناییاش را برای حل کردن مشکلات از دست میدهد.
تعریف دقیق مسئله
مشکل را بنویسید
برای تعریف مسئله ابتدا باید درباره آن فکر کنیم تا برایمان روشن شود مشکل دقیقاً چیست. در گام بعدی باید تعیین کنیم مشکل از چه زمانی شروعشده و دلیلش چه بوده است. بدون انجام این مرحله مسئله همچنان مبهم باقی میماند و نمیتوانیم در مراحل بعدی راهحلهای خوبی برایش ارائه دهیم. حتی ممکن است وقت زیادی را برای حل مشکل بگذاریم و بعد تازه متوجه شویم که مسئله را از اول اشتباه تعریف کردهایم.برای رسیدن به یک تعریف مناسب این چند نکته را رعایت کنید:
اگر وقت دارید بهتر است صورتمسئله را بنویسید. این کار کمکتان میکند روشن و دقیق فکر کنید و بتوانید بعداً دوباره نوشتههایتان را بخوانید.
روشن، ساده و دقیق بنویسید. تعریف مسئله باید تا جایی که ممکن است دقیق باشد. جملات درهم و مبهم باعث میشود نتایجی که به دست میآورید غیرموثر و نامنظم باشد.
برای موفقیت بیشتر در این مرحله بهتر است مهارتهای خودآگاهی را هم یاد بگیرید. هر چقدر شناخت شما از خودتان بیشتر و عمیقتر باشد، بهتر میتوانید دلایل و ریشههای مشکلاتتان را پیدا کنید. در ادامه کارگاه درباره خودآگاهی بیشتر صحبت میکنیم.
ارائه راهحلهای متعدد و فراوان
ذهنتان را محدود نکنید
وقتی مسأله دقیقاً مشخص شد باید راهحلهای مختلفی برای آن پیدا کنید. در این مرحله کیفیت راهکارها مهم نیست و فقط باید سعی کنید تعداد آنها بیشتر و بیشتر شود. ذهنتان را کاملاً باز نگه دارید و محدود نکنید و هر راهحلی که به ذهنتان میرسد، چه خوب و چه بد، بنویسید. با افرادی که در زمینه مشکل شما تخصص دارند هم مشورت کنید.این مرحله کمکتان میکند که مشکل را به صورت ساختاریافته و هدفمند حل کنید و دنبال راهحلهای ناگهانی و دمدستی نباشید. بعضیها تصور میکنند بهترین راهحل همانی است که ابتدا به ذهنشان میرسد؛ در حالی که طی کردن فرآیند حل مسأله راهحلهای منطقیتر و موثرتری در اختیار ما میگذارد.
بارش مغزی
یکی از روشهای پیدا کردن راهحل، «بارش مغزی» است؛ یعنی بعد از تعریف دقیق مسأله و پیدا کردن علتهای آن، همه افکار و راهحلهایتان را یکجا جمع کنید و بنویسید. مشکلات مشابهی که قبلاً داشتهاید، صحبتهای مشاور و نظرات دیگران را هم در این مجموعه بیاورید. با این کار تصویری از مسأله و راهحلها روی صفحه کاغذشکل میگیرد.یکی از فایدههای روش بارش مغزی این است که باعث میشود تجربههای قبلیتان را به خاطر آورید و به کار ببرید. ممکن است یک راهحل را قبلاً یاد گرفته باشید، ولی، چون خیلی وقت است به کارتان نیامده، فراموشش کرده باشید. وقتی ذهنتان را باز بگذارید، این راهحلها از نهانخانه مغزتان بیرون میآید و میتوانید آنها را دوباره به همان صورت یا به شکلی جدید و منطقیتر به کار ببرید
ارزیابی راهحلها
کدام راه عملی است؟
در این مرحله میتوانید از روش «اگر ... آنگاه...» استفاده کنید. یعنی در مورد هر کدام از راهحلهایی که روی کاغذ نوشتهاید، از خودتان بپرسید: اگر این کار را انجام بدهم آنگاه چه پیامدهایی به وجود میآید. پیامدها را هم باید از جنبههای مختلف بررسی کرد:آیا انجام این راهحل خاص باعث ضرر یا دردسر من میشود؟
آیا این راهحل سبب ضرر یا دردسر فرد دیگری میشود؟
این راهحل ممکن است باعث ضرر یا دردسر جامعه شود؟
میتوانم به خانواده یا نزدیکانم بگویم که چنین کاری کردهام؟
آیا این راهحل عملی است؟
اگر حتی جواب یکی از سه سؤال اول، بله یا جواب یکی از دو سؤال آخر خیر باشد، آن راهحل مفید نیست و باید حذفش کنید.
انتخاب راهحل و طراحی برنامه اجرایی آن
واقعبین باشید
حالا راهحلهای نامناسب حذف شده است و فهرستی از راهکارهای مفید دارید که باید آنها را اولویتبندی کنید. بعد از انتخاب راهحل نهایی برای آن یک برنامه اجرایی بنویسید که به این سؤالات پاسخ دهد:چه زمانی راهحل را به کار بگیرم؟
برای اجرای راهحل از چه کسانی باید کمک بگیرم؟
اطلاعات مورد نیاز را از کجا به دست آورم؟ و ....
مهم این است که برنامه اجرایی واقعبینانه باشد. خیلی وقتها راهحلهای مناسب به دلیل اینکه برنامه اجرایی ندارد یا بیش از حد کمالگرایانه و غیر واقعبینانه است، شکست میخورد.
اجرای راهحل
طبق برنامه عمل کنید
در این مرحله، راهحلی که انتخاب کردهاید را طبق برنامه اجرایی و زمانبندی عملی کنید. اگر راهحل اول مؤثر نبود، به سراغ راه حل دوم بروید و به همین ترتیب اگر راهحل دوم، سوم و... هم مفید نبود راههای بعدی را انجام دهید.ارزیابی
مشکل حل شده یا نه؟
اگر مشکلتان حل شده، فرآیند حل مسأله به پایان میرسد. اگر در مواردی بعد از گذراندن این مراحل موفق به حل مشکل نشدید، یکبار دیگر دستورات حل مسأله را از اول انجام دهید. معمولاً یا صورت مسأله را خوب تعریف نکردهاید یا با گذشت زمان مشکل شما تغییر کرده و مسأله تازهای به آن اضافه شده است.منبع : روزنامه شهروند