حاصل ساخت داش آکل چه بود؟
نابودی یک میراث گرانبها
فیلم «داش آکل» سه هفته روی پرده رفته و تنها دستاوردش خدشه بر داستان ارزشمند صادق هدایت، فیلم تحسین شده مسعود کیمیایی و شخصیت آکل است.
سال 1394 محمد عرب اعلام کرد فیلمی به نام «آتش و قدّآره» کلید زده. سابقه کارگردان و ترکیب بازیگران بهاندازهای نبود که برد خبری نداشته باشد. عرب سه فیلم «سمفونی تاریک»، «یکالف ناقابل» و «قند تلخ» را در کارنامه دارد. در میان بازیگران هم ستارهای دیده نمیشد: حسین یاری، مهران غفوریان، محمدرضا شریفینیا، هلیا امامی، فاطمه گودرزی، علی صادقی، مهرداد ضیایی، نیما شاهرخ شاهی، ارژنگ امیر فضلی، امیرحسین صدیق، محسن افشانی، ارسلان قاسمی، علی مسعودی مشهدی و ... آنچه نگاهها را به سمت فیلم جلب کرد، تغیر اسم بود. این اتفاق اواخر سال پیش رقم خورد و خبر آمد «آتش و قداره» جای خود را به «داش آکل» داده. تصاویر فیلم شکها را برطرف کرد که عرب «داش آکل» را بازسازی کرده.
حتماً میدانید که اصل داستان متعلق است به صادق هدایت از کتاب «سه قطره خون». مسعود کیمیایی سال 1350 نسخه سینمایی آن را ساخت و تحسین همهجانبه روانه او و فیلمش شد. «داش آکل» در حافظه سینما و سینما دوستان چیزی فراتر از نوستالژی است؛ فیلم به دلیل اقتباس اصولی، داستان گیرا، بازیهای دقیق و توانمندی کارگردان موردتوجه قرارگرفته. محمد عرب در چنین شرایطی خیلی جرات داشته که سراغ داستان هدایت رفته... «داش آکل» سه هفته پیش اکران شد؛ نتیجهای که بهدستآمده هیچ نشانی از داستان هدایت و فیلم کیمیایی ندارد و عملاً شکل «کمیک» به خود گرفته.
عصاره داستان هدایت و روح فیلم کیمیایی، جوانمردی داش آکل است؛ در فیلم عرب اما نشانی از این مردانگی یافت نمیشود و استحاله او در حد مردان فیلمهای کمدی این سالهای سینمای ما باقیمانده! دلیل اول به عدم قدرت و توان کارگردان بازمیگردد که نتوانسته از حسین یاری یک داش آکل واقعی بسازد. دلیل دوم، تغییر منش آکل است که مردانگیاش در ورژن اصلی ربطی به اعتقادات مذهبی نداشت. در نسخه کنونی، او یک انسان معتقد است که میانهای با میگساری و خطاهای انسانی ندارد.
کارگردان ایثار واقعی آکل را درک نکرده و با تغییر آن به سمت الگوهای باسمهای امروزی، جفایی نابخشودنی در حق خالق اثر کرده. این، تنها یکی از ایرادهای فیلم عرب است؛ درباره بازیها همینقدر اشارهکنیم که برخی مخاطبان توی سینما فکر میکنند با اثری کمدی مواجهاند. کارگردان نتوانسته وجه کمدی بازیگران را کنترل کند و به خدمت اثر دربیاورد. فیلم عرب بازهم گاف دارد که در فرصتی دیگر باید آنالیز کرد. فروش 130 میلیونی آن بعد از سه هفته بهترین پاسخ به جسارت و جفای او در حق «داش آکل» است.
حتماً میدانید که اصل داستان متعلق است به صادق هدایت از کتاب «سه قطره خون». مسعود کیمیایی سال 1350 نسخه سینمایی آن را ساخت و تحسین همهجانبه روانه او و فیلمش شد. «داش آکل» در حافظه سینما و سینما دوستان چیزی فراتر از نوستالژی است؛ فیلم به دلیل اقتباس اصولی، داستان گیرا، بازیهای دقیق و توانمندی کارگردان موردتوجه قرارگرفته. محمد عرب در چنین شرایطی خیلی جرات داشته که سراغ داستان هدایت رفته... «داش آکل» سه هفته پیش اکران شد؛ نتیجهای که بهدستآمده هیچ نشانی از داستان هدایت و فیلم کیمیایی ندارد و عملاً شکل «کمیک» به خود گرفته.
عصاره داستان هدایت و روح فیلم کیمیایی، جوانمردی داش آکل است؛ در فیلم عرب اما نشانی از این مردانگی یافت نمیشود و استحاله او در حد مردان فیلمهای کمدی این سالهای سینمای ما باقیمانده! دلیل اول به عدم قدرت و توان کارگردان بازمیگردد که نتوانسته از حسین یاری یک داش آکل واقعی بسازد. دلیل دوم، تغییر منش آکل است که مردانگیاش در ورژن اصلی ربطی به اعتقادات مذهبی نداشت. در نسخه کنونی، او یک انسان معتقد است که میانهای با میگساری و خطاهای انسانی ندارد.
کارگردان ایثار واقعی آکل را درک نکرده و با تغییر آن به سمت الگوهای باسمهای امروزی، جفایی نابخشودنی در حق خالق اثر کرده. این، تنها یکی از ایرادهای فیلم عرب است؛ درباره بازیها همینقدر اشارهکنیم که برخی مخاطبان توی سینما فکر میکنند با اثری کمدی مواجهاند. کارگردان نتوانسته وجه کمدی بازیگران را کنترل کند و به خدمت اثر دربیاورد. فیلم عرب بازهم گاف دارد که در فرصتی دیگر باید آنالیز کرد. فروش 130 میلیونی آن بعد از سه هفته بهترین پاسخ به جسارت و جفای او در حق «داش آکل» است.