تبیان، دستیار زندگی

«خانواده هتلی» و عطش عشق

چرا کشاکش میان دو جنس ماجرای اصلی زمانه ما شده

در واقع کشاکش میان دو جنس ماجرای اصلی زمانه ماست و شواهد و مدارک دال بر این واقعیت را می توان در رشد جدیت مشاوره ازدواج، دادگاه های خانواده، گروه‌های خودیاری زناشویی و نرخ های طلاق مشاهده کرد.پاسخ بسیار ساده است: عشق.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : ساجده مقدمی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :


ازدواج سفید

«خانواده رو به زوال است!» این فریادی است که حامیان ارزش‌های خانواده با نگاه به تغییرات چند دهه گذشته سر می‌دهند- تغییراتی مثل باز و آزاد شدن هنجارهای مربوط به خانواده، روابط جنسی، نرخ‌های رو به صعود طلاق. بنا به استدلال آنها ما باید جنبه اخلاقی زندگی خانوادگی را از نو زنده کنیم. ما باید دوباره خانواده سنتی را به جایگاه اولیه خود بازگردانیم، خانواده‌ای که بسیار پایدارتر و منظم‌تر از شبکه درهم و برهم روابطی است که اکثر ما امروز درگیر آنیم.

پاسخ منتقدان آنها این است «نه! شما خیال می‌کنید که خانواده رو به زوال است. خانواده فقط در حال تنوع یافتن است. ما باید صمیمانه از تنوع شکل‌های خانواده و زندگی جنسی حمایت کنیم و نه این که تصور کنیم همه باید در قالب واحدی چپانده شوند.»(1)

ما باید جنبه اخلاقی زندگی خانوادگی را از نو زنده کنیم. ما باید دوباره خانواده سنتی را به جایگاه اولیه خود بازگردانیم، خانواده‌ای که بسیار پایدارتر و منظم‌تر از شبکه درهم و برهم روابطی است که اکثر ما امروز درگیر آنیم.


با این اوصاف تصور شما از خانواده ایرانی چیست! مشکل کار زوج‌های جوان از کجا ناشی می‌شود؟ آیا واقعاً باید به دنبال بازگشت به خانواده سنتی با همه معایب و محسّناتش باشیم و از تغییراتی که دنیای کنونی در زندگی همگان ایجاد کرده چشم بپوشیم یا باید تنوع خانواده و حتی ازدواج‌هایی چون «ازدواج سفید» یا «ازدواج ساندویچی» را در جامعه پذیرا باشیم! آیا واقعاً دین ما نتوانسته با این تغییرات فرهنگی کنار بیاید و بدلی برای شرایط کنونی ارائه کند یا ما از دین گزینشی استفاده می‌کنیم و بر بحران‌های اجتماعی دامن می‌زنیم!

طی چند دهه گذشته جوامع غربی شاهد چنان چرخش و تحولی در الگوهای خانواده بوده‌اند که برای نسل‌های پیشین تصورناپذیر بود. تنوع گسترده شکل‌های خانواده و خانوار یکی از خصیصه‌های روزمره عصر ما شده است. گرایش مردم به ازدواج کردن کمتر از گذشته شده است و اگر هم ازدواج کنند؛ در سن بالاتری ازدواج می‌کنند. نرخ طلاق افزایش چشمگیری داشته است و این یکی از عوامل افزایش خانواده‌های تک والدی است.

«خانواده‌های ترمیمی» در ازدواج‌های دوم و یا از طریق پیوندهای تازه‌ای که شامل فرزندانی از پیوندهای پیشین باشد، شکل می‌گیرند. شمار کسانی که تصمیم می‌گیرند پیش از ازدواج یا اصلاً به جای ازدواج با هم زندگی کنند و هم بالین باشند؛ روز به روز بیشتر می‌شود. خلاصه دنیای خانواده با آنچه پنجاه سال پیش بود؛ تفاوت زیادی کرده است. با آن که نهادهای خانواده و ازدواج هنوز موجودند و در زندگی اهمیت دارند؛ خصوصیات آنها به صورت نمایانی تغییر کرده است. (2)

دنیای خانواده با آنچه پنجاه سال پیش بود؛ تفاوت زیادی کرده است. با آن که نهادهای خانواده و ازدواج هنوز موجودند و در زندگی اهمیت دارند؛ خصوصیات آنها به صورت نمایانی تغییر کرده است


در این شرایط برخی از گونه جدیدی از "خانواده هتلی" یا " هتل زیستی" ناظر بر گذران زندگی به سبکی فراغت گونه سخن می گویند. چراکه دیگر خانواده نه براساس یک قرارداد مشروعیت بخش به رابطه جنسی برای فرزندآوری و تضمین مالکیت اموال در نسل‌های بعدی شکل می‌گیرد، بلکه بر پایه یک تعلق رمانتیک شکل می‌گیرد. (3)

به اعتقاد اولریش و الیزابت بک در کتاب «آشوبگاه طبیعی عشق»، سنت‌ها و قواعد قدیمی حاکم بر روابط شخصی دیگر کاربردی ندارد و اکنون افراد با سلسله بی پایانی از انتخاب‌ها رو به رو هستند. این واقعیت که ازدواج‌ها اکنون به صورت داوطلبانه و نه برای منافع اقتصادی یا با فشار خانواده‌های انجام می‌گیرد؛ هم آزادی و هم قید و بندهای تازه‌ای با خود همراه دارند. پس شاید شگفت آور نباشد که خصومت‌های میان مردان و زنان رو به افزایش می‌رود. در واقع کشاکش میان دو جنس ماجرای اصلی زمانه ماست و شواهد و مدارک دال بر این واقعیت را می‌توان در رشد جدیت مشاوره ازدواج، دادگاه‌های خانواده، گروه‌های خودیاری زناشویی و نرخ‌های طلاق مشاهده کرد.

طبق نظر نویسندگان مذکور پاسخ بسیار ساده است: عشق. نبرد جنس‌ها که امروز در جریان است واضح‌ترین نشانه «عطش عشق» مردم است. مردم به دلیل عشق ازدواج می‌کنند و به دلیل عشق جدا می‌شوند، آنها درگیر چرخه بی پایانی از امید بستن، پشیمان شدن و تلاش دوباره‌اند. در حالی که از یک طرف تنش‌های میان مردان و زنان زیاد است؛ از طرف دیگر امید و ایمان ژرفی به امکان یافت عشق حقیقی و تحقق یافتن آن وجود دارد. درست به همین دلیل که جهان کنونی ما مقهور کننده، غیرشخصی، انتزاعی و به سرعت رو به تغییر است، عشق اهمیت روزافزونی پیدا کرده است. در دنیای عدم قطعیت و بیم و خطر، عشق است که واقعیت دارد. (4)

کشاکش میان دو جنس ماجرای اصلی زمانه ماست و شواهد و مدارک دال بر این واقعیت را می‌توان در رشد جدیت مشاوره ازدواج، دادگاه‌های خانواده، گروه‌های خودیاری زناشویی و نرخ‌های طلاق مشاهده کرد.


این دگرگونی‌های فقط به کشورهای صنعتی محدود نمی‌شوند بلکه فرآیندهایی که وصفشان رفت در جوامع سراسر جهان در حال وقوع هستند البته به صورت ناهم‌تراز. در این معنا کشور ماهم البته با سرعتی متفاوت و متأثر از مختصات فرهنگی خاص خود پذیرای تغییرات جدیدی در حوزه خانواده است. بسیاری از متفکران از ظهور ازدواج سفید (زندگی مشترک زناشویی خارج از قراردادهای شرعی و قانونی) و ازدواج ساندویچی (رابطه‌ای در هر مکانی حتی در کوچه و خیابان بدون آن که افراد با هم زندگی مشترک داشته باشند) در ایران سخن می گویند. در این میانه رویدادهایی هم چون مدرسه معین نیز نشان از رخنه انحرافات جنسی در میان نوجوانان دارد.

واقعیت آن است که فطرت آدمی در طول سال‌ها و قرن‌ها تغییر نکرده و نمی‌کند بلکه نحوه‌ی پاسخ به این نیازهای فطری تغییر پیدا می‌کنند. درواقع محبت، صمیمیت، همدلی، آرامش همه و همه از ابتدای خلقت بشریت یکی از اهداف اصلی ازدواج بوده است و اکنون هم یکی از دلایل اصلی ازدواج و حتی جدایی افراد محسوب می‌شود. این نیاز دستخوش تغییر نشده بلکه ما در برآوردن آن به خطا رفته‌ایم. گاهی با فراهم نکردن شرایط ازدواج برای جوانان و تاکید بر آداب و رسوم دست و پاگیر، گاهی با نادیده گرفتن احکام اسلامی و انتخاب گزینشی دین، شرایط برآورده کردن چنین نیازهای مهم و البته ساده‌ای را ناآگاهانه دشوار کرده‌ایم.

باید متوجه این نکته باشیم که گناه آثار وضعی خود را بر جامعه می‌گذارد. جوانی که دست به ارتباط نامشروع می‌زد؛ هرچند در لحظه به نیازش پاسخ می‌گوید. اما همواره از احساس گناه رنج می‌برد و احساس گناه آثار مخربی در زندگی این جوان خواهد داشت و ریشه مفسده‌های دیگر می‌شود. وقتی رابطه نامشروع امری عادی و متعارف در میان جوانان باشد؛ سایر گناهان و حتی خطاهای اجتماعی در نظر آنان بی اهمیت جلوه می‌کنند. علاوه بر این ارتباط زناشویی مولد نوعی آرامش و امید است و جوانانی که دست به روابط نامشروع می‌زنند همواره از نوعی ناامیدی رنج می‌برند.

وقتی رابطه نامشروع امری عادی و متعارف در میان جوانان باشد؛ سایر گناهان و حتی خطاهای اجتماعی در نظر آنان بی اهمیت جلوه می‌کنند. علاوه بر این ارتباط زناشویی مولد نوعی آرامش و امید است و جوانانی که دست به روابط نامشروع می‌زنند همواره از نوعی ناامیدی رنج می‌برند.


هرچند هم بالینی رواج روزافزونی پیداکرده است، پژوهش‌ها نشان می‌دهد هنوز ثبات و پایداری ازدواج بیش‌تر از هم بالینی است. زوج‌های ازدواج نکرده‌ای که با هم زندگی می‌کنند در مقایسه با زوج‌های ازدواج کرده، احتمال جدا شدنشان سه تا چهار برابر بیشتر است. درواقع هرچند جوانان ازدواج جدیدی هم چون ازدواج سفید را ابداع کرده‌اند اما واقعیت آن است که این ازدواج جدای از رهایی از قوانین دست و پاگیر و پاسخ به نیازهای عاطفی و جسمی مشکلات خاص خود را دارد: عدم قطعیت و شکل گیری رابطه دائمی برای زوجین، امکان قطع رابطه در صورت بروز مشکل، آسیب پذیری دو طرف بدون تلاش برای بهبود رابطه، آسیب پذیری بالاتر زنان در صورت قطع رابطه، افزایش تنوع خواهی زوجین و خصوصاً مردان.

در این بین ازدواج و تشکیل خانواده هنوز مزایای خاص خود را دارد. مزایایی که سایر نهادهای اجتماعی در تأمین آن ناتوان هستند. اندیشمندان غربی نیز هنوز نهاد خانواده را مهم و بی بدیل می‌دانند که کارکرهای بسیاری دارد: حمایت عاطفی، تأمین امنیت مالی فرزندان، تربیت و آموزش فرزندان، ایجاد احساس تعلق و وابستگی در فرزندان، رضایت و شادی بیشتر، دریافت امکانات بهداشتی بیشتر و زندگی سالم‌تر، پشتیبانی و حمایت در هنگامه بحران‌ها، مشارکت اجتماعی بیشتر، تأمین هزینه‌های اموزشی کودکان، تربیت رأی دهندگان خودآگاه، جلوگیری از ارتکاب به جرائم، آموزش حل و فصل اختلافات و مدیریت خشم و پیروی از قوانین. (5)

در خلاء کمبود امکانات اقتصادی و معیشتی، قوانین دست و پاگیر ازدواج، ترس از طلاق و عواقب مالی آن هرچند جوانان به ازدواج‌های غیرشرعی روی می‌آورند و عملاً راه حلی برای خود دست و پا می‌کنند، اما...


در نهایت می‌توان گفت جوانان امروزی در جستجوی امری خاص و پیچیده نیستند که امکان تحقق آن وجود نداشته باشد. جوانان و حتی زوجین به دنبال آرامش، صمیمیت، همدلی و عشق‌اند. در خلاء کمبود امکانات اقتصادی و معیشتی، قوانین دست و پاگیر ازدواج، ترس از طلاق و عواقب مالی آن هرچند جوانان به ازدواج‌های غیرشرعی (هم چون ازدواج سفید و ....) روی می‌آورند و عملاً راه حلی برای خود دست و پا می‌کنند، اما خود این راه حل موجد آسیب‌ها و عواقب و حتی هزینه‌های اجتماعی زیادی است که به جای آن که پاسخ به نیازهای فطری باشد خود در مسیر تأمین این نیازها سنگ اندازی می‌کند.

اینجاست که با وجود این مشکلات اجتماعی نیاز به همبستگی اجتماعی شدیدی احساس می‌شود. همبستگی که به واسطه آن امید به دولتمردان و اقدامات آنها نداشته باشیم و خودمان به صورتی داوطلبانه و دسته جمعی رسوم دست و پاگیر ازدواج را حذف کنیم و عقد شرعی را در میان جوانان ازدواج نکرده ترویج کنیم. تا از اثرات مخرب شیوع گناه در میان جوانان جلوگیری کرده باشیم.

منابع :
1.جامعه شناسی، آنتونی گیدنز با ترجمه حسن چاوشیان، نشر نی، صفحه 286
2.همان ، صفحه 250
3. مذهب، عشق رمانتیک و خانواده، برایان ترنر، 2004، سایت ترجمان.
4. جامعه شناسی، آنتونی گیدنز با ترجمه حسن چاوشیان، نشر نی، صفحه 259-261
5.مقاله What Is The Importance Of Family In Modern Society?به نشانی https://www.betterhelp.com/advice/family/what-is-the-importance-of-family-in-modern-society/
6. جامعه شناسی تاریخی خانواده، مارتین سگالن، ترجمه حمید الیاسی.


مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.