تبیان، دستیار زندگی

تاراج نفت ایران

تاریخ بدون تکرار

در دولت مصدق می خوانیم که مصدق برنامه اقتصادی‌اش را بدون وابستگی به نفت می‌بندد و این برنامه در تاریخ معاصر ما دیگر اتفاق نیفتاد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
نفت
دولت مصدق و شخص دکتر مصدق با تمام مشکلات و فراز و فرودی که در زندگی سیاسی و دولت اش بود، فعالیت ها و عملکردهای مهمی را انجام داد که اهمییتش غیر قابل انکار است.

یکی از ابعاد مثبت این دوره دولت مصدق که در آن غفلت صورت گرفته و آن هم الگویی بوده که مصدق اقتصاد کشور را با استناد به آن برای مدتی اداره کرده و از قضا الگویی بوده که شاید امروز نیز بتواند به عنوان یک راهبرد مورد استفاده قرار گیرد. الگوی استفاده شده در این دوره اداره کشور منهای نفت بوده؛ در واقع نفت از معادلات اقتصادی حذف می‌شود.

در این میان انگلیس آن استعمار پیر، که نفت ایران را که حق مسلم خود می دانست با تمام قوا در مقابل ایران ایستاده بود و ایران و نفتش را تحریم کرده بود از طرفی برخی کشور ها در مقابل انگلستان جرات ایستادگی را نداشتند و آمریکا هم در این بین به ایران کمکی نمی کرد دولت مصدق برنامه ای ریخت تا بدون نفت مردم زندگی راحتی را داشته باشند و از طرفی کشور مجبور شود به سمت تولید حرکت کند. 

براساس اسناد و مدارک موجود، در نخستین سال ملی شدن نفت، سهم خالص بخش نفت در موازنه هزینه‌ها تا سه‌چهارم دوره قبلش کم شد. طی دو سال بعدی‌اش، بخش نفت هیچ مساعدت و اثرگذاری مثبتی نداشت اما در سال ۱۳۳۳ که دولت بعد از مصدق سر کار آمده بود، بخش نفت یک بار دیگر سهم و نقشی مهم و بسیار یافت و این مهم بیانگر جایگاه بارزی است که سیاستهای غیرنفتی در این برهه دارد.

با این برنامه و تحریمی که برای ایران پیش آمد مسوولان وقتش برنامه ای را مدون کردند که ایرانی ها تولید را باور کردند و صادرات را بالا بردند.

پس از خلع ید انگلستان از صنایع نفت ایران در جنوب کشور اوضاع جدیدی بر اقتصاد ایران حاکم شد که شاید تا پیش از این برای مصدق نیز قابل پیش بینی نبود. انگلستان پس از این رخداد بلافاصله تمامی امکانات خود را در این مسیر به کار گرفت که مانع صدور نفت ایران شود و البته این مسئله چندان از سوی دولت مصدق جدی گرفته نشد زیرا آنها تصور نمی‌کردند که این مسئله برای بلندمدت دوام داشته باشد اما عکس تصور مصدق و سیاستگذاران اقتصادی کشور محقق شد و ممانعت از صدور نفت ایران تبدیل به مسئله‌ای بلندمدت شد و در این شرایط باید سیاست جدیدی در عرصه اقتصادی حاکم می‌شد.

دولت مصدق ابتدا با این شرایط کنار آمد اما لحظه به لحظه ذخایر ارزی کشور کاهش پیدا می‌کرد و نکته جالب آنکه در برهه‌ای کوتاه باز هم همان میزان ارز محدود صرف واردات غیرضروری می‌شد. در چنین شرایطی بود که مجموعه سیاستهای تطبیقی از سوی دولت مصدق در عرصه اقتصادی با محوریت اقتصاد بدون نفت دنبال شد و نتیجه آن این بود که به قول خود مصدق روزی هم که دولتش سقوط کرد وجهی معادل 800 میلیون ریال نقد و در حدود 1200 میلیون ریال مطالبات و جنسی موجود داشت که از آن دولت بعد استفاده نمود.

دولت ارز موجود در صندوق هایش را فقط و فقط برای کالاهای اساسی و مورد نیاز مردم کنار گذاشت و واردات غیر ضروری را به صفر رساند.

در شرایطی که ذخایر ارزی رو به کاهش بود و دولت نیز عملا امکان صدور نفت نداشت یکی از راهکارهایی که در عرصه داخلی مدنظر قرار گرفت این بود که عملا و صرفا برای کالاهای بسیار ضروری ارز به فروش برسد تا از این طریق در مصرف ارز نیز صرفه جویی صورت بگیرد و ذخایر ارزی بیشتری در درون ایجاد شود.

علاوه بر این مطابق این الگو برای مثال شاخص صادراتی ایران به کشوری مانند آلمان براساس این سیاست جدید افزایش پیدا کرد. علاوه بر این سیاستهای بانکی نیز به سمت تشویق مقوله صادرات حرکت می‌کند و حتی در دی ماه سال ۱۳۳۱ شاهد تولد بانک جدیدی هستیم که منحصرا با هدف تشویق سیاستهای صادراتی آغاز به کار می‌کند. در نتیجه این سیاستها، در دوره سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲، ارزش صوری صادرات غیرنفتی ۴۱ درصد اما ارزش واقعی‌اش ۱۸ درصد بالا رفت. از سوی دیگر افزایش ۱۸ درصدی قیمت ریالی اقلام وارداتی نسبت به کالاهای داخلی در این دوره، تا حد زیادی کاهش شدید حجم واردات در این دوره را توضیح می‌دهد.

دولت مصدق روش های بسیار آموزنده و تاریخی را برای مردم اتخاذ کرد، به علت نبود ارز او با بسیاری از کشورها مایحتاج مردم را به صورت کالا با کالا فراهم می کرد. در این روش هم نیازی به ارز نبود و هم اینکه محصولات تولیدی کشور را بالا می برد و در معرض دید همگان قرار می داد. 
 
الگوی دیگری که در این حوزه و به ویژه در بازرگانی خارجی مدنظر دولت قرار گرفت و از قضا ثمرات مناسبی نیز داشت این بود که ضریب معاملات پایاپای از سوی دولت افزایش پیدا کرد و کشورهای بیشتری شامل این قاعده شدند و این نیز راهکار مناسبی برای کاهش استفاده ارزی بود.

در نخستین سال ملی شدن نفت، سهم خالص بخش نفت در موازنه هزینه‌ها تا سه‌چهارم دوره قبلش کم شد. طی دو سال بعدی‌اش، بخش نفت هیچ مساعدت و اثرگذاری مثبتی نداشت اما در سال ۱۳۳۳ که دولت بعد از مصدق سر کار آمده بود، بخش نفت یک بار دیگر سهم و نقشی مهم و بسیار یافت...
 

پی نوشت:
1-  اقتصاد بدون نفت؛ برهه فراموش شده تاریخ ایران، محمداسماعیل شیخانی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران