روزگار بدن ها را فرسوده سازد و آرزوها را تازه گرداند و مرگ را نزديك و اميدها را دور كند. هر كه بر آن ظفر يابد به رنج افتد و هر كه از دستش بدهد، سختى كشد.
امام علی (عليه السلام) در اين کلام نورانى اش به پيامدها و آثار سوء سه رذيله اخلاقى در عباراتى کوتاه و فشرده اشاره فرموده است که عمل نکردن به این توصیه می توان عزت انسان را خدشه دار کند.
البته چاپ هاي متعدد و ترجمه هاي متعدد براي نهج البلاغه انجام گرفته، اما كافي نيست بلكه بايد در قالب هاي مختلف در جامعه احيا شود. به طور مثال؛ برگزاري مسابقات سراسري، متون درسي، استفاده حداكثر سخنرانان، تابلو كردن كلمات قصار و... اميد است كه اين كتاب شريف و رهنمودهاي آن ، راهنماي شما در همه امور زندگي باشد. براي تحقيق و مطالعه در »نهج البلاغه « مي توانيد به منابع زير مراجعه نماييد
طولاني بودن برخي از خطبه ها و نامه هاي نهج البلاغه مانند خطبه ي اشباح و خطبه ي قاصعه و عهدنامه ي مالک اشتر و... و چونکه چنين سخنرانيها و نامه نگاريهاي طولاني در صدر اسلام مرسوم نبوده بنابراين در انتساب آن به اميرالمومنين عليه السلام تشکيک مي شود. [1] .
برخی برای اثبات رضایت حضرت على علیه السلام از خلفا در صدد تمسّك به كلمات حضرت برآمده و مى گویند: امام علیه السلام عملكرد آنها را مورد ستایش قرار داده است، و لذا كسی حق ندارد آنها را مذمّت كند. ما در این مبحث در صدد برآمدیم تا كلماتی را كه به آنها استدلال نموده اند بررسی كرده و مشاهده نماییم كه آیا سند آنها صحیح است و نیز آیا دلالت بر مدعای آنان دارد و یا خیر؟
ما معتقديم که همه صحابه و به ويژه حضرت ابوبکر و عمر (رضى الله عنهما) با دختر گرامى رسول اکرم (صلى الله عليه وسلم) رفتارى شايسته داشتهاند و احترام خانه آن بانوى بزرگوار را کاملاً مراعات نمودهاند؛ چنانچه حضرت ابوبکر (رضى الله عنه) سفارش فرمودند:
در نهج البلاغه از «دنيا» بسيار مذمت شده و در بسياري از خطبه ها و کلمات قصار آن، مردم به زهد و پارسائي و پشت کردن به لذتهاي مادي و ترک دنياي فاني به همان شيوه اي دعوت شده اند که عيسي بن مريم عليه السلام پيروانش را به رهبانيت و ترک دنيا ترغيب مي نمود و آنان را از اقبال و توجه به دنيا برحذر مي داشت و حال آنکه پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سمل فرموده است : «لا رهبانيه في الاسلام» يعني در اسلا رهبانيت نيست و کسي حق ندارد به کلي ترک دنيا کند و گوشه ي عزلت انتخاب نمايد و از اجتماع فاصله گيرد بنابراين نمي توان اينگونه سخنان را به علي بن ابي طالب عليه السلام نسبت داد. [1] .
نهج البلاغه داراي سجع و قافيه ي خاصي است و مشتمل بر تقسيمات عددي است نظير «الاستغفار علي سته معان» (استغفار بر شش معني است) و همچنين «الايمان علي اربع دعائم...» ايمان بر چهار پايه استوار است و مانند آن و کسي در صدر اسلام با آن آشنائي نداشته و پس از سپري شدن دوران جاهليت و شکوفائي ادبيات عربي جديد در دوران عباسي و شهرت آن ميان مردم. سيد رضي کتاب نهج البلاغه را بر اين منوال تاليف کرده است. [1] .
امام على عليه السلام : [خداوند] زمين را ايجاد كرد و آن را نگه داشت، بى آن كه وى را مشغول سازد. و آن را بر جايى بدون قرار استوار كرد و بى هيچ پايه اى بر پايش داشت و بى هيچ ستونى برافراشتش و آن را از كجى و انحراف نگاه داشت و از افتادن و شكافتن آن جلوگيرى كرد .
و آبهای ساکن را به مواج سرکش برگردانید تا آنجا که آبها روی هم قرار گرفتند و چون قله های بلند کوهها بالا آمدند امواج تند کف های برآمده از آبها را در هوای باز و فضای گسترده بالا بردند تا جایی که از آن هفت آسمان پدید آمد.آسمان پایین را چون موج مهار شده و آسمان بالا را مانند سقف استوار قرار داد.
طرفداران اين انديشه از گذشته اي دور با روش ها و متدهاي گوناگون در پي شناخت نهاد آدمي هستند. آنها گاه از گزاره هاي ديني مدد مي گيرند و گاه تجربه، عقل و عرفان را به ياري مي طلبند. گروهي از ايشان انسان را ذاتاً خوب معرفي مي کنند و عده اي ذات انسان را بد و شرور نشان مي دهند و بعضي انسان را هم خوب و هم بد مي خوانند.
نهج البلاغه یک شاهکار ادبی در تعلیمات اسلامی است که در آن توجه به عزّت و کرامت انسان و سلامت عقل و روان از اهمیت بسزایی برخوردار است. سخنان حکمت آمیز این کتاب که با عقل و اندیشه آدمی سروکار دارند حقایق بسیار متعالی و معانی بسیار ژرفی را در مورد شناخت خدا، انسان، و جهان با فصاحت و بلاغت تمام بیان می کنند و آگاهی های ارزشمندی را در هریک از این زمینه ها ارائه می دهند. خطابه ها احساسات راکد انسان را در جهت ستیز با فساد و تباهی و بی عدالتی بر میانگیزند، و موعظه ها انسان را از خواب غفلت بیدار و خطراتی را که می توانند دل و روان آدمی را ضعیف و بیمار کنند یادآور می شوند.
به عكس در جوامعي كه انسجام و هستي آنها را بايد پيوند دروني، بدون ارتباط با مبداء و مركز خارجي، تامين و تضمين كند، اولويت با نظام است . تازه آن نظام است كه جا و مكان و موقعيت فرد و جمع را در چهارچوب خود و در قلمرو خود مشخص مي كند . نظام حاكم بر فرد و جمع است و كيفيت و نوع حاكميت نظام بر فرد و بر جمع است كه سرنوشت مساله سابق الذكر، يعني اصالت فرد يا اصالت جمع را مشخص مي كند .
آنگاه از روحی که آفرید در آن دمید تا به صورت انسانی زنده درآمد، دارای نیروی اندیشه، که وی را به تلاش اندازد، و دارای افکاری که در دیگر موجودات، تصرّف نماید. به انسان اعضاء و جوار حی بخشید، که در خدمت او باشند، و ابزاری عطا فرمود، که آنها را در زندگی بکار گیرد،
راههاي اثبات وجود خدا دو نوع است: راه آفاق آن است كه از راه مشاهده مخلوقات و تدبر در حدوث و امكان و نظم پديدهها به وجود خالق و مدبري دانا و توانا، پي برده شود و راه انفس كه هنگامي كه انسان در خود تأمل ميكند، مييابد كه شناخت قبلي بي واسطه نسبت به خدا دارد.
دشمنان و مخالفان اهل بیت در طول تاریخ همواره نسبت به تنقیص مقام و منزلت ایشان هرکار که توانسته اند کرده اند در یکی از این موارد امیرالمومنین را انزع و بطین (فردی که جلوی سرش کچل و شکم بزرگی دارد) دانسته اند!