چارمین نور الهى ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : يکشنبه 1386/05/28
چارمین نور الهى

سلام اى چارمین نور الهى | كلیم وادى طور الهى |
تو آن شاهى كه در بزم مناجات | خدا مىكرد با نامت مباهات |
تو را سجاده داران مىشناسند | تو را سجده گزاران مىشناسند |
تو سجادى، تو سجاده نشینى | تو در زهد و ورع تنهاترینى |
قیامت مىشود پیدا جبینت | به صوت «اَینَ زین العابدینت» |
شبیه تو خدا عابد ندارد | مدینه غیر تو زاهد ندارد |
تو با درماندگان خود شفیعى | تو با خیل جذامىها رفیقى |
سحرها نان و خرما روى دوشت | صداى سائلان تو به گوشت |
فرزدق را تو شعر تازه دادى | تو بر شعر ترش آوازه دادى |
تو میقاتى تو مشعر زاده هستى | عزیز من پیمبر زاده هستى |
تو كز نسل امیرالمؤمنینى | پیمبر زاده ایران زمینى |
سزد شاهان فتند اینجا به زانو | علىبن الحسین شهربانو |
علىبن الحسین شهربانو | تو را با نام زینب مىشناسند |
تو در افلاك، زین العابدینى | تو روى خاك، با ما همنشینى |
قتیل تار گیسوى تو اصغر | فدایى تو باشد همچو اكبر |
ابوفاضل همان ماه مدینه | كنارت دست دارد روى سینه |
تو كوه عصمتى، لرزش ندارى | تو از غیر خدا خواهش ندارى |
تو در بالاى منبر چون رسولى | تو در محراب خود گویا بتولى |
تو بابایى چنان شمشیر دارى | تو بابایى ز نسل شیر دارى |
تو را شب زندهداران مىپرستند | لبت را روزه داران مىپرستند |
تو جنسات از نیستان غدیر است | تو نامت روى دیوان غدیر است |
تو بر پیشانى خود پینه دارى | تو بر پیشانى خود پینه دارى |
تو آنى كه به كویت هر كه آمد | غلام مستجاب الدّعوه باشد |
تو اشك مطلقى، گریه تبارى | تو از روز ازل ابر بهارى |
تو مقتل سیرتى از جنس آهى | تو مثل حنجر گل، بى گناهى |
رعیتهاى تو، شه زادگانند | اسیران درت آزادگانند |
تو بزم روضه را بنیانگذارى | تو در دل، روضهی ماهانه دارى |
تو از جنس غرور دخترانى | تو آه سینه بى معجرانى |
تو منبر رفتهاى اما به ناقه | سخنها گفتهاى اما به ناقه |
تو آن یعقوب یوسف زاده هستى | تو آن از دست یوسف داده هستى |
