تبیان، دستیار زندگی

راه رسیدن به مقام «وَالْكَاظِمِینَ الْغَیْظَ»

استاد حوزه با بیان اینکه امام کاظم(ع) برای علم چهار مرتبه و نوع قائل اند، گفت: آگاهی ای که امام کاظم(ع) در مورد آن سخن می گویند، ربطی به کلاس و درس و مدرسه ندارد و لذا ممکن است کسی بی سواد باشد، اما بداند و کسی دانشمند باشد و این چهار چیز را نداند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دکتر رفیعی

به مناسبت فرا رسیدن بیستم ذی الحجه، سالروز ولادت باسعادت امام کاظم(ع) فایل صوتی یکی از سخنرانی های حجت الاسلام ناصر رفیعی، استاد حوزه و خطیب شهیر درباره کیفیت علم در نگاه و سیره باب الحوائج حضرت موسی بن جعفر(ع) پیاده و به حضورتان تقدیم می شود:
حجت الاسلام رفیعی، طی سخنانی با اشاره به حدیثی از امام موسی کاظم(ع)، اظهار کرد: از نگاه امام هفتم(ع) علم در چهار چیز است، حضرت(ع) می فرماید: «وَجَدتُ عِلمَ النّاسِ فی اَربعٍ: اَوَّلُها اَن تَعرِف رَبَّکَ، وَ الثّانِیَهُ اَن تَعرِفَ ما صَنَعَ بِکَ، وَ الثالِثَهُ اَن تَعرِفَ ما اَرادَ مِنکَ، وَ الرّابِعَهُ اَن تَعرِفَ ما یُخرِجُکَ مِن دینکَ؛ دانش مردم را در چهار چیز یافتم: اوّل: پروردگارت را بشناسی. دوم: بدانی با تو و برای تو چه کرده است. سوّم: بدانی از تو چه خواسته است. چهارم: بدانی چه چیز، تو را از دینت بیرون می کند».
وی ادامه داد: این آگاهی که امام کاظم(ع) در مورد آن در حدیث سخن گفته است ربطی به کلاس و درس و مدرسه ندارد و لذا ممکن است کسی بی سواد باشد، اما بداند و کسی دانشمند باشد ولی این چهار چیز را نداند، لذا اینکه امام(ع) فرمود: «تمامی علم ها در چهار چیز جمع شده است»، منظور معرفت و آگاهی است.

اقسام علم در کلام باب الحوائج(ع)

این پژوهشگر سیره اهل بیت(ع) در تشریح و تبیین این چهار مولفه، گفت: نخستین مورد «خداشناسی است»؛ ما در این عالم یک خالق داریم، باید بدانیم او کیست. برخی می گفتند بت است، جلو سنگ خَم می شدند، اکنون نیز در هندوستان هستند کسانی که مقابل مجسمه بودا خم می شوند، کسانی هستند که گاو را خدای خود می دانند!. افرادی داریم که انسان می پرستند، چنان که «سای بابا» در هندوستان خدای گروهی بود و بسیاری جذب او شدند.

وی افزود: همه رقم خدایی در عالم داریم، مسیحیان از سه خدا  شامل پدر و پسر و روح القدس، سخن می گویند، چین و ژاپن بودا را می پرستند و جلو مجسمه بودا در معابد خم می شوند. بازمانده کمونیست ها که در شوروی سابق بودند و اکنون در رومانی و کوبا هستند، اصلا به خدا اعتقادی ندارند.

رفیعی با بیان اینکه اهمیت دارد که بدانیم خالق این هستی چه کسی است، اظهار کرد: یک بار جوانی در حَرَم جلو من را گرفت و گفت یک دلیل برای خداشناسی بیاور می خواهم بروم و کار هم دارم! پاسخ دادم خداشناسی را در یک دقیقه نمی شود تشریح کرد و سال ها بحث نیاز دارد اما یک چیزی می گویم، اگر مثلا به خوبی فیزیک، شیمی یا ریاضی بلد بودی، یا انگلیسی می توانستی صحبت کنی و بعد کسی می پرسید چه کسی به تو آموخته و تو می گفتی: بقال محل به من آموزش داده است، همه به تو می خندیدند، چون می گفتند کسی که خودش این موارد را بلد نیست چه طور به می تواند به تو بیاموزد؟ بنابراین اگر تو مسلط به این علوم هستی لابد معلمت بلد بوده و به تو آموزش داده است.
این محقق گفت: ما عقل، علم و شعور داریم، کسی که ما را آفریده است باید عاقل باشد، باید با شعور و با حیا باشد، من و شما زنده هستیم، عقل و شعور و علم و فهم و درک داریم، او که ما را آفرید هم باید با فهم باشد. حماقت است که بگوییم گاو، خدای من است. لذا پاستور می گفت: وقتی که به کشف های ریز رسیدم به خدا اعتقام بیشتر شد چون قبلا فکر می کردم در چیزهای کوچک نظم است ولی دیدم که در چیزهای ریز هم نظم وجود دارد.

هر کس به روشی خدا را می شناسد

رفیعی ادامه داد: آیا علمی که اکنون بشر در اختیار دارد را غیرعالم می تواند به او بدهد؟ لذا از نظر امام موسی کاظم(ع) اولین علم، خداشناسی است که اگر انسان بداند عالم است. هر کسی به روش خودش خدا را می شناسد، یکبار کتابی در مورد خداشناسی دانشمندان  دیدم که مطالب جالبی داشت، یک اندیشمند می گفت من از طریق گُل، خدا را شناختم، یک نفر گفته بود از طریق اتم و ... . می خواهم بگویم هر کسی به روش خودش خدا را می شناسد.
وی با بیان اینکه اولین آگاهی و معرفت همان بود که انبیاء به خاطرش مبعوث شدند یعنی بگویند خدا وجود دارد، تاکید کرد: شخصی زمان پیامبر(ص) به نام «طفیل بن عمرو بن طریف» زندگی می کرد که بت پرست بود و بعد مسلمان شد. شمشیر دست گرفت و رفت بتخانه و شروع کرد به شکستن بت ها، فردی آمد و گفت: این کار را نکن عذاب می آید. طفیل بن عمرو پاسخ زیبایی به او داد: «میلادنا أقدم من میلادک؛ ... میلاد ما قبل از میلاد تو است ...»
رفیعی تاکید کرد: دومین علم در نگاه امام کاظم(ع)، «خودشناسی» است یعنی بدانم من چه کسی هستم و خداوند در ما چه توانی قرار داده است. چه وظیفه ای داریم؟ چرا خداوند به ما زبان داده است؟ این امکان وجود داشت که خدا به گونه ای ما را بیافریند که اصلا معصیت نکنیم مثل فرشته ها که به طور محض مطیع هستند. اگر چنین بود دیگر گناه نمی شد و اختیار از انسان سلب می شد و دیگر فرق ابوذر و ابوسفیان معلوم نمی شد، لذا خداوند ما را به این شکل آفرید.
استاد حوزه تصریح کرد: خداوند به من و شما زبان داده است، این زبان می تواند ذکر بگوید. خداوند در قرآن فرموده است: «الرَّحْمَنُ* عَلَّمَ الْقُرْآنَ* خَلَقَ الْإِنْسَانَ* عَلَّمَهُ الْبَیَانَ»؛ آیت الله جوادی آملی فرمود: چرا خداوند فرمود: ««الرَّحْمَنُ* عَلَّمَ الْقُرْآنَ* خَلَقَ الْإِنْسَانَ*» در حالی که قاعدتا باید این گونه باشد: الرحمن، خلق الانسان، علمه البیان. چون تا انسان نباشد نمی تواند قرآن را یاد بگیرد با این حال چرا خداوند علم القرآن را قبل از خلق انسان مطرح کرده است؟ ایشان پاسخ می دهد دلیل آن است که انسانیت انسان به فهمیدن قرآن است.

راه قرآنی شدن خُلق انسان

رفیعی ابراز کرد: سومین علم از نگاه امام موسی کاظم(ع) که در صورت دانستن آن، انسان عالِم محسوب می شود، «وظیفه شناسی» است. بعد از رحلت پیامبر(ص)، مردم نزد همسرش رفتند و سوال کردند که پیامبر(ص) چگونه بوده است؟ او پاسخ داد: «کانَ خُلقُهُ القُرآن»، اگر کسی خُلق اش قرآن شود و در زندگی به آن عمل کند یعنی «وَالْكَاظِمِینَ الْغَیْظَ» است، زود می بخشد، کینه به دل نمی گیرد. این از وظیفه شناسی است.
وی گفت: چهارمین علم در نگاه و اندیشه حضرت موسی بن جعفر(ع)، «آفت شناسی» است. یعنی انسان آسیب ها را در زندگی خود بشناسد. برای مثال عزاداری ای که منجر به ترک واجب شود، آسیب است. باید حواس مان جمع شود. چرا روضه دروغ در جلسات خوانده می شود؟ حق نداریم به اسم گریه انداختن افراد، روضه دروغ بخوانیم.

اجازه ندهیم دروغ و صحبت ناروا در مجالس اهل بیت(ع) وارد شود

رفیعی خاطرنشان کرد: نباید اجازه دهیم خواب های بی ربط و روضه های دروغ و مطالب ناپسند در عزاداری ها راه پیدا کند. یک نفر یک شاهد بیاورد که بعد از قضیه کربلا یکی از ائمه علیهم السلام چنین کرده اند. سال 61 امام حسین(ع) شهید شد، سال 260 امام حسن عسگری(ع) به شهادت رسیدند، یعنی دویست سال. تا دویست سال بعد از واقعه عاشورا اهل بیت(ع) برای امام حسین(ع) گریه کردند، یک نفر یک دست نوشته نشان دهد که در این عزاداری قلاده به گردن می انداختند. هیچ جایی چنین تعبیری نداشته اند. امام صادق(ع) برای امام حسین(ع) اشک می ریخت و می فرمود: «امام حسین(ع) عطشان بود، تشنه بود، سختی می کشید...»، گریه می کردند ولی نه با واژه من سگ ام، نه با قلاده، نه برخی کارهای ناپسندی که انسان گاهی می بیند.

وی در پایان خاطرنشان کرد: عزاداری های ما باید همراه با شعور باشد. شعار، بی شعور هیچ فایده ندارد چون یک نماد و ظاهرسازی می شود. بنابراین در هیئات مذهبی باید حواس مان جمع باشد که به جایگاه اهل بیت(ع) احترام بگذاریم.


 منبع: خبرگزاری شبستان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.