رویداد رسانهای چیست؟
رویداد رسانهای (media event) اتفاقی است که به میزان خارقالعادهای توجه رسانهها را جلب میکند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : جمعه 1397/06/16
این توجه عموماً دامنه بینالمللی دارد، از مرزهای بین خبرهای عامهپسند و رویداد سیاسی میگذرد، و معمولاً نقطه مرجعی در تخیل فرهنگی و تاریخی پس از آن بر جا میگذارد؛ برای مثال مرگ و مراسم تدفین دایانا، شاهزاده ویلز، در همان حال که برای پخش اخبار در سراسر جهان مهم بود، موضوع طیف گستردهای از گفتمان رسانهای و بحث درباره پیامدهای قانونی مرگ نابهنگام او برای خانواده سلطنتی انگلیس، تا تجزیه و تحلیل وی به عنوان شمایلی فرهنگی در محافل دانشگاهی بود.
از دیگر نمونههای رویداد رسانهای که اغلب به آنها اشاره میشود، قتل جان اف کندی، فاجعه سفینه فضایی چلنجر، سقوط دیوار برلین و دستگیری و محاکمه او.جی. سیمپسون است.
دیوید دایان و الیهو کاتز با تأکید بر خصوصیت قطعکنندگی این رویدادها، درباره تعریف خاصتری بحث میکنند. آنان میگویند: این رویدادها در جریان عادی پخش اخبار و زندگی ما مداخله میکنند.
دایان و کاتز با تأکید بر ماهیت تشریفاتی و رسمی بودن رویدادهایی مانند ازدواج چارلز و دایانا یا فرود آپولو در کره ماه، رویدادهای رسانهای را به عنوان برنامههای فیلم و تلویزیونی مشاهده میکند که "ادعا میکنند تاریخی هستند، آشتی را توصیه و تبلیغ میکنند، ابتکار را گرامی میدارند، و با حرمت و احترام تولید و نمایش داده میشوند".
آنان همچنین بر اهمیت تجربه دستهجمعی در زمینة چنین رویدادهایی تأکید میکنند. تماشا کردن هنجاری است که در آن، تماشاگران با تماشای آن رویداد در گروهها و به عنوان موقعیتی ویژه آن را فعالانه گرامی میدارند.
در این زمینه دایان و کاتز تلاش میکنند رویداد رسانهای را به عنوان یک ژانر تعریف کنند که نه فقط متن، بلکه همچنین تأثیر آن بر برنامه زمانبندیشده پخش و شرکت تماشاگر را در بر میگیرد.
این موضوع که رویداد رسانهای میتواند نه فقط احساس وحدت را با «تمرکز بر بعضی ارزشها یا جنبههای مهم حافظه و خاطره دستهجمعی» گرامی بدارد، بلکه همچنین احساس کثرتگرایی را در جایی که موضوع فراگیر، مانند محاکمات واتر گیت، "مبارزه" است، گرامی بدارد، در بحث کلی آنان نقش حیاتی دارد. آنان با کشیدن خط تمایزی روشن بین استفادههای دموکراتیک و خودکامه از مراسم و تشریفات سیاسی، انتقادات خود را به جای خود مراسم، متوجه انواع مراسم و تشریفات سیاسی میکنند.
در حالی که دایان و کاتز ویژگیهای خاص رویداد رسانهای را به عنوان یک ژانر وصف میکنند، دیدگاههای دیگر بر شیوهای که در آن ژانرهای موجود را به منزلة چارچوبهای تعبیری میپذیرند، تمرکز کردهاند. در اینجا پوشش رسانهای گسترده فراوانی «چارچوبهای درک» را ارائه میدهد که با آن رویدادها تکرار میشوند.
تجزیه و تحلیلی مفید از این پدیده را میتوان در ژورنال فیلم آکادمیک اسکرین پیدا کرد. نویسندگان اسکرین در این جلد ژورنال مجموعه ویژهای از مقالات را درباره مرگ دایانا تحت عناوین «شمایل»، «داستان»، «تصویر»، «ملت» و «فضا» ارائه دادند. هر مقاله مطالبی را که در نخستین گزارشهای مربوط به مرگ او تا هفته قبل از مراسم تدفین و زمان خاکسپاری وی مطرح شده بود، بررسی میکرد.
این بحثها ویژگیهای رویدادهای رسانهای را که طیفی گسترده از افکار و واکنشها را بسیج و بیان میکرد، نشان میداد؛ برای مثال "کریستین گراگتی" به فرمهای داستانهایی اشاره میکند که "در زمان زندگی دیانا درباره او ساخته شد... و در شرایطی که مردم تلاش میکردند از مرگ او سردرآورند همچنان وجود داشته است."
با "داستان عاشقانه افسانهای" شروع کردند، اما بعد که رسانهها زندگی او را در خانواده سلطنتی و سپس در خارج از آن برجسته کردند، این کار به صورت ساختار نامحدود نمایشهای پراحساسات و کمارزش درآمد.
"گراگتی" میگوید این شکلها در آغاز به وسیله رسانههای خبری در طول هفته مرگ و تشییع جنازه او ارائه شدند، اما بخشی اساسی در تدوین داستان، مشارکت روزافزون عزاداران در این رویداد، در حالی که با آنان در بیرون قصرها مصاحبه میشد نیز بود.
گراگتی میگوید زبانی که تعدادی از عزاداران برای ابراز احساسات خصوصی خود به کار میبردند، در چارچوب ارزشهای نمایشهای احساساتی و بیارزش بود و گفتگو درباره احساسات خصوصی ـ از عناصر اصلی نمایشهای آبكی ـ به عنوان بهترین راه ابراز غم ارزشگذاری میشد؛ ارزشی که پوشش مراسم تدفین به وسیله رسانهها را تعریف میکرد.
وی با توجه به نوار ویدیویی که پلیس را نشان میدهد میگوید نمایش این فیلم باعث شد همه خشمها متوجه توحش مأموران پلیس تحت محاکمه باشد، و انتقاد از خود نیروی پلیس لسآنجلس فراموش شود. در اینجا چارچوب تفسیری، در خدمت مهار واکنش افراطی درآمد.
هر یک از این نگرشها اهمیت شکلهای موجود در تعریف پویشها مربوط به برداشت و کارکرد اجتماعی را برجسته میکند. آنها در این چارچوب میزان تنوع را در مباحث با این موضوع که آن نیروها چگونه و به چه منظوری عمل میکنند، نشان میدهند.
منبع: همشهری آنلاین
از دیگر نمونههای رویداد رسانهای که اغلب به آنها اشاره میشود، قتل جان اف کندی، فاجعه سفینه فضایی چلنجر، سقوط دیوار برلین و دستگیری و محاکمه او.جی. سیمپسون است.
دیوید دایان و الیهو کاتز با تأکید بر خصوصیت قطعکنندگی این رویدادها، درباره تعریف خاصتری بحث میکنند. آنان میگویند: این رویدادها در جریان عادی پخش اخبار و زندگی ما مداخله میکنند.
هر یک از این نگرشها اهمیت شکلهای موجود در تعریف پویشها مربوط به برداشت و کارکرد اجتماعی را برجسته میکند.
دایان و کاتز با تأکید بر ماهیت تشریفاتی و رسمی بودن رویدادهایی مانند ازدواج چارلز و دایانا یا فرود آپولو در کره ماه، رویدادهای رسانهای را به عنوان برنامههای فیلم و تلویزیونی مشاهده میکند که "ادعا میکنند تاریخی هستند، آشتی را توصیه و تبلیغ میکنند، ابتکار را گرامی میدارند، و با حرمت و احترام تولید و نمایش داده میشوند".
آنان همچنین بر اهمیت تجربه دستهجمعی در زمینة چنین رویدادهایی تأکید میکنند. تماشا کردن هنجاری است که در آن، تماشاگران با تماشای آن رویداد در گروهها و به عنوان موقعیتی ویژه آن را فعالانه گرامی میدارند.
در این زمینه دایان و کاتز تلاش میکنند رویداد رسانهای را به عنوان یک ژانر تعریف کنند که نه فقط متن، بلکه همچنین تأثیر آن بر برنامه زمانبندیشده پخش و شرکت تماشاگر را در بر میگیرد.
این موضوع که رویداد رسانهای میتواند نه فقط احساس وحدت را با «تمرکز بر بعضی ارزشها یا جنبههای مهم حافظه و خاطره دستهجمعی» گرامی بدارد، بلکه همچنین احساس کثرتگرایی را در جایی که موضوع فراگیر، مانند محاکمات واتر گیت، "مبارزه" است، گرامی بدارد، در بحث کلی آنان نقش حیاتی دارد. آنان با کشیدن خط تمایزی روشن بین استفادههای دموکراتیک و خودکامه از مراسم و تشریفات سیاسی، انتقادات خود را به جای خود مراسم، متوجه انواع مراسم و تشریفات سیاسی میکنند.
در حالی که دایان و کاتز ویژگیهای خاص رویداد رسانهای را به عنوان یک ژانر وصف میکنند، دیدگاههای دیگر بر شیوهای که در آن ژانرهای موجود را به منزلة چارچوبهای تعبیری میپذیرند، تمرکز کردهاند. در اینجا پوشش رسانهای گسترده فراوانی «چارچوبهای درک» را ارائه میدهد که با آن رویدادها تکرار میشوند.
تجزیه و تحلیلی مفید از این پدیده را میتوان در ژورنال فیلم آکادمیک اسکرین پیدا کرد. نویسندگان اسکرین در این جلد ژورنال مجموعه ویژهای از مقالات را درباره مرگ دایانا تحت عناوین «شمایل»، «داستان»، «تصویر»، «ملت» و «فضا» ارائه دادند. هر مقاله مطالبی را که در نخستین گزارشهای مربوط به مرگ او تا هفته قبل از مراسم تدفین و زمان خاکسپاری وی مطرح شده بود، بررسی میکرد.
این بحثها ویژگیهای رویدادهای رسانهای را که طیفی گسترده از افکار و واکنشها را بسیج و بیان میکرد، نشان میداد؛ برای مثال "کریستین گراگتی" به فرمهای داستانهایی اشاره میکند که "در زمان زندگی دیانا درباره او ساخته شد... و در شرایطی که مردم تلاش میکردند از مرگ او سردرآورند همچنان وجود داشته است."
با "داستان عاشقانه افسانهای" شروع کردند، اما بعد که رسانهها زندگی او را در خانواده سلطنتی و سپس در خارج از آن برجسته کردند، این کار به صورت ساختار نامحدود نمایشهای پراحساسات و کمارزش درآمد.
"گراگتی" میگوید این شکلها در آغاز به وسیله رسانههای خبری در طول هفته مرگ و تشییع جنازه او ارائه شدند، اما بخشی اساسی در تدوین داستان، مشارکت روزافزون عزاداران در این رویداد، در حالی که با آنان در بیرون قصرها مصاحبه میشد نیز بود.
گراگتی میگوید زبانی که تعدادی از عزاداران برای ابراز احساسات خصوصی خود به کار میبردند، در چارچوب ارزشهای نمایشهای احساساتی و بیارزش بود و گفتگو درباره احساسات خصوصی ـ از عناصر اصلی نمایشهای آبكی ـ به عنوان بهترین راه ابراز غم ارزشگذاری میشد؛ ارزشی که پوشش مراسم تدفین به وسیله رسانهها را تعریف میکرد.
وی با توجه به نوار ویدیویی که پلیس را نشان میدهد میگوید نمایش این فیلم باعث شد همه خشمها متوجه توحش مأموران پلیس تحت محاکمه باشد، و انتقاد از خود نیروی پلیس لسآنجلس فراموش شود. در اینجا چارچوب تفسیری، در خدمت مهار واکنش افراطی درآمد.
هر یک از این نگرشها اهمیت شکلهای موجود در تعریف پویشها مربوط به برداشت و کارکرد اجتماعی را برجسته میکند. آنها در این چارچوب میزان تنوع را در مباحث با این موضوع که آن نیروها چگونه و به چه منظوری عمل میکنند، نشان میدهند.
منبع: همشهری آنلاین