برنامههایی که بجای نوآوری کپی میشوند!
جای خالی خلاقیت
خلاقیت ویژگی فراموش شده برنامههای تلویزیونی است. با یک نگاه کلی به برنامههای تولید شده در سالهای اخیر تکرار و کپی کردن از دیگر تولیدات اتفاقی است که برنامههای زیادی دچار آن شدند. تکرارهایی که مخاطب را با تولیداتی فیک و دسته چندم مواجه میکند.
تولید برنامههای تلویزیونی معمولاً در هر دورهای با یک موج همراه بوده، زمانی جنگهای شبانه گرفتار این مسیر بودند، گاهی محتوای سریالها شبیه به هم شد و در موارد زیادی هم مسابقات تلویزیونی از روی هم ساخته شد. اتفاقی که اول از همه باب خلاقیت و نوآوری را میبندد و منجر به تولید برنامههایی تکراری و خسته کننده میشود.
تکرار و کپی کردن برنامههای تلویزیونی اتفاق تازهای نیست و همیشه تولیداتی بوده که متهم به کپی کاری از نمونههای داخلی و خارجی شده. البته ایده گرفتن از سایر برنامهها اتفاق بدی نیست اما وقتی این ایده هیچ تازگیای ندارد، تبدیل به تکرار میشود و یک برنامه دست چندم است که به دلیل نداشتن حرفی تازه فاقد جذابیت میشود. تلویزیون در سالهای گذشته با وجود افزایش تعداد شبکهها، تغییر فضای رسانهای، بالا رفتن توقع مخاطب امروز و ... کمتر خلاق بوده و بیشتر آنچه از این قاب جادویی دیدیم کمتر نشانی از نوآوری داشته. در ادامه مروری داریم بر بیشترین قالبهای تکراری که برنامه سازان سراغش رفتند:
اختصاص بخشی از برنامههای تلویزیون به مردم عادی و کمی فاصله گرفتن از حضور مدام سلبریتیها در قاب رسانه ملی اتفاق خوبی بود اما به مرور برنامههای زیادی با همین فرمول تولید شد بدون درنظر گرفتن این نکته که صرف دعوت از مردم عادی کافی نیست، یک گفتوگوی موفق نیاز به هدف گذاری مشخص و اجرایی حساب شده دارد.
برنامههای گفتوگو محور قالبی جدی دارند و شاید دیدن این برنامهها در حوصله هر مخاطبی نباشد اما در اینجا هم اگر اتاق فکری خلاق و ایدا پرداز وجود داشته باشد میشود به ایدههایی تازه رسید. برای مثال «پارک ملت» از نمونههای موفق برنامههای گفتوگو محور بود که محمدرضا شهیدی فرد و تیمش با ساختاری جدید آن را تولید کردند.
«خنداننده شو» یک مسابقه استعدادیابی در زمینه استند آپ کمدی بود، شبکه نسیم در برنامهای دیگر سراغ ایدهای جدید رفت و استعدادیابی را در زمینه موسیقی اجرا کرد. «شب کوک» استعدادیابی را در حوزه موسیقی دنبال کرد و توانست مخاطب را راضی کند. اما با دیده شدن «شب کوک» تکرار به این برنامه رسید و سایر شبکهها سراغ نمونههای مشابه رفتند. نمونهاش برنامه «سه شو» که از شبکه سه پخش شد.
«خانه ما» از دیگر مسابقاتی بود که ایده تازهای داشت، این مسابقه اولین بار از شبکه افق پخش شد اما بعد از اینکه مورد توجه قرار گرفت تولید نمونههای مشابهش شروع شد.
اما «پنج ستاره» و «برنده باش» با فرمی تکراری دو مسابقه درحال پخشاند که حاشیه کم نداشتند، از جایزههای میلیونی گرفته تا حواشی اجرای محمدرضا گلزار و حمید گودرزی. تبلیغات بیش از اندازه درباره این مسابقات به خصوص «برنده باش» توقع یک ایده جدید را ایجاد کرده بود اما این دو مسابقه هر دو در فرم و محتوا شبیه به سایر مسابقاتی هستند که قبلاً دیدیم.
و یا در برنامه ریزی طولانی مدت هم اولین ایدهها از برنامههای پرمخاطب گرفته میشود. ایده گرفتن از سایر برنامهها چه تولیدات داخلی باشند چه خارجی به تنهایی اتفاق بدی نیست اما وقتی به یک عادت تبدیل شود راههای جدید و رسیدن به تجربههای نو را از بین میبرد.
شرایط مالی تلویزیون خوب نیست و مطمئناً وضعیت نامطلوب مالی بر کیفیت برنامهسازی اثرگذار است اما همان تکرار و کپی هم هزینه دارد. مشکلات مالی از توجیههایی است که معمولاً برای کیفیت پایین برنامهها استفاده میشود درحالیکه میشود همان هزینه محدود را صرف خلاقیت و زمان گذاشتن برای رسیدن به ایدههای تازهتر گذاشت.
تکراری های آی فیلم
چند پیشنهاد برای بهبود وضعیت تلویزیون
چرا برنامهسازی در رسانه ملی تا این حد تکراری و غیرخلاقانه شده است؟
تکرار و کپی کردن برنامههای تلویزیونی اتفاق تازهای نیست و همیشه تولیداتی بوده که متهم به کپی کاری از نمونههای داخلی و خارجی شده. البته ایده گرفتن از سایر برنامهها اتفاق بدی نیست اما وقتی این ایده هیچ تازگیای ندارد، تبدیل به تکرار میشود و یک برنامه دست چندم است که به دلیل نداشتن حرفی تازه فاقد جذابیت میشود. تلویزیون در سالهای گذشته با وجود افزایش تعداد شبکهها، تغییر فضای رسانهای، بالا رفتن توقع مخاطب امروز و ... کمتر خلاق بوده و بیشتر آنچه از این قاب جادویی دیدیم کمتر نشانی از نوآوری داشته. در ادامه مروری داریم بر بیشترین قالبهای تکراری که برنامه سازان سراغش رفتند:
برنامههای گفتوگو محور
تکرار در برنامههای گفتوگو محور بیشتر از اینکه مربوط به مهمانان مشابه باشد در فرم برنامه و اجرای شبیه به هم مجریها اتفاق میافتد. زمانی که «ماه عسل» از شبکه سه سیما پخش شد و بعد از چند سال به اوج رسید، موفقیتش آنقدر چشم گیر بود که دیگر برنامه سازان را وسوسه کند تا برای رسیدن به موفقیت از فرمول استفاده شده در این برنامه کمک بگیرند. فاصله گرفتن از چهرههای مطرح و اختصاص تمام وقت یک برنامه به مردم عادی و گفتگو درباره زندگی شخصیشان موضوعی بود که خیلی از برنامه سازان امتحان کردند اما نتیجه کارشان هیچ وقت مانند «ماه عسل» نشد.اختصاص بخشی از برنامههای تلویزیون به مردم عادی و کمی فاصله گرفتن از حضور مدام سلبریتیها در قاب رسانه ملی اتفاق خوبی بود اما به مرور برنامههای زیادی با همین فرمول تولید شد بدون درنظر گرفتن این نکته که صرف دعوت از مردم عادی کافی نیست، یک گفتوگوی موفق نیاز به هدف گذاری مشخص و اجرایی حساب شده دارد.
برنامههای گفتوگو محور قالبی جدی دارند و شاید دیدن این برنامهها در حوصله هر مخاطبی نباشد اما در اینجا هم اگر اتاق فکری خلاق و ایدا پرداز وجود داشته باشد میشود به ایدههایی تازه رسید. برای مثال «پارک ملت» از نمونههای موفق برنامههای گفتوگو محور بود که محمدرضا شهیدی فرد و تیمش با ساختاری جدید آن را تولید کردند.
برنامههای ترکیبی
وقتی مهران مدیری با «دورهمی» به شبکه نسیم آمد بعد از همان یکی دو قسمت ابتدایی تصاویری از یک برنامه مشابه هندی منتشر شد که در دکور کاملاً شبیه به «دورهمی» بود. بعد از رسانهای شدن این خبر، دست اندرکاران برنامه با دفاع از تولیدشان از برنامههایی نام بردند که در دنیا مشابه هم ساخته میشود. اما بعد از «دورهمی» نوبت به «عبدی شو» رسید. قبل از پخش آنچه در معرفی برنامه آمده بود نشان از شباهت این برنامه با «دورهمی» داشت. پخش قسمت اول نشان داد این پیش بینی چندان هم بیراه نبوده و درحال حاضر «عبدی شو» با فرمولی شبیه به «دورهمی» اما مخاطب اندک درحال پخش است.«پنج ستاره» و «برنده باش» دو مسابقه درحال پخش است که حاشیه کم نداشتند، از جایزههای میلیونی گرفته تا حواشی اجرای محمدرضا گلزار و حمید گودرزی. تبلیغات بیش از اندازه درباره این مسابقات به خصوص «برنده باش» توقع یک ایده جدید را ایجاد کرده بود اما این دو مسابقه هر دو در فرم و محتوا شبیه به سایر مسابقاتی هستند که قبلاً دیدیم.
مسابقات
بیشترین تکرارها در مسابقات اتفاق میافتد. «خندوانه» اگرچه اوج و فرود داشته اما بی شک از برنامههای موفق و پرمخاطب تلویزیون در سالهای اخیر است. این برنامه هم خیلی زود به الگوی برنامه سازی سایر تولید کنندگان تبدیل شد، به ویژه وقتی سراغ استندآپ کمدی و مسابقاتی مانند «خنداننده شو» رفت. اجرای استندآپ کمدی از برنامههایی بود که نه تنها در برنامههای تلویزیونی بارها به شکلهای مختلف در سایر شبکهها اجرا شد بلکه در خارج از فضای تلویزیون هم به یک حرفه جدی برای هنرمندان عرصه کمدی تبدیل شد. برنامههای دیگری هم به مسابقات استندآپ کمدی رو آوردند اما هیچ کدام مانند «خنداننده شو» موفق نشدند. اگر بخواهیم از نمونههای مشابه نام ببریم که نسبت به دیگر تکراریها هم بیشتر دیده شده مسابقه «زمانی برای خندیدن» است که در نوروز 96 و 97 از شبکه سه سیما پخش شد و کاملاً مشابه «خندوانه» بود.«خنداننده شو» یک مسابقه استعدادیابی در زمینه استند آپ کمدی بود، شبکه نسیم در برنامهای دیگر سراغ ایدهای جدید رفت و استعدادیابی را در زمینه موسیقی اجرا کرد. «شب کوک» استعدادیابی را در حوزه موسیقی دنبال کرد و توانست مخاطب را راضی کند. اما با دیده شدن «شب کوک» تکرار به این برنامه رسید و سایر شبکهها سراغ نمونههای مشابه رفتند. نمونهاش برنامه «سه شو» که از شبکه سه پخش شد.
«خانه ما» از دیگر مسابقاتی بود که ایده تازهای داشت، این مسابقه اولین بار از شبکه افق پخش شد اما بعد از اینکه مورد توجه قرار گرفت تولید نمونههای مشابهش شروع شد.
اما «پنج ستاره» و «برنده باش» با فرمی تکراری دو مسابقه درحال پخشاند که حاشیه کم نداشتند، از جایزههای میلیونی گرفته تا حواشی اجرای محمدرضا گلزار و حمید گودرزی. تبلیغات بیش از اندازه درباره این مسابقات به خصوص «برنده باش» توقع یک ایده جدید را ایجاد کرده بود اما این دو مسابقه هر دو در فرم و محتوا شبیه به سایر مسابقاتی هستند که قبلاً دیدیم.
مناسبتها
مناسبتها از ایامی است که نداشتن خلاقیت و ایده را بیش از هر زمان دیگری پررنگ میکند. برای نمونه برنامههای نوروز چند سال اخیر را مرور کنید. مجری، چهرههای مطرح هنری و ورزشی و چند میان برنامه؛ این فرمول تمام برنامههای سال تحویل است. و یا نمونه نزدیکتر ماه محرم که الان سپری میکنیم. سالهای زیادی است برنامه سازی در این ماه خلاصه در مداحی، سخنرانی و برنامههای گفتوگو محور شبیه به هم شده، آنقدر این روش تکرار شده که دیگر برنامه ثابت هرسال است و هیچ خبری از برنامههایی خارج از این فضا نیست.توجیه مالی
عدم برنامه ریزی و چارچوب مهمترین علت برای نبود خلاقیت در برنامه سازی است. برنامههای زیادی از ایده تا پخششان فاصله چندانی وجود دارد. در این محدودیت زمانی مدیر سفارش دهنده و برنامه ساز اولین چیزی که به ذهنشان میرسد تکرار برنامههای موفق است به این امید که دیده شوند اما در بیشتر موارد نتیجه عکس است و در آخر نبود امکانات مالی توجیه این عدم موفقیت میشود.و یا در برنامه ریزی طولانی مدت هم اولین ایدهها از برنامههای پرمخاطب گرفته میشود. ایده گرفتن از سایر برنامهها چه تولیدات داخلی باشند چه خارجی به تنهایی اتفاق بدی نیست اما وقتی به یک عادت تبدیل شود راههای جدید و رسیدن به تجربههای نو را از بین میبرد.
شرایط مالی تلویزیون خوب نیست و مطمئناً وضعیت نامطلوب مالی بر کیفیت برنامهسازی اثرگذار است اما همان تکرار و کپی هم هزینه دارد. مشکلات مالی از توجیههایی است که معمولاً برای کیفیت پایین برنامهها استفاده میشود درحالیکه میشود همان هزینه محدود را صرف خلاقیت و زمان گذاشتن برای رسیدن به ایدههای تازهتر گذاشت.
بیشتر بخوانید
چند پیشنهاد برای بهبود وضعیت تلویزیون
چرا برنامهسازی در رسانه ملی تا این حد تکراری و غیرخلاقانه شده است؟