تبیان، دستیار زندگی

توجه به ادله اربعه در روایات

ملاک صحت حدیث عرضه به قرآن است یا وثاقت راوی؟

با توجّه به این حدیث پیامبر گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ «پس از من احادیث زیادی از من برای شما نقل می‌شود آن ‌چه را كه با قرآن موافق بود بگیرید و آن ‌چه را كه موافق نبود رها كنید». معیاری است كه برای حدیث درست به ما داده‌اند، پس فلسفه به وجود آمدن علم رجال و درایه چیست؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
ادله اربعه حدیث، قرآن، عقل، سنت، حدیث
 مصادر و منابع تشریع احكام اسلامی در نزد شیعه چهار چیز است كه به ادله اربعه معروف است: كتاب خدا (قرآن)، سنّت، عقل، اجماع.(1) پس از قرآن، مهم‌ترین منبع شناخت معارف و احكام اسلامی سنّت است و نقل و حكایت سنّت را روایت، حدیث و خبر گویند.
دانشمندان علم اصول فقه، سنّت را چنین تعریف كرده‌اند: سنّت عبارت از قول یا فعل یا تقریر معصوم ـ علیه السّلام ـ است. منظور از قول و فعل گفتار و كردار و منظور از تقریر، سكوت و رفتار تأیید آمیز معصوم است. نسبت به فعل یا عقیده‌ای كه در حضور ایشان انجام یا مطرح شده و آن را ردّ نكرده باشند.(2)
پیشوایان معصوم ـ علیهم السّلام ـ مسلمانان را به فراگیری و فهم حدیث و مذاكره و نشر آن، ترغیب بسیار كرده‌اند. و همین امر سبب پدید آمدن جوامع روایی و حدیثی گردید و عمده‌ترین این جوامع حدیثی كه به كتب اربعه معروفند عبارتند از: (اصول و فروع و روضه كافی، از شیخ كلینی ره، من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، تهذیب الاحكام و استبصار، شیخ طوسی).

احادیثی كه در جوامع حدیثی آمده است به صورت مواد خامی است كه جهت استفاده درست و استنباط و استخراج احكام و معارف اسلامی از محتوای آن‌ها آورده شده است، از این رو برای فهم روشمند از آنها ، «علوم حدیث» شكل گرفت كه از اساسی‌ترین آن‌ها دو علم درایه و رجال است كه به اختصار توضیح می‌دهیم:

درایه چیست؟

درایه در لغت به‌ معنی معرفت و دانستن است(3) و راغب می‌گوید: درایه معرفتی است كه با نوعی از تدبیر به‌ دست آید.(4) در اصطلاح: درایه علمی است كه از سند حدیث و متن آن و چگونگی فرا گرفتن و آداب نقل حدیث گفتگو می‌كند.(5) موضوع درایه عبارت ‌است از سند و متن حدیث و فائده و غرض از این علم عبارت ‌است از معرفت و شناسایی احادیث مقبول و مردود است.(6) پس علم درایه در یك نگاه كلی این است كه در این علم از اقسام حدیث و كیفیت تحمل و نقل حدیث و چگونگی ثبوت عدالت و ضبط راویان حدیث و الفاظی كه در جرح و تعدیل راویان استعمال می‌شود و هم‌چنین درباره طبقات رواة و مشایخ و مطالبی از این قبیل بحث می‌شود. پس حوزه فعالیت علم درایه در رابطه با حدیث از جهت متن و سند آن كه آیا این سند صحیح است یا نادرست است می‌باشد.

با توجه به این كه خبر متواتر اندك است و بیشتر احادیث ما خبر واحد هستند، همین كه خبری مخالف قرآن نباشد و راویان آن موثق باشند آن خبر پذیرفته می‌شود. پس علم رجال و درایه كارآمدی خود را از دست نمی‌دهد و برای اصول به احكام الهی از آنها باید استفاده كرد .


رجال چیست؟

یكی از علوم دیگری كه در خدمت سنّت (حدیث) است، علم رجال می‌باشد، و در تعریف آن گفته‌اند: «الرجال: علم یبحث فیه عن احوال الرواة من حیث اتصافهم بشرائط قبول اخبارهم و عدمه»(7) در علم رجال از احوال راویان حدیث از جهت این‌ كه آیا این‌ها متصف هستند به شرائط پذیرش خبرشان یا خیر؟ و مراد از احوال یعنی ضابط بودن، امامی بودن، عادل بودن و  ... یعنی اگر دارای این صفات باشند خبرشان صحیح است و پذیرفته می‌شود.

به عبارت روشن‌تر، علم رجال علمی است بس گسترده و دامنه دار و در آن احوال راویان حدیث نقد و بررسی می‌شود و روشن می‌گردد كه چه كسی در نقل حدیث موثق و مورد اعتماد است و چه كسی موثق نیست.

پیوستگی علم رجال و درایة

علم رجال و درایه همچون دو ستاره در آسمان حدیث اند این دو علم در هدف و غایت (خدمت به سند و متن حدیث) مشتركند ، لیكن در علم رجال از سند حدیث بحث می شود و در علم درایه از خود حدیث .(8)

نقش قرآن در اعتبار روایات

در روایات فراوانی معیار سنجش حدیث درست از نادرست را عرضه بر قرآن دانسته است كه به «روایات عَرض» معروف است و برای قرآن نسبت به سنّت نقشی هدایت‌گر و كنترل كننده معرفی نموده است روایاتی كه می‌گوید سخن مخالف با قرآن كریم از آنِ ما نیست یا در مقام تعارض روایات، ترجیح و برتری را به روایت موافق با قرآن می‌دهد.

حضرت رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در روایتی می‌فرماید «... فما وافق كتابَ الله فخذوه و ما خالف كتاب الله فدعوه»(9) (پس آن‌چه موافق قرآن است اخذ كنید و آن‌چه مخالف قرآن است رها نمائید). و باز رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‌فرماید: «ای مردم آن‌چه از جانب من به شما رسید و موافق قرآن بود آن را من گفته‌ام و آن‌چه به شما رسید و مخالف قرآن بود من نگفته‌ام».(10)

حوزه فعالیت علم درایه در رابطه با حدیث از جهت متن و سند آن كه آیا این سند صحیح است یا نادرست است می‌باشد.

حاصل آن‌كه قرآن كریم چون سند قطعی برای حجیت و اعتبار روایت نقش تعیین كننده دارد و موافقت حدیث با قرآن، معیار حجیت آن حدیث است، و انگیزه عرضه روایات بر قرآن جهت صحت آن، دروغ پردازی و نیرنگ و تزویر و تحریف‌هایی است كه در احادیث موجود بوده یا احتمال آن می‌رفته است و این مسئله از زمان پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ مطرح بوده است و حضرت رسول ـ صلّی الله علیه و آله ـ یكی از معیارهای سنجش درستی سخن‌های منسوب به خود را موافقت با قرآن قرار داده‌اند.
منظور از موافقت حدیث با قرآن كه معیار حجیت آن شود در مقام تعارض دو خبر است كه به موافق قرآن اخذ می‌شود ولی در سایر احكام الهی (مسائل فقهی) كه اكثر آنها از قرآن كریم استنباط می‌شود همین كه با روح قرآن سازگار باشد كافی است و برای شناخت حدیث صحیح از غیر صحیح می‌بایست به علم رجال و درایه متمسك شویم . با توجه به این كه خبر متواتر اندك است و بیشتر احادیث ما خبر واحد هستند، همین كه خبری مخالف قرآن نباشد و راویان آن موثق باشند آن خبر پذیرفته می‌شود. پس علم رجال و درایه كارآمدی خود را از دست نمی‌دهد و برای اصول به احكام الهی از آنها باید استفاده كرد .

یكی از راه های شناخت حدیث - در موضوع رفع تعارض میان دو حدیث - موافقت با قرآن كریم است.(11) و در غیر این مورد، عدم مخالفت با قرآن شرط است نه موافقت با آن .

تذكّر:

آن ‌چه در مورد پاسخ به این سه سؤال بیان شد، قطره‌ای از دریای علوم حدیث بود، و به ‌خاطر آشنایی مختصری از رجال و درایه و معیار صحت حدیث مباحثی از این علوم مطرح گردید و پاسخ پرسش درخواستی، نیازمند تلاش تخصّصی است كه دستیابی بدان سال‌ها تحصیل در علوم اسلامی و تمرین و تحقیق را می طلبد. بر این پایه اگر كسی در حیطه این علوم فعالیت چشم‌گیری نكرده باشد باید از كارشناسان این فن سؤال كند .
به هر تقدیر میزان در شناخت محتوا و دلالت روایات قرآن شریف است و این منافات با علم راوی شناسی (رجال) و حدیث شناسی (درایه) ندارد و هر كدام در جای خود كاربرد دارند. در بن بست ها و در مرحله تعارض داوری نهایی با قرآن است.

پی نوشت:
1. برای توضیح بیشتر، ر.ك: مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1362، ص255.
2. محمدی، ابوالحسن، مبانی استنباط حقوق اسلامی یا اصول فقه، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1373، ص159.
3. قرشی، سیّد علی اكبر، قاموس قرآن، تهران، دار الكتب الاسلامیه، 1361، ج2، ص343.
4. الراغب الاصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، قم، ذوی القربی، 1416ق، ص312.
5. سبحانی، جعفر، اصول الحدیث و احكامه فی علم الدرایه، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، 1416، ص14.
6. مدیر شانه‌چی، كاظم، علم الحدیث و درایه الحدیث، قم، انتشارات اسلامی، 1375، ص6.
7. سبحانی، جعفر، كلیات فی علم الرجال، قم، انتشارات اسلامی، 1414ق، ص11.
8. همان، ص 16.
9. محمد بن یعقوب كلینی، اصول كافی، ترجمة سیّد جواد مصطفوی، ج1، ص88، ح1ـ5.
10. همان.
11. ر. ك: صدر، سید محمد باقر، بحوث فی الاصول، ج7، ص315.
منبع:
نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات