نقش تشکلهای زنان در پیشبرد اهداف سیاسی حکومت پهلوی
سازمان زنان ایران، یکی از نهادهای اجتماعی بود که در نتیجه بروز شرایط خاص فرهنگی، سیاسی در جامعه ظهور کرد. شکلگیری چنین نهادهایی نیازمند تغییر و تحول در زندگی اجتماعی و اندیشه انسانی است. به همین دلیل، تشریح عملکرد و ماهیت سازمان مذکور، نیازمند بررسی پیشینههای عمیق اجتماعی و تأثیر و تأثرات جامعه ایرانی از دیگر جوامع بشری...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1397/06/13
پس از انقلاب صنعتی، بروز دو جنگ جهانی، تأثیر عمیقی بر حیات اجتماعی زنان در اروپا و به دنبال آن در آمریکا گذاشت. در طی این دوران، به دلیل حضور مردان در جبهههای جنگ، اهمیت زنان در کارخانهها، به ویژه کارخانههای اسلحهسازی دو چندان شد و صاحبان سرمایه مجبور شدند برای بهرهگیری بیشتر از نیروی زنان، مزایایی چون دستمزد بالاتر، ایجاد مراکز رفاهی مانند مهد کودکها، مزایای حقوقی، کار نیمهوقت برای مادران و ... را برای کارگران زن در نظر بگیرند. اما پس از پایان جنگ و بازگشت مردان از جبهه، حتی در دوران بازسازی پس از جنگ، روند حذف تدریجی زنان، به ویژه از مشاغل مهم آغاز شد. بار دیگر، زنان به عنوان نیروی دوم در بازار کار مطرح شدند. به همین دلیل، حرکتهای معترض و مخالف با وضعیت زنان در جوامع شکل گرفت. به این ترتیب، زن کارگر مطیع و ارزانقیمت دیروز به نیرویی معترض و خواهان حقوق اجتماعی جدید در جمعیتهای زنان تبدیل شد، بسیاری از حرکتهای مخالف با سیاستهای روز را در جوامع مختلف، رهبری میکردند.
سیاستمداران سده بیستم در قبال این تحولات منفعل نماندند و با پیگیری یک سیاست تبلیغاتی جهانی، بسیاری از حرکتهای اصلاحطلبانه را تحتالشعاع قرار دادند. به این ترتیب که خود، منادی عدالت اجتماعی و برابری شدند و با تدوین قوانین به ظاهر انسانی، وجه دیگری از بهرهکشی را در فرهنگ سرمایهداری غربی با عناوین بشردوستانه به نمایش گذاشتند و در این راه، سازمانها و مؤسسات متعددی را به خدمت گرفتند. یکی از این نهادها، جمعیتهای زنان بود. در ایران نیز جمعیتهای زنان پس از طی یک سلسله تحولات اجتماعی شکل گرفتند و در طی زمان، متحول شدند. الگوی آرمانی این جمعیتها، دستیابی به آزادیها و برابریهای جامعه غربی بود. در صورتی که زمینههای فکری، فرهنگی و تاریخی جامعه ایران و جوامع غربی از اساس متفاوت بودند. به منظور شناخت بیشتر این نقاط اشتراک و افتراق، بررسی اجمالی روند رشد جمعیتهای زنان، ضروری به نظر میرسد.
به دنبال وقایع مذکور، فعالیتهای زنان از شکل انفرادی در محدوده خانواده خارج شد و در بخش محدودی به فعالیتهای اجتماعی اختصاص یافت. تا این زمان، حضور زنان در اجتماعات، محدود و پراکنده و بدون سازماندهی مشخص بود. ورود زنان به مبارزات علنی با حاکمیت ازجمله جنبش تحریم تنباکو و مشروطهخواهی سبب شد تا شکل جدیدی از حضور اجتماعی زنان متجلی شود که تا این زمان، نظیر نداشت. مهمترین نمود آن در تشکیل جمعیتهای زنان و گسترش فعالیتهای فرهنگی آنان، به ویژه در آموزش و پرورش بود. در این زمان تعداد بیشتری از دختران و زنان به مدارس وارده شده و آموزش و تحصیل مکتبخانهای به تحصیل در مدارس به شکل عمومی تغییر یافت.
در شیوههای جدید آموزشی، مفاهیم و اندیشههای جدیدی به محصلان القاء میشد که ریشه در فرهنگ آموزشی غربی داشت. این شیوهها که با اقتباس از روشهای تحصیل در غرب تدوین شده بودند، القائات و تفکراتی را در خود نهفته داشتند که سبب شد، بسیاری از فارغالتحصیلان آن، به طرفداران تغییر ساختاری جامعه از سنتی به مدرن تبدیل شوند و تنها راه نجات و پیشرفت جامعه را در بهرهگیری از الگوهای زندگی و تفکر غربی بدانند. همین افراد، به تدریج در مراکز فرهنگی و خدماتی به خدمت گرفته شدند و به این ترتیب، تفکر مزبور در سازههای اجتماعی متبلور شد.
دستیابی رضاخان به قدرت و تأسیس سلسه پهلوی با توجه به ماهیت حکومت و اندیشه حاکم بر آن که به سیاستهای دولتهای غربی وابسته بود، سبب شد که برنامهریزیهای تجددگرایی در رأس سیاستهای حکومت قرار بگیرد. بخش عمده این تجددگرایی به زندگی اجتماعی زنان، اختصاص مییافت. اصلیترین برنامه سوق دادن زن ایرانی به سمت فرهنگ غربی، خطمشی برداشتن حجاب بود که با اجرای آن زندگی زن ایرانی، تغییرات عمدهای را پذیرا شد: در نخستین گام، با تغییر شکل پوشش، در زمره مصرفکنندگان کالاهای غربی درآمد؛ چرا که تغییر در پوشش، تحولات بسیاری را در جوانب زندگی فردی و اجتماعی به وجود آورده و در مراحل گسترش این طرح، زنان به عرصه فعالیتهای اجتماعی، اعم از صنعتی (صنایع مونتاژ وابسته) و خدماتی راه یافتند. به منظور پیشبرد سیاستهای ضد حجاب، ابزارهای متفاوتی به خدمت گرفته شدند که تحت عناوین آزادی، تمدن، اجرای حقوق زنان، این برنامه را تبلیغ میکردند.
پس از برکناری رضاشاه و روی کار آمدن محمدرضا پهلوی، این نیروها همچنان مورد توجه بودند. به طوری که روز به روز بر تعداد انجمنها و جمعیتهای زنان افزوده میشد. بالاخره در 1332، تمامی جمعیتها در هم ادغام شدند و با عنوان شورای عالی زنان به ریاست اشرف پهلوی آغاز به کار کردند. این تجهیز نیرو تقریبا با طرح انجمنهای ایالتی و ولایتی دولت مصادف شد و زنان عضو شورای عالی در راستای سیاستهای حاکم بر شورا با آن اهداف همکاری بسیاری کردند و حتی در مقابل آحاد مردم و نیروهای مردمی و مذهبی نیز ایستادند و برای این طرحها تبلیغات وسیع انجام دادند.
چنان که ذکر شد، پس از روشن شدن نقش سازماندهی زنان در پیشبرد اهداف سیاسی، حکومت درصدد حمایت بیشتر از تشکلهای زنان برآمد. زنانی که با عنوان عناصر جدید، نقش مؤثر خود را در جریانهای مختلفی چون کشف حجاب و طرح انجمنهای ایالتی و ولایتی نشان داده بودند، در انقلاب شاه و مردم، وظایف دیگری را بر عهده گرفتند و با حمایت مالی دولت، سازمان زنان ایران را به وجود آوردند. بررسی عملکرد و اهداف متعدد سازمان بر اساس اسناد و مدارک بهجا مانده از آن، تدوین شده است.
منبع: یادداشت "آشنایی مختصر با سازمان زنان " به قلم حمیرا رنجبر عمرانی / موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران