تبیان، دستیار زندگی

شباهت‌های ماهیتی ترکمنستان و ایران

اسلام گرایی در ترکمنستان

اسلام در ترکمنستان تا حدی تحت تاثیر مراکز فرهنگی ایران بوده و به همین جهت با جاری بودن آموزه‌های اهل بیت علیهم السلام در حالت عادی گرایش رادیکال عمده‌ای در این منطقه وجود ندارد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تروریست
فروپاشی اتحاد شوروی در دسامبر 1991 نه تنها به تاسیس پنج کشور مستقل در آسیای مرکزی انجامید، بلکه به احیای دین اسلام در سراسر منطقه نیز کمک‌های فراوانی کرده است. در واقع در طول حاکمیت نظام کمونیستی در آسیای مرکزی، هویت اسلامی مردم منطقه با ابزارهای گوناگون هدف قرار گرفت ولی تحقق بخشیدن به هویت «شورویایی» بی‌نتیجه ماند و بافت هویت اسلامی مردم منطقه کاملا حفظ شد.

در این میان ترکمنستان با توجه به قرابت قومی و فرهنگی که با ایران داشت با مردم مسلمان و معتقدی روبرو بود که باید حاکمیت کمونیست‌ها در قالبی جدید را تحمل می‌کردند. نحوه‌ی ظهور و بروز اسلام در فضای کلی منطقه و به طور خاص در این کشور مساله‌ای است که توجه صاحب نظران را به خود جلب کرده است.

در حالی که عده‌ای پتانسیل سلفی‌گری در این منطقه را ظرفیتی جدی و خطرناک برای آینده پیش بینی کرده‌اند اما به نظر می‌رسد عمده‌ی حرکت‌های رادیکال در این منطقه بیش از آنکه اصالتی ماهوی داشته باشند جنبه‌ی واکنشی به فضای سرکوب و اختناق در این کشورها دارد که در صورت ادامه می‌تواند زنگ خطر را برای این کشورها به صدا در آورد.

به وجود آمدن فاصله میان انتظارات ارزشی و توانایی‌های ارزشی یعنی به وجود آمدن محرومیت نسبی باعث ناکامی، ستیزه جویی و در نتیجه باعث پتانسیل خشونت جمعی می‌شود.



به طور کلی باید گفت که اسلام در این منطقه تا حدی تحت تاثیر مراکز فرهنگی ایران بوده و به همین جهت با جاری بودن آموزه‌های اهل بیت علیهم‌السلام در حالت عادی گرایش رادیکال عمده‌ای در این منطقه وجود ندارد. در واقع با توجه به این وضعیت، امکان انجام عملیات انتحاری و تروریستی مانند آن چه در داعش و یا گروه‌های مشابه می‌بینیم به دلیل تفاوت آموزه‌های اسلامی در منطقه‌ی آسیای مرکزی و شبه جزیره عربستان در این منطقه است. پس باید میان اسلام در کلیت منطقه‌ی آسیای مرکزی با غرب آسیا تفاوت قائل شد.

اما اینکه چرا گرایش‌های بعضا افراطی در برخی از نقاط این منطقه و عمدتا هم ازبکستان نفوذ می‌کند به دلیل فشار حاکمیتی شدید در این مناطق است و به طور کلی ارتباطی با ایدئولوژی ندارد به این معنا که وقتی به طور مثال دولت مساجد را محدود می‌کند طبیعتا باعث واکنش کسانی که به مسجد می‌روند می‌شود که این واکنش امکان دارد تند هم باشد همان طور که اگر دولت کاباره ها را نیز ببندد با واکنش کاباره روها مواجه خواهد شد پس این بحث ارتباطی با ایدئولوژی اسلامی ندارد و بیشتر تحت تاثیر فشار حاکمیتی است.

یکی از نکات اساسی در این زمینه تاثیر محرومیت های مختلف اجتماعی به ویژه محرومیت اقتصادی بر امکان رادیکال شدن گروه های اسلامی است. در این زمینه نظریه‌ی محرومیت نسبی "تدرابرت" تا حد زیادی قابلیت تحلیل اوضاع منطقه‌ی آسیای مرکزی را دارد.


"تدرابرت"، منبع اولیه‌ی پتانسیل خشونت جمعی را محرومیت نسبی می‌داند و آن را چنین تعریف می‌کند. برداشت کنش گران از تفاوت میان انتظارات ارزشی و توانایی‌های ارزشی‌شان.

ارزش‌ها از نظر این دیدگاه، اهداف و شرایط مطلوبی برشمرده می‌شوند که انسان‌ها در پی دستیابی به آن‌ها هستند و آن ها را می‌توان به صورت زیر دسته بندی کرد:
1- ارزش‌های رفاهی: این نوع ارزش‌ها صرفا به رفاه مادی و فرصت‌های موجود برای استفاده از توانایی‌های مادی اشاره دارد.
2- ارزش‌های قدرتی: این نوع ارزش ها به میزان توانایی های انسان‌ها برای تاثیرگذاری بر دیگران اشاره دارد.
3- ارزش‌های بین شخصی: که به رضایت‌های روانی به دست آمده در تعاملات اجتماعی غیر اقتداری اشاره دارد.

از نظر انتظارات ارزشی نیز موقعیت‌هایی هستند که کنشگران خود را به گونه‌ای توجیه پذیر مستحق آن می‌دانند، توانایی‌های ارزشی نیز میانگین موقعیت‌هایی هستند که کنشگران خود را احتمالا توانا در دستیابی به آنها می‌دانند. به وجود آمدن فاصله میان انتظارات ارزشی و توانایی‌های ارزشی یعنی به وجود آمدن محرومیت نسبی باعث ناکامی، ستیزه جویی و در نتیجه باعث پتانسیل خشونت جمعی می‌شود.

در واقع در حالی که انتظارات ارزشی مردم ترکمنستان انجام آزادانه و راحت مناسک دینی است ولی توانایی‌های بالفعل آن ها چنین مطالبه‌ای را محقق نمی کند و با توجه به محدودیت شدید فعالیت‌های دینی توسط دولت این انتظارات با سرکوب شدیدی روبروست که امکان واکنش رادیکال آن ها را گسترش می‌دهد.

عمده‌ی مردم ترکمنستان را مسلمانان سنی و حنفی مذهب تشکیل می دهند که ترکمن می‌باشند، هم چنین حدود 50 هزار شیعه از میان بلوچ‌ها، کردها و آذری‌ها در این کشور زندگی می‌کنند. قبل از حاکمیت نظام کمونیستی اتحاد شوروی تعداد بسیار زیادی مسجد در ترکمنستان وجود داشته که بعد از انقلاب 1917 عمدتا تخریب شدند.

در قانون اساسی ترکمنستان دین رسمی وجود ندارد و بر سکولاریسم و جدایی دین از سیاست تاکید شده است. هم چنین کلیه ی امور دینی این کشور زیر نظر شورای دینی انجام می شود که وابسته ی به رئیس جمهور می باشد.به طور کلی اگرچه طی حاکمیت دوران کمونیستی به هر طریقی دین داری مورد حمله‌ی اتحاد شوروی قرار می گرفت اما عنصر دین‌داری در بین مردم ترکمنستان آنقدر قوی بود که به سرعت پس از فروپاشی مظاهر دینداری بین مردم آشکار شود.(1)

نکته‌ی قابل ذکری که در مورد ترکمنستان وجود دارد این است که رهبری این کشور مانند سایر کشورهای آسیای مرکزی مشی دیکتاتور مابانه داشته و در این زمینه به همراه ازبکستان بسته‌ترین رژیم‌های منطقه آسیای مرکزی را به نام خود ثبت کرده‌اند. در این میان گروه‌های معتدلی مانند حزب اسلامی ترکمنستان نیز سرکوب شدند و با اتهامات واهی مانند تروریستی بودن مجالی برای فعالیت پیدا نکردند. همچنین در سال های اخیر محدودیت‌های بسیاری برای آن دسته از گروه‌های دینی که در سال‌های گذشته می‌توانستند مجوز ثبت دولتی دریافت کنند به وجود آمده و دریافت مجوز  وهم چنین برپایی همایش های آنان با مشکل جدی مواجه شده است.(2)

واضح است که وضعیت فعلی ترکمنستان به گونه‌ای است که اگرچه به لحاظ اقتصادی فشار عمده‌ای با توجه به منابع عمده انرژی بر مردم وجود ندارد و در واقع در این کشور شاهد محرومیت اقتصادی به عنوان یکی از عوامل رادیکالیسم نیستیم اما محرومیت ارزشی و جلوگیری از انجام فعالیت‌های آزاد دینی می‌تواند عامل خطر آفرین برای این کشور باشد که در صورت عدم توجه جدی به آن می توان انتظار اقدامات واکنشی گروه‌های اسلام‌گرا به این وضع را داشت که در این صورت کنترل این مساله سخت خواهد شد در حالی که با اعطای حداقل آزادی های دینی به مسلمانان این کشور می توان از بروز این اتفاق جلوگیری کرد.

پی‌نوشت:
1.جدایی دین و سیاست در غرب، دروغ یا واقعیت؟، خبرگزاری فارس
2. آسیای میانه، جولانگاه قدرت های بزرگ، خبرگزاری ایرنا