سبک زندگی امام هادی(ع) در ابتلائات الهی
امام هادی(ع) بر اساس آموزههای قرآنی بهترین راه را برای کسانی که در زندگی با شکست و ناکامیها مواجه میشوند، بهجای غصه خوردن، تصمیم درست برای بازسازی و اصلاح دانسته و میفرماید: اُذکُر حَسَراتِ التَّفریطِ بِأَخذِ تَقدیمِ الحَزمِ؛ بهجای حسرت و اندوه برای عدم موفقیتهای گذشته، با گرفتن تصمیم و اراده قوی جبران کن.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : دوشنبه 1397/06/05
از امام علینقی(ع) کمتر مطلبی گفته و نوشته میشود. البته شاید بتوان گفت یکی از اصلیترین دلایل این موضوع شرایط زمانی آن حضرت و حبس و بازداشت خانگی در منطقه نظامی و پادگان نظامی عباسیان، بهطور طبیعی محدودیتهایی را برای امام(ع) ایجاد میکرد.
در این نگاشت به مناسبت ۱۵ ذیالحجه سالروز ولادت دهمین نور هدایت به یکی از ابعاد سبک زندگی امام هادی(ع) در مواجهه با ابتلائات گذری خواهیم داشت. امام هادی(ع) از پیشوایان بزرگ اسلام، سرمشق انسانهایی است که میخواهند خوشبختی دو سرا را به دست آورند و در دنیا و آخرت از حسنات و نعمتهای الهی برخوردار باشند. آنان میدانند خوشبختی آخرت، سازه و برآیند خوشبختی واقعی است که انسان در دنیا به دست میآورد؛ چراکه هر آنچه در اینجا برای خود ساختهاند در آخرت همان است و کشت دنیا در آخرت درو میشود.
پس برای این دسته از افراد مسائل زندگی دنیوی بسیار مهم و اساسی است؛ چراکه بدبختی یا خوشبختی ابدی خود را با آن رقم میزنند. یکی از مشکلات اساسی در زندگی دنیوی، شکستهای پیاپی انسان است که در آزمونها و امتحانها و ابتلائات با آن روبهرو میشود. انسان بر اساس بینش و نگرش و شخصیتی که دارد، پاسخهای متفاوتی به این مسئله میدهد. در مطلب حاضر دیدگاه امام و پیشوای معصوم(ع) امام علی بن محمد النقی الهادی(ع) در اینباره تشریح شده است.
ناکامیها و شکستهای عبرتانگیز و درسآموز
انسان در زندگی خود همواره در برابر مشکلاتی قرار میگیرد که باید به درستی با آنها مواجه شده و پاسخهای مناسبی برای هر یک داشته باشد. هر دم انسان بر سر دو راهی یا چندراهی قرار میگیرد که تصمیم درست، میتواند ادامه حرکت در مسیر اصلی زندگیاش را تسهیل کند و هر تصمیم نادرست و اقدام نابجایی نیز میتواند او را از مسیر اصلی دور ساخته یا مشکلاتی را در پیشروی او بگشاید.اصولاً نظام هستی از جمله نظام دنیا دارای سنت و قوانین تکوینی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت؛ چراکه انسان بخشی از قانون یا در درون آن زندگی میکند و قوانین و سنتهای الهی بر او حاکمیت دارد. اینجاست که نوعی جبر ظهور میکند که انسان چارهای ندارد تا در چارچوب آن محدودیتها خود را مدیریت و زندگیاش را سامان دهد. از سنتهای مهم و اساسی حاکم بر نظام هستی، مسئله تضاد در نظام هستی است بهگونهای که ملاصدرای شیرازی بهعنوان صدرالمتالهین فلاسفه اسلامی میگوید: لولا التضاد لفسد العالم؛ اگر تضاد نبود، جهان به تباهی و فساد میرفت.
فلسفه امتحانهای الهی
افزون بر سنت و قانون تکوینی تضاد، قانون و سنت الهی ابتلاء برای انسان نیز اثبات شده است. خداوند در آیاتی ازجمله آیات ۲ و ۳ سوره عنکبوت بر این سنت تکوینی الهی تأکید کرده و میفرماید: «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَكُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ - وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِینَ» همه انسانها در معرض ابتلاء و آزمونها و فتنهها هستند. این آزمونها در اشکال و اقسام متعدد و متنوع انجام میگیرد. گاه آزمون در شکل نعمت و گاه دیگر به شکل نقمت بروز میکند. اینگونه نیست که آزمون نقمت سخت باشد، بلکه آزمون نعمت سختتر و رهایی از آن دشوارتر است. صاحبان ثروت و قدرت و نعمتهای بسیار، در آزمونهای الهی بیشتر شکست میخورند تا کسانی که به نقمت و نقصانی امتحان میشوند.همین آزمونهای الهی است که شخصیت هر انسانی را میسازد و شاکله وجودی او را درست میکند و ماهیتی جدید به او میدهد. «قُلْ كُلٌّ یَعْمَلُ عَلَىٰ شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَىٰ سَبِیلًا»(اسراء، آیه ۸۴) اصولاً فلسفه سنت آزمون این است که انسانها استعدادها و تواناییهای سرشته در ذات خویش را آشکار سازند؛ چراکه انسان در هنگام بروز مشکلات و سختیهاست که در اندیشه میشود تا راهکارهایی را برای برونرفت از مشکلات بیابد. ازاینرو گفتهاند: احتیاج، مادر اختراعات و ابتکارات است. وقتی انسان در برابر بحران و مشکلی قرار گرفت و نیازمند آن شد تا خود را از آن برهاند، عقل خویش را به کار میگیرد و از امکانات موجود برای خود چیزی میسازد تا بتواند آن مشکل را از میان بردارد یا تأثیرات آن را کاهش دهد و آسانتر امور زندگی خویش را بگذراند.
آزمون های الهی، ظرفیت وجودی انسان را افزایش میدهند
همچنین این آزمونهای سخت ظرفیت وجودی و شخصیتی انسان را افزایش میدهد و او را برای مسئولیتهای برتر آماده میکند. ازاینرو خداوند از مسلمانان میخواهد تا کودکان به ویژه کودکان یتیم و بیسرپرست را بهکارگیرند تا آنان در یک فرآیندی با زندگی خصوصاً در حوزه عمل اقتصادی و تدبیر منزل انس گیرند و بتوانند خود به شخصه مسئولیتهای اقتصادی و مدیریت منزل را به عهده گیرند و به رشد و بلوغ اقتصادی و مدیریتی و تدبیر منزل برسند.«وَابْتَلُوا الْیَتَامَىٰ حَتَّىٰ إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوَالَهُمْ...» (نساء، آیه ۶)همین رویه را خداوند نسبت به پیامبران به کار گرفته است. لذا پیامبران را به آزمونها و ابتلائات بسیاری آزموده است تا ظرفیت وجودی ایشان افزایش یافته و شاکله وجودی و شخصیت آنان رشد مناسبی بیابد تا مسئولیتهای بزرگی را به عهده گیرند. ازاینرو آیات قرآنی از آزمونها و ابتلائاتی که پیامبران ازجمله حضرت یوسف(ع) یا حضرت موسی(ع) یا سلیمان(ع) و داوود (ع) با آن روبهرو شدند، داستانهایی را بیان کرده است تا معلوم دارد که اصل سنت ابتلاء و آزمون کارکردهای چندی دارد و یکی از فلسفههای آن افزایش ظرفیت برای مسئولیتهای جدید و بزرگتر است. (طه، آیه ۴۰؛ ص، آیات ۲۴ و ۳۴)
آزمون شخصیت
از سوی دیگر امتحان و آزمون، وضعیت کنونی شخص را تبیین میکند و شخصیت و شاکله کنونی او را نشان میدهد. کسی که در امتحان و آزمونی شرکت میکند و یا شرکت داده میشود، نشان میدهد که چند مرده حلاج است و چه توانایی فکری و عملی دارد؛ چراکه هرکسی چنان عمل میکند که شخصیت او در آن مرتبه قرار دارد. «قُلْ كُلٌّ یَعْمَلُ عَلَىٰ شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَىٰ سَبِیلًا»(اسراء، آیه ۸۴) پسآزمونها میتوانند آزمون شخصیت نیز باشند و نشان دهند که شخص ازنظر بینشی و نگرشی یا استعدادهای فکری و هوش و یا واکنشهای بدنی و عملی در چه مرحلهای قرار دارد. بر همین اساس است که قرآن آزمونها را یکی از مهمترین ابزارهای شناختی از شخصیت انسان به ویژه در زمانی دانسته است که مدعی چیزی یا امری هستند. کسی که مدعی مثلاً اسلام است در آزمونهای الهی نشان میدهد که تا چه اندازه تسلیم خداوند است و از اوامر و نواهی او اطاعت و پیروی میکند. ازاینرو خداوند میفرماید هرکسی ادعائی داشته باشد، ما همان ادعا را بیچونوچرا نمیپذیریم بلکه با آزمونها میخواهیم نشان دهیم که شخص تا چه اندازه در ادعای خود صادق و راستگی است. «قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَٰكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا...» (حجرات، آیه ۱۴)پس انسان همواره در آزمون و ابتلاء است و در بسیاری از آنها شکست میخورد. ولی نباید این شکستها موجب نومیدی شود بلکه میبایست از آن شکستها درس گرفته و ناکامی را به کامروایی تبدیل کرد. داستانهای پیامبران، حاوی پیروزیها و شکستهای آنان است و خداوند این داستانها را بیان کرده است تا ما از آن درس بگیریم؛ یعنی همانگونه که هر شکست خودمان تجربهای است، باید از شکستهای دیگران نیز درس بگیریم و دوباره آزموده را نیازماییم.(یوسف، آیه ۱۱۱) خداوند در آیه ۱۳ سوره آلعمران از شکست مسلمانان در جنگ یاد میکند و به تحلیل و تبیین علت شکست میپردازد و آن را عاملی برای عبرتآموزی دیگران میداند و از صاحبان بصیرت میخواهد تا به این مسائل از دیده عبرتبین بنگرند.
منبع: خبرگزاری بین المللی قرآن