تحریم ها در دولت ملی
حمایت مردم از دولت
به دلیل تحریم هایی که از جانب انگلستان به ایران تحمیل شده بود و علت این تحریم ها این بود که انگلستان رگ حیاتی اش نفت ایران بود و سیاست های وقت دولت ملی دست های او را از نفت کوتاه کرده بود، به دلیل این عصبانیت ایران تحت تحریم سنگینی بود اما مردم آگاهانه دولت را حمایت کردند و دولت هم در مقابل موضعی کاملا شفاف اتخاذ کرد...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : يکشنبه 1397/06/04
تحریم واژه ای که این روزها مردم با تمام وجود آن را حس می کنند، تحریم برای مردم کشورهایی که اقتصاد غیر تولیدی دارند بسیار سنگین , و جان کاه است. اما باید تاریخ را خواند که دولت ها و مردم کشورهای ماقبل تا به حال تجربه ی تحریم را نداشته اند و در برابر آن چه برنامه ای داشته اند، یکی از دوران های طلایی که دولتی هفتاد سال گذشته توانست از پس تحریم در بیاید، دولت ملی مصدق بود.
حتی یک دستگاه (پلنت70) را هم که نصب نشده بود راهاندازی کردند. (تفصیل این جریان شاید در خاطرات مهندس بازرگان باشد.) انگلیسیها مانع خرید نفت توسط کشورهای دیگر از ایران شدند، حتی کشتی رزماری را ــ که محموله نفت برای ایتالیا میبرد ــ در بندر عدن توقیف کردند. دولت ملی در آن موقع، برنامه اقتصاد بدون نفت را مطرح کرد و قرار بود پالایشگاه کرمانشاه نفت داخلی را تأمین کند. دولت در این دوره به صادرات مواد غیرنفتی روی آورد و تنها دورهای بود که واردات و صادرات، توازن پیدا کرد.
با هماهنگی دولت و ملت صادرات غیر نفتی آغاز شد، روستاییان به اقتصاد تولیدی روی آوردند. کشاورزی جان گرفت، صنعت صنایع دستی ایران بر سر زبان ها افتاد. مردم اشتیاق به تولید پیدا کردند. و باور کردند حتی با تحریم نفت هم می توان چرخ اقتصاد را به تر از قبل چرخاند. اما انگستان کار خود را کرد و با نقشه ی خبیثانه ی خود و نادانان داخلی دوباره به جان نفت ایران افتاد و اجازه نداد تولید در ایران پا بگیرد. شاید در آن روزها اگر بزرگان و دولت مردان یک دست تر بودند، این اتفاق ننگین نمی افتاد که شاه برگردد و عروسک خیمه شب بازی انگلیس و آمریکا شود تا باز هم ایرانیان همان ملت مصرف کننده ای باشند که با کوچکترین تحریم از پا در بیایند.
پی نوشت:
1- «زمینهها و پیامدهای کودتای 28 مرداد 1332» در گفتوشنود با دکتر عباس شیبانی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
ملی شدن نفت از نگاه دکتر عباس شیبانی
ابتدا صحبت از تأمین حقوق ملت ایران در شرکت نفت مطرح بود و در مجلس از آن صحبت میشد؛ سپس سخن از ملی شدن نفت در سراسر کشور به میان آمد. در آن زمان تودهایها که در سر داشتند نفت شمال را به شوروی بدهند، میگفتند: ملی شدن نفت در جنوب کشور باشد، ولی در کمیسیون نفت، ملی شدن در سراسر کشور تصویب شد. دکتر مصدق در آن زمان پیشنهاد کرد: پرداخت غرامت در قانون ذکر شود، که از این بابت ما خیلی ناراحت بودیم و میگفتیم: انگلیس سالها نفت ما را غارت کرده حالا باید غرامت هم بدهیم، ولی بعداً که در دادگاه لاهه قاضی رأی داد که ملی کردن حق ملتهاست و چون پرداخت غرامت در قانون ذکر شده، پس مصادره نیست و حرف انگلیس برای لغو این قانون درست نیست، فهمیدیم که مصدق چه پیشبینی درستی کرده است. مجلسی ها ملی شدن نفت و پس از مدت نسبتا کوتاهی، به نخستوزیری مصدق رأی دادند. موقعی که مصدق به نخستوزیری انتخاب شد، اعلام کرد: دو برنامه دارد: یکی اجرای ملی کردن نفت؛ دیگری اصلاح قانون انتخابات مجلس. شرکت نفت از اجرای قانون ملی شدن خودداری میکرد و در همین احوال، قانون خلع ید تصویب و هیئتی برای اجرای آن به آبادان اعزام شد که مهندس بازرگان را به عنوان رئیس هیئتمدیره شرکت نفت ایران معین کردند. در آبادان با وجود گرمای شدید هوا، استقبال شایانی از این هیئت شد و مردم پرچم ایران را بالای سردر شرکت نفت برافراشتند. انگلیسیها اول اعتنای چندانی به این هیئت نمیکردند. مهندس بازرگان در جلسهای که هیئت خلع ید با رئیس شرکت انگلیسی داشت، جای او را در میز ریاست گرفت و در نتیجه انگلیسیها متوجه شدند که ظاهراً کار تمام است.انگلیسی ها بلافاصله همه کارشناسان خود را به بصره بردند تا کار بهرهبرداری بخوابد، ولی با کمک مهندسان ایرانی که در شرکت نفت بودند و بعضی مهندسان دیگر ــ که اکثراً شاگردان مهندس بازرگان بودند ــ پالایشگاه آبادان شروع به کار کرد؛
با هماهنگی دولت و ملت صادرات غیر نفتی آغاز شد، روستاییان به اقتصاد تولیدی روی آوردند. کشاورزی جان گرفت، صنعت صنایع دستی ایران بر سر زبان ها افتاد. مردم اشتیاق به تولید پیدا کردند. و باور کردند حتی با تحریم نفت هم می توان چرخ اقتصاد را به تر از قبل چرخاند. اما انگستان کار خود را کرد و با نقشه ی خبیثانه ی خود و نادانان داخلی دوباره به جان نفت ایران افتاد و اجازه نداد تولید در ایران پا بگیرد. شاید در آن روزها اگر بزرگان و دولت مردان یک دست تر بودند، این اتفاق ننگین نمی افتاد که شاه برگردد و عروسک خیمه شب بازی انگلیس و آمریکا شود تا باز هم ایرانیان همان ملت مصرف کننده ای باشند که با کوچکترین تحریم از پا در بیایند.
پی نوشت:
1- «زمینهها و پیامدهای کودتای 28 مرداد 1332» در گفتوشنود با دکتر عباس شیبانی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران