تبیان، دستیار زندگی

جنگ جهانی اول و دوم و بررسی عملکرد دولت مردان ایرانی در جنگ

تفاوت ویرانی ها در جنگ جهانی اول و دوم در ایران

حکومت ایران در هر دو جنگ جهانی موضع بی طرفی را اتخاذ کرد اما در هر دو جنگ پای سربازان بیگانه به ایران باز شد و ایران را تحت اشغال خود در آوردند...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
جنگ جهانی اول و دوم
قدرت ها از دل مردم جوانه می زنند، یعنی قدرت های یک کشور بستگی به فرهنگ مردم در آن کشور دارد، فرهنگی که قوی تر باشد قدرت بیشتری را برای آن کشور به همراه می آورد. ایران به دلیل هجمه های فرهنگی بسیاری که قرن ها به آن وارد شده، قدرت ضعیفی را برای کشور به بار آورده است!. 

قدرت کم امنیتی و فرهنگی ضعیف، نتیجه ای جز ویرانی و قحطی را برای مردم در طول دوره ها به بار نمی آورد. ایران بعد از جنگ های جهانی ویران تر از قبل شد به این دلیل که قدرتی به پشتوانه ی فرهنگش نداشت که در برابر خطرات، سیاستی را در پیش بگیرد که فاجعه های تلخ کشتار ایرانیان (که به دلیل نبود آب و غذا بود!) پیش نیاید و این دنباله روی فرهنگ آسیب دیده و مورد حمله ی ما است. 

البته که آسیب‌ها،‌ صدمات و تبعات سوء سیاسی- امنیتی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و انسانی اشغال ایران در هر دو جنگ جهانی اول و دوم جبران‌ناپذیر و مرارت‌بار بود؛ اما جامعه ایرانی در آستانه اشغال کشور در هر یک از جنگهای مذکور شرایط سیاسی- امنیتی، اجتماعی و اقتصادی متفاوتی را تجربه می‌کرد.

در آستانه جنگ جهانی اول چند سالی بود که از پیروزی انقلاب مشروطه سپری می‌شد و جامعه ایرانی به‌رغم ناملایمات، فشارها و بحرانهای پردامنه داخلی و خارجی تلاش می‌کرد به‌این عصر جدید حیات سیاسی و اجتماعی خود سروسامانی داده و برای رهایی از اوضاع دشواری که دامن گیرش شده بود، در جست و جوی فضاهای مناسب‌ تر و امید بخش‌تری بود. همچنین به رغم تداوم دیرپای مداخلات سلطه‌جویانه، رقابت‌آمیز و استعماری دو کشور روسیه تزاری و انگلستان، که با مشکلات پرشمار اقتصادی، امنیتی و سیاسی داخلی همراه بود، مردم ایران در مجموع هنوز در پی فائق آمدن بر بحرانهای پیش‌رو بودند. ضمن این‌که، در آستانه جنگ جهانی اول، بسیاری از قلمروهای ایران در شمال و جنوب کشور، عملاً عرصه تاخت و تاز نیروهای نظامی- اطلاعاتی و سیاسی دو کشور روسیه تزاری و انگلستان بود؛ تا جایی که وقتی جنگ شروع شد و به‌سرعت گسترش یافت، روند اشغال ایران از سوی کشورهای متخاصم فزاینده‌ تر و پردامنه‌ تر گردیده و نهایتاً بخش اعظمی از مناطق ایران در شمال و شمالِ‌شرق، سراسر غرب و جنوب و نیز بخشهای زیادی از مناطق مرکزی کشور، عرصه تجاوزات نظامی، اطلاعاتی و سیاسی کشورهای درگیر در جنگ شد.

در جنگ جهانی اول و قحطی که بعد از پایان جنگ بود که حدود 40 درصد از مردم ایران از بین رفتند، مشکلات اقتصادی و نبودن حداقل های رفتاری برای حاکمان وقت به جایی رسید که حتی شخص اول حکومت هم به انبار کردن آذوقه ها روی آورد!! که این مساله نشان از بی فرهنگی عمیق یک جامعه ی جهان سومی دارد.

در آستانه جنگ جهانی دوم، در اوضاع سیاسی، امنیتی- نظامی، اجتماعی و اقتصادی ایران تغییراتی صورت گرفته بود. برخلاف دوران جنگ جهانی اول، که به رغم فشارها و بحرانهای عدیده داخلی و خارجی، هنوز جامعه ایرانی تلاش می‌کرد در فضایی آزادانه‌تر از دستاوردهای سیاسی، اجتماعی انقلاب مشروطه پاسداری کرده و تحولی قابل قبول در حیات سیاسی خود ایجاد نماید، اما در آستانه جنگ جهانی دوم، سالیانی طولانی بود که به‌دلیل استقرار دیکتاتوری خشن نظامی، دستاوردهای سیاسی و اجتماعی انقلاب مشروطه تقریباً سراسر نادیده گرفته شد و فضایی رعب‌انگیز و دهشت‌آفرین در عرصه کشور حاکم شد و نهادهای به‌یادگار مانده از مشروطیت (در درجه اول، دولت و مجلس) عملاً خود به‌ابزارهایی کارساز برای پیشبرد علایق عمدتاً غیرقانونی و شبه‌قانونی حکومت تنزل جایگاه داده شده بودند. البته که برخلاف دوران جنگ جهانی اول، کشور از آن نا بسامانیها و چندپارچگیهای امنیتی و سیاسی فاصله معناداری پیدا کرده و در روابط حکومت با قدرت های جهانی و کشورهای همسایه مناسبات علی‌الظاهر کمتر مداخله‌ جویانه‌ تری برقرار شده بود.

با پایان جنگ جهانی اول شرایط کشور از لحاظ فرهنگی و رشد و آگاهی بالا رفت ، ما با آغاز جنگ جهانی دوم با تمام مشکلاتی که برای کشور پیشامد کرد مردم اجازه ی تکرار اتفاقات چند سال گذشته اش را ندادند، با اینکه در شرایط استبدادی بسیار بدی زندگی می کردند. 

با این حال همه اینها به‌معنای حل و فصل بنیادین مسائل و علایق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه ایرانی نبود. برخلاف دوران جنگ جهانی اول که در هر حال فضای اجتماعی و سیاسی هنوز برای مشارکت عمومی گشوده بود، در آستانه جنگ دوم جهانی نقش و جایگاه مردم کشور در تصمیم‌سازیها و مشارکتهای واقعی سیاسی و اجتماعی و حضور در عرصه‌های آزادنه‌تر اقتصادی تا حد هیچ تنزل داده شده بود؛ گستره مداخلات غیرقانونی و خلاف قاعده حکومت تا خصوصی‌ترین جنبه‌های زندگی و حیات مردم کشور فزونی پیدا کرده و همزمان با رشد فزاینده فساد سیاسی، اقتصادی و اداری سیستماتیک و سراسری در ارکان حاکمیت و دولت، کمترین انتقاد و اظهار نظر مستقل در باره علایق و اقدامات حکومت، تبعات وخیمی را به‌دنبال داشت.


پی نوشت:
1- بررسی تطبیقی مقاومت ملی در جریان جنگهای اول و دوم جهانی، مظفر شاهدی گفت‌وگو از: حسین جودوی