مواضع ایران در جنگ جهانی دوم
روابط پشت پرده با صاحبان جنگ
قدرت گرفتن رضاخان و اعلام علاقهاش به مهندسان آلمانی، بهانهای بزرگ را به متفقین داد که ایران را اشغال کنند اما نبود اتحاد بین ارتشیان رضاخان هم ضربه ی مهلکی را به حکومت رضاخان زد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : دوشنبه 1397/06/05
در شهریور سال 1320، صدای چکه های سربازان روس و انگلیس کوچه های ایران را پر کرد، شاه مغلوب خودش را به موش مردگی زده بود و حکومتش را باخته بود. رضاشاه که حالا رضاخان شده بود نمی توانست حمایت از سربازان نازی این قدر برایش سنگین تمام شود و بسیار پشیمان بود از اعلام بی طرفی اش در جنگ با انگلیسیها!
همانطور که گفته شد ایران در اولین روزهای جنگ بیطرفی خود را اعلام کرد ولی به نظر میرسد با توجه به موقعیّت سوقالجیشی این کشور در منطقه، به زودی کشورهای در حال جنگ در تلاش برای ورود ایران به اتحاد خود برمیآمدند. در این بین با توجه به مرز مشترک میان ایران و شوروی و نیز وجود مستعمرات و منافع انگلیس در جنوب ایران، نگاه مثبت ایران به سمت جبهه متحدّین میتوانست راهگشای آنها برای ضربه زدن به جبهه متفقین به حساب آید. کشیده شدن جنگ به سمت شوروی بیش از پیش اهمیت ایران را در میان کشورهای دو سوی جبهه نشان داد. لزوم انتقال با سرعت سلاح، مهمات و نیروی نظامی برای کمک به شوری و وجود خط ریلی سرتاسری ایران به عنوان یکی از اولین و مهمترین دلایل تصرف بر ایران به شمار میرفت.
رضاخان ادعای بی طرفی در جنگ جهانی دوم را داشت اما متفقین و در راس آن انگلستان می گفت چرا اعلام بی طرفی باید به طور رسمی از بریتانیای کبیر حمایت می کردی؟!
اما شاه پهلوی نه تنها حمایت رسمی نکرد بلکه روابطی پنهانی با افسران نازی داشت و به صورت رسمی از علاقه ی دولتش به دولت نازی ها صحبت می داشت.
بر اساس اسناد و شواهد، در آستانه حمله متفقین به ایران، اکثر فرماندهان ارتش ایران به صورت پنهانی و بعضا آشکارا با انگلیس در ارتباط بوده و کاملا همسو با سیاستهای این کشور عمل میکردند. با تمام این احوالات سؤال قابل تأمل اینجاست که چرا با وجود انحلال ارتش، نیروهای محلی و عشایر به مانند جنگ جهانی اول علم مقابله با تهاجم خارجی را برنداشتند؟
متفقین به ایران حمله کردند به دلیل موقعیت جغرافیایی و وجود راه آهن ایران ولی به نظر میرسد در این بین مسائل دیگری نیز بهانه لازم را به متفقین داده است؛ پیش از شروع جنگ جهانی دوم تعدادی از آلمانیها در ایران به فعالیتهای تجاری و اقتصادی مشغول بودند ولی با آغاز جنگ جهانی و اوج گرفتن آن در اطراف مرزهای ایران (عمدتا شوروی) اعتراضها نسبت به وجود این افراد در خاک ایران از سوی کشورهای متفق بیش از پیش شد. به همین منظور کشورهای متفق در اقدام نخست از ایران خواستند تا علاوه بر کاهش تعداد کارشناسان آلمانی در ایران نظارت بیشتری نیز بر این افراد داشته باشند.
در واقع دلیل شوروی و انگلیس این بود که این کارشناسان به عنوان خطر ستون پنجم آلمان در ایران در حال فعالیت هستند و عملا به عنوان جاسوسان این کشور در تلاشند علاوه بر همراه کردن ایران به سمت جبهه متحدین، راههای ضربه زدن به مناطق نفتی و حساس انگلیس و شوروی را شناسایی و به متحدین اطلاع دهند. با این حال رضا شاه هیچ اقدامی در مسیر خواستههای متفقین انجام نداد. با این امید که آلمان به زودی در جنگ پیروز خواهد شد و طبیعتا در آن زمان هیچ امیدی به کمک کشورهای شکست خورده در جنگ نمیرفت.
قدرت گرفتن رضاخان و اعلام علاقهاش به مهندسان آلمانی بهانهای بزرگ را به متفقین داد که ایران را اشغال کنند اما نبود اتحاد بین ارتشیان رضاخان هم ضربه ی مهلکی را به حکومت رضاخان زد.
هرچند اگر رضاشاه خواسته کشورهای متفقین را نیز انجام میداد باز ایران در مسیر اشغال از سوی این کشورها قرار میگرفت ولی اشتباه استراتژیک وی شرایط را برای کشور در آن برهه حساس بسیار بدتر کرد. به نظر میرسد اعلام بیطرفی کردن در چنین جنگی یک اقدام اشتباه از سوی ایران محسوب میشود زیرا هیچ گریزی از ورود به جنگ جهانی نیست و خواسته یا ناخواسته، مستقیم یا غیر مستقیم با توجه به موقعیت جغرافیایی خاص ایران و هم مرزی با شوروی و منافع و مستعمرات انگلیس، ایران لاجرم درگیر جنگ میشد.
از این رو اگر سیاست خارجی ایران با زیرکی برخورد میکرد میتوانست علاوه بر جلوگیری از ویرانیهای اشغال توسط متفقین، با یک انتخاب درست امتیازات زیادی نیز از کشورهای پیروز جنگ بدست آورد. رضاشاه با فرض اینکه هیتلر پیروز جنگ جهانی خواهد شد، جواب مثبتی به خواستههای متفقین نداد و در انجام خواستههای ایشان تعلل مینمود که در نهایت در تاریخ 3 شهریور سال 1320 نیروهای انگلیس از جنوب و نیروهای شوروی از شمال وارد ایران شدند و شهر به شهر پیشروی کردند تا به تهران رسیدند.
پی نوشت:
1- آیا اشغال ایران توسط متفقین اجتنابناپذیر بود؟، فرود نودهی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
همانطور که گفته شد ایران در اولین روزهای جنگ بیطرفی خود را اعلام کرد ولی به نظر میرسد با توجه به موقعیّت سوقالجیشی این کشور در منطقه، به زودی کشورهای در حال جنگ در تلاش برای ورود ایران به اتحاد خود برمیآمدند. در این بین با توجه به مرز مشترک میان ایران و شوروی و نیز وجود مستعمرات و منافع انگلیس در جنوب ایران، نگاه مثبت ایران به سمت جبهه متحدّین میتوانست راهگشای آنها برای ضربه زدن به جبهه متفقین به حساب آید. کشیده شدن جنگ به سمت شوروی بیش از پیش اهمیت ایران را در میان کشورهای دو سوی جبهه نشان داد. لزوم انتقال با سرعت سلاح، مهمات و نیروی نظامی برای کمک به شوری و وجود خط ریلی سرتاسری ایران به عنوان یکی از اولین و مهمترین دلایل تصرف بر ایران به شمار میرفت.
رضا شاه هیچ اقدامی در مسیر خواستههای متفقین انجام نداد. با این امید که آلمان به زودی در جنگ پیروز خواهد شد و طبیعتا در آن زمان هیچ امیدی به کمک کشورهای شکست خورده در جنگ نمیرفت.
رضاخان ادعای بی طرفی در جنگ جهانی دوم را داشت اما متفقین و در راس آن انگلستان می گفت چرا اعلام بی طرفی باید به طور رسمی از بریتانیای کبیر حمایت می کردی؟!
اما شاه پهلوی نه تنها حمایت رسمی نکرد بلکه روابطی پنهانی با افسران نازی داشت و به صورت رسمی از علاقه ی دولتش به دولت نازی ها صحبت می داشت.
بر اساس اسناد و شواهد، در آستانه حمله متفقین به ایران، اکثر فرماندهان ارتش ایران به صورت پنهانی و بعضا آشکارا با انگلیس در ارتباط بوده و کاملا همسو با سیاستهای این کشور عمل میکردند. با تمام این احوالات سؤال قابل تأمل اینجاست که چرا با وجود انحلال ارتش، نیروهای محلی و عشایر به مانند جنگ جهانی اول علم مقابله با تهاجم خارجی را برنداشتند؟
متفقین به ایران حمله کردند به دلیل موقعیت جغرافیایی و وجود راه آهن ایران ولی به نظر میرسد در این بین مسائل دیگری نیز بهانه لازم را به متفقین داده است؛ پیش از شروع جنگ جهانی دوم تعدادی از آلمانیها در ایران به فعالیتهای تجاری و اقتصادی مشغول بودند ولی با آغاز جنگ جهانی و اوج گرفتن آن در اطراف مرزهای ایران (عمدتا شوروی) اعتراضها نسبت به وجود این افراد در خاک ایران از سوی کشورهای متفق بیش از پیش شد. به همین منظور کشورهای متفق در اقدام نخست از ایران خواستند تا علاوه بر کاهش تعداد کارشناسان آلمانی در ایران نظارت بیشتری نیز بر این افراد داشته باشند.
در واقع دلیل شوروی و انگلیس این بود که این کارشناسان به عنوان خطر ستون پنجم آلمان در ایران در حال فعالیت هستند و عملا به عنوان جاسوسان این کشور در تلاشند علاوه بر همراه کردن ایران به سمت جبهه متحدین، راههای ضربه زدن به مناطق نفتی و حساس انگلیس و شوروی را شناسایی و به متحدین اطلاع دهند. با این حال رضا شاه هیچ اقدامی در مسیر خواستههای متفقین انجام نداد. با این امید که آلمان به زودی در جنگ پیروز خواهد شد و طبیعتا در آن زمان هیچ امیدی به کمک کشورهای شکست خورده در جنگ نمیرفت.
قدرت گرفتن رضاخان و اعلام علاقهاش به مهندسان آلمانی بهانهای بزرگ را به متفقین داد که ایران را اشغال کنند اما نبود اتحاد بین ارتشیان رضاخان هم ضربه ی مهلکی را به حکومت رضاخان زد.
هرچند اگر رضاشاه خواسته کشورهای متفقین را نیز انجام میداد باز ایران در مسیر اشغال از سوی این کشورها قرار میگرفت ولی اشتباه استراتژیک وی شرایط را برای کشور در آن برهه حساس بسیار بدتر کرد. به نظر میرسد اعلام بیطرفی کردن در چنین جنگی یک اقدام اشتباه از سوی ایران محسوب میشود زیرا هیچ گریزی از ورود به جنگ جهانی نیست و خواسته یا ناخواسته، مستقیم یا غیر مستقیم با توجه به موقعیت جغرافیایی خاص ایران و هم مرزی با شوروی و منافع و مستعمرات انگلیس، ایران لاجرم درگیر جنگ میشد.
از این رو اگر سیاست خارجی ایران با زیرکی برخورد میکرد میتوانست علاوه بر جلوگیری از ویرانیهای اشغال توسط متفقین، با یک انتخاب درست امتیازات زیادی نیز از کشورهای پیروز جنگ بدست آورد. رضاشاه با فرض اینکه هیتلر پیروز جنگ جهانی خواهد شد، جواب مثبتی به خواستههای متفقین نداد و در انجام خواستههای ایشان تعلل مینمود که در نهایت در تاریخ 3 شهریور سال 1320 نیروهای انگلیس از جنوب و نیروهای شوروی از شمال وارد ایران شدند و شهر به شهر پیشروی کردند تا به تهران رسیدند.
نتیجه گیری
متفقین به تهران رسیدند، سربازان هیتلر شکست خوردند و برخلاف پیش بینی ها باز هم انگلیس و هم پیمانانش پیروز شدند، برای انگلیسی ها پذیرفته نبود که سربازانی که با حمایتشان به قدرت رسیدند از آن ها روی برگردانند، و تبعید در انتظار آن سربازان بود!پی نوشت:
1- آیا اشغال ایران توسط متفقین اجتنابناپذیر بود؟، فرود نودهی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران