تبیان، دستیار زندگی

سازمان اطلاعات و امنیت ایران

قدرت واقعی ساواک

سازمان اطلاعات و امنیت کشور یا ساواک سازمانی که به طور رسمی 22 سال در دوران پهلوی دوم عمر کرد و از قدرت بالایی برخوردار بود اما...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تیمور بختیارساواک ارگان نظامی کشور در دوران پهلوی دوم که از سال 1335 به صورت رسمی فعالیتش را آغاز کرد. با آغاز رسمی فعالیت های ساواک زیر مجموعه هایش در تهران و شهرستان ها فعالیت هایشان را شروع کردند. برخی اسناد ادارات آن را 9 اداره کل و برخی دیگر 11 اداره کل تخمین زده اند.

ساواک سازمانی که سه سال بعد از کودتای 28 مرداد سال 1332 تاسیس شد اما جرقه آغاز به کارش از همان کودتا خورد. مجلس شورای ملی تاسیسش را تصویب کرد، و ساواک به عنوان زیر مجموعه ی نخست وزیری بود که حکم معاونت نخست وزیری را داشت اما به صورت مستقیم از طرف شاه مشخص می شد. 
 
در تاریخ پهلوی افرادی چون تیمور بختیار رییس ساواک به راس هرم قدرت سیاسی آن قدر نزدیک شد و حتی آن را می خواست، تصاحب نمایند. کسی که تا بالاترین مناصب سیاسی در دوران پهلوی دوم ارتقا یافت و تلاش کرد تا با استفاده از متغیرها و عوامل تاثیرگذار سپهر سیاست ایران آن روزگار، رأس هرم قدرت سیاسی را تصاحب نماید. هدفی که در نهایت نه تنها به آن نرسید بلکه بلای جان او نیز شد و او را از اریکه قدرت به پایین کشاند و در نهایت ، سبب مرگ او شد. 

همان طور که ذکر شد، کودتای 28 مرداد آغازگر فعالیت های سرکوبگرانه ساواک بود، و دولت های بیگانه ای چون آمریکا نقشه هایی ادامه دار برای به دست آوردن حکومت ایران در طولانی مدت داشتند.

حتی پیش از انجام عملیات کودتا آمریکاییها از یک گزینه نظامی برای جانشینی شاه صحبت کردند که با مخالفت انگلیسیها این سناریو کنار گذاشته شد. حسین فردوست این گزینه را تیمور بختیار معرفی می‌کند.



شاید بتوان گفت که کودتای مرداد آغاز فعالیت سیاسی جدی تیمور بختیار در دوران محمدرضا پهلوی است. با سرنگونی دولت ملی و مردمی مصدق، آمریکاییها در ایران نیاز به یک نیروی مستبد و مقتدر را بیش از پیش احساس کردند. این امر زمانی اهمیت دو چندانی پیدا ‌کرد که واشنگتن بر ضعیف بودن شخص شاه و نبود اقتدار در وی وقوف پیدا کرده بود. به عبارت ساده‌تر و روشن‌تر می‌توان گفت که طراحان کودتا به پشتیبانی نیروهای نظامی وفادار به شاه احتیاج داشتند.

به همین دلیل، به فکر ترغیب افسران وابسته به دربار بر آمدند و با در نظر گرفتن پیوند سببی شاه با ایل بختیاری، تیمور بختیار یکی از گزینه‌ها در نظر گرفته شد. این در حالی بود که وی در عملیاتی کردن طرح کودتا نیز خود را به شاه و آمریکا اثبات کرده بود. در واقع او در مقطع منتهی به کودتا کاملا در راستای اهداف کودتاچیان عمل کرد.
 

حسین فردوست در خاطراتش می‌گوید:

با توجه به اینکه وی از خوانین بختیاری بود انگلیسی‌ها روی او حساب خاصی باز کرده و برایش پرونده مستقلی تشکیل دادند. اقتدار، خشونت و جسارتش برای انگلیسیها در قضیه آذربایجان اثبات شده بود و همین امر سبب گردید وی را به آمریکاییها وصل کنند. بختیار با داشتن چنین خصوصیاتی، به‌تدریج مورد توجه و علاقه آمریکاییها قرار گرفته بود. همین عوامل بود که واشنگتن اصرار داشت وی به ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور منصوب شود. پیش از این با پایان کودتا وی به سمت فرماندار تهران منصوب شد.

او در این مسئولیت نیز مطابق با اوامر شاه و منافع متحدانش یعنی آمریکا و بریتانیا عمل کرد. وی سازمان افسران حزب توده را در ارتش کشف و کادرهای مختلف این حزب طرفدار اتحاد جماهیر شوری را متلاشی نمود. تعقیب این حزب و ضربه زدن به آن کاملا با حمایتهای پیدا و پنهان واشنگتن انجام می‌شد. رهبران کاخ سفید بر این عقیده بودند که سران حزب توده وابستگی عمیقی به اتحاد جماهیر شوروی دارند و تقویت و توسعه حزب توده راه نفوذ و حضور شوروی در ایران را تقویت خواهد نمود. او همچنین برخی از رهبران و طرفداران جبهه ملی و فداییان اسلام را تبعید یا معدوم نمود.

بدین‌ترتیب بختیار ریاست مخوف‌ترین سازمان امنیتی کشور یعنی ساواک را بر عهده گرفت و لقب پدر ساواک و اولین رئیس این سازمان را یدک کشید. 

بختیار با قدرت روز افزونی که پیدا کرد، رضایت آمریکایی ها را هم جلب کرد به طوریکه هنگامی که با کندی ملاقات کرد استقبال گرمی از او کردند و  مسائل خصوصی نیز بین کندی و بختیار مطرح شده بود. این مسائل خصوصی حول محور ضعف شاه در اداره امور کشور و اینکه بختیار خود را فردی مناسب برای اداره کشور می‌دید عنوان شده است.

سناریوی بختیار برای به قدرت رسیدن، انجام کودتا و ساقط کردن نظام پهلوی بود که با واکنش آمریکاییها مواجه شد. بختیار با آلن دالاس و روزولت در این ارتباط صحبت کرده بود و از آنجا که آنها شاه را در جریان این اقدامات گذاشته بودند، محمدرضا در اولین فرصت مناسب، وی را از ریاست ساواک برکنار کرد.

نتیجه گیری

ساواک و قدرتش تا جایی می‌توانست مهم تلقی شود که رضایت شاه و اربابانش را داشته باشد اما با کمتر حرکتی هرچند قدرتمند به زمین خوردند در اسناد بسیاری آمریکایی ها تایید می کنند که محمدرضاپهلوی فردی ضعیف است و نمی تواند از پس اداره ی ایران بر بیاید و فردی چون تیمور بختیار بیشتر می تواند ایران مدیریت کند با این حال تیمور با قدرت فزاینده اش از بین می رود به کام مرگ فرستاده می شود و در سازمانی چون ساواک نمونه های بسیاری بوده است که حتی سازمان به نیروهایش رحم نکرده و مرگ های خاموش برای افرادش رقم می زده است.

پی نوشت:
1- روابط پیدا و پنهان اولین رئیس ساواک با انگلیس و آمریکا، محمدرضا چیت‌سازیان، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران