تبیان، دستیار زندگی

تبعید رضاخان به موریس

شاهی که خان شد

در تاریخ معاصر ایران، به درستی مشهود است هنگامی که ایرانی ها و حکومت هایشان (هرچند دست نشانده) زمانی که قدرت پبدا می کنند، با حیله ای از طرف قدرت طلبان دنیا بر کنار می شوند، علت این برنامه و کودتا ها مسآله ای جز به هم خوردن قدرت در منطقه نیست!
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
رضاشاه در موریس
در تاریخ معاصر ایران می خوانیم که رضاخان فردی قدرت طلب، مستبد و دست نشانده بود اما در سال 1320 و با اشغال متفقین به ایران روزگاری بر سر تاریخ ایران آمد که ترجیح دادند که ماندن یک ایرانی دست نشانده بهتر از حملات کشورهای بیگانه به خاک کشور است.

رضاخان به بهانه ی حمایت از افسران نازی آلمانی به جزیره دورافتاده موریس تبعید شد، اما انگلیسی ها از قدرت روز افزون او در منطقه ترس داشتند، رضاخان تحول عظیمی را در ایران به وجود می آورد. پای صنعت را به ایران باز کرد، وضعیت حمل و نقل را دگرگون کرد و برنامه های عمرانی قوی را در پیش گرفت که این فعالیت ها برای انگلستان و مستعمراتش در منطقه گران تمام می شد. اما رضاخان با از دست دادن پشتوانه ی داخلی دست دشمن را باز گذاشت.

بامداد سوم شهریور 1320 سفیران انگلیس و شوروی با حضور در منزل علی منصور نخست‌وزیر کشور و تسلیم یادداشتهای دولتهای خود، از تهاجم قوای متفقین به خاک ایران خبر دادند.

به فاصله اندکی قوای روس از شمال و انگلستان از جنوب مرزهای ایران را در شرایطی که ارتش رضاشاه کاملا از هم فروپاشیده بود درنوردیدند. با حضور قوای متفقین رضاشاه مجبور به کناره‌گیری از سلطنت شد و انگلیسیها او را به جزیره‌ای به نام موریس که در زمره جزایر تحت مالکیت بریتانیا بود تبعید کردند. 

وضعیت سرانجام جنگ مشخص نبود، اما انگلستان مناطقی را در استعمار داشت که برای گوشه گوشه ی جهان نقشه کشیده بود و با این کار خیلی راحت می توانست سرباز دست نشانده اش را تبعید کند.

در این میان می‌توان به مواردی همچون ضعف مشروعیت عمومی، ناکارآمدی رضاشاه برای انگلستان در بحبوحه جنگ جهانی دوم  و حوداث سالهای 1320، ناآگاهی و درک ضعیف او از معادلات نظام بین‌الملل و بازیهای سیاسی قدرتهای بزرگ و البته هراس انگلیس از محاکمه رضاشاه و افشای خیانتهای این کشور به مردم ایران از جمله در مواردی مانند قرارداد 1933 اشاره کرد. تمام این عوامل سبب شد تا انگلیسیها تصمیم به برکناری رضاشاه بگیرند و برای تحقق خواسته خود جزیره موریس را که از مستعمرات انگلیس در جنوب غربی اقیانوس هند با شرایط آب و هوایی نامطلوب بود، به عنوان تبعیدگاه او برگزینند. 

رضاشاه با رسیدن به سلطنت، پیشینه خود را فراموش کرد و این اصل اساسی را که قدرت در نهایت از مردم نشأت می‌گیرد به دست فراموشی سپرد. 

زمانی که انگلیسیها با او به مانند یک زندانی رفتار کردند دیگر چیزی از ابهت و غرور پادشاهی‌اش باقی نمانده بود. نبود پایگاه مردمی در واقع یکی از مهمترین دلایلی بود که انگلیسیها دریافتند می‌توانند هرگونه که بخواهند با رضاشاه برخورد کنند. خواسته‌ای که در خرداد 1320 یعنی درست سه ماه قبل از اشغال نظامی ایران از سوی سفیر انگلیس به وزارت خارجه ایران ارائه شد: «نارضایتی عمومی، تنفر عمومی مردم از شاه و عدم حمایت کامل ارتش از شاه، سوء اداره و حرص و بیرحمی رضاشاه، حضور و دسیسه چینی آلمانیها و ... زمان مناسبی را فراهم آورده است تا شاه برکنار شود و  یا حتی به پادشاهی پهلوی پایان داده شود.»

رضاخان با نقشه ی انگلیسیها قدرت را در دست گرفت و با کشتی های انگلیس ایران را ترک کرد. در کنار این عوامل باید هراس انگلستان از آلمانها را هم در نظر داشت. در واقع زمانی جزیره موریس به عنوان تبعیدگاه رضاشاه انتخاب شد که تکلیف جبهه‌های جنگ هنوز مشخص نبود و ارتش آلمان نازی دست برتر را در جنگ در اختیار داشت. بنابراین انگلیسیها هراس داشتند تا چنانچه آلمانها بتوانند با رضاشاه ارتباط برقرار کنند از او در آینده به عنوان مهره‌ای برای بازیهای سیاسی خود استفاده کنند.
 

نتیجه‌گیری

نبود پایگاه مردمی برای حاکمیت بسیار خطر بزرگیست ، با تمام ضعف هایی که حاکمیت ها دارند اگر پایگاه مردمی  باشد، همیشه و در همه حال کشور در مقابل بیگانگان و دشمنانش نجات پیدا می کند. اما رضاخان با فزونی قدرت قابل ملاحظه ای که در حکومت ایران ایجاد کرد (به نسبت اواخر قاجار)  تسلیم حمله ی متفقین به ایران شد و ایران را برای همیشه ترک کرد به این دلیل که مردم از دیدن ارتش های روس و انگلیس خوشحال شدند زیرا که حکومت و ارتشش را نمی خواستند.




پی نوشت:
1-  چرا کشتی انگلیسیها رضاشاه را به جزیره موریس برد؟، سیده‌لیلا موسوی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران