کودتای سال 1332
نامی از کودتا در دوران پهلوی نبود
در خفا نامش را کودتا می نامیدند اما در تمام رسانه ها و محافل دولتی نامش رستاخیز ملی بود و برگزار کنندگان این فاجعه ی ملی شاه بخش نامیده شدند!
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1397/05/30
با ملی شدن نفت، نقشه های بزرگی برای زمین زدن مصدق کشیده شد اما با درایت و تیزبینی مصدق و همراهیانش نقشه ها بر آب می شد.
اما به دلیل اختلافات به وجود آمده ی درون حزبی و خالی کردن پشت مصدق کودتای ننگین 28 مرداد شکل گرفت، دولت کودتا و عوامل تخریب آن روز تمام تلاششان را کردند که برای خود و مردم این نمایش را بازی کردند که جای دوست و دشمن را عوض کنند.
با کودتا شاه در میان مردم آگاه هیچ مشروعیتی نداشت، او مشروطه را زیر پا گذاشته بود و دیگر هیچ صلاحیتی برای حکومت بر مردم نمی داشت. مردمی که معتقد بودند او دست نشانده نیروهای خارجی به واسطه یک کودتا است و صلاحیت اداره کشور را ندارد.به همین منظور محمدرضا بارها در سخنرانیهای خود در داخل و خارج از کشور واقعه 28 مرداد را انقلاب بدون خونریزی و قهرمانانه مردم ایران برای حمایت از پادشاه محبوب خود نامید و آن را ستایش کرد.
حکومت های غیر مشروع برای از بین بردن رهبر قوی و مردمی (هم چون مصدق) تمام سعی خود را می کنند که به زور متوسل شوند که هیچ نام و نشانی برای بزرگان مردم که تاثیر بر آنها می گذارند نباشد، دریغ از اینکه با این فشار مشروعیت خود را بیشتر از دست می دهند.
با وجود از بین بردن مصدق و تمام سخنرانیها و تبلیغهایی که در آن رهبر جبهه ملی دشمن ایران و مشروطه معرفی شده بود، اما شاه هرگز از جذبه معنوی مصدق، خلاصی نیافت. در واقع کودتا مشروعیت حکومت محمدرضا پهلوی را سخت خدشهدار کرد و شاه را نزد مردم با انگلیس و قدرتهای امپریالیستی به ویژه سازمانهای سیا و ام آی 6 همراه و مرتبط ساخته و دیگر تبلیغات رژیم اثرگذار نبود.
محمدرضاشاه در اولین سالگرد کودتای 28 مرداد، در سال 1333 اینگونه سخنرانی کرد: «در سال پیش شما فرزندان رشید ایران رستاخیز 28 مرداد را بهپا کردید و ایمان خود را به حقایق جاوید به ثبوت رسانیدهاید. شما به حکم سرشت پاک ایرانی و غیرت ملی برای حفظ آب و خاک و شرافت خود به طور ساده و طبیعی عملی را انجام دادهاید که از اهمیت آن شاید بی خبر بودید. ظاهراً این است که وقتی خلاف اصول مشروطیت عدهای سرپیچی کرده و جمعی در مقابل قانون راه سرپیچی و طغیان پیش گرفتند بدون مواضعه قبلی مانند افراد یک خانواده که ناگهان با مهلکه روبرو شده باشند یکدل و یک رأی در یک روز و یک ساعت در سراسر کشور قیام کردید و از پا ننشستید تا سرکشان را از خیالات شوم خانه برانداز خود پشیمان کردید و قانون را دوباره مستقر ساختید».
اطرافیان شاه و درباریان این کودتا را رستاخیزی عظیم می دانستند و برخی از مخالفان داخلی مصدق ، کودتا را نتیجه ی لجبازی مصدق و اعتماد بیش از اندازه اش به آمریکاییان می دانستند. اما با گذشت زمان و با اسناد رو شده هر روز بیشتر از قبل درستی دولت مصدق و خباثت دشمن مشهود شد.
کودتای آمریکایی 28 مرداد 1332، علیه نخستوزیر مصدق، نقطه عطف مهمی در تاریخ معاصر ایران بود. پس از سقوط دولت دکتر مصدق، برخی از افراد و سیاسیون که طرفدار سلطنت پهلوی بودند به رهبری محمدرضا شاه، این رخداد را یک رستاخیز مردمی و قیام ملی نامیدند که کشور را از آشوب و افتادن به دامن کمونیسم رهانید و هم راستا با این افراد، سیاستمداران و وزارت خارجه امریکا به شدت فعال بود تا این واقعه را یک حرکت خودجوش مردمی و بدون دخالت آمریکا به جهانیان معرفی کند.
در طرف مقابل بسیاری از ایرانیان در داخل و خارج از کشور، این رخداد و واقعه را کودتایی توصیف میکردند که تحت حمایت سازمان سیا، خواست ملی ایرانیان برای دموکراسی را خاموش کرد. بدین ترتیب 28 مرداد 1332 در زمان پهلوی همچون گسلی بود که مردم و سیاستمداران و طرفداران سلطنت پهلوی را از هم جدا میکرد.
در نهایت شاه برای پایان دادن به مشروعیت خود هر ساله سالگرد این جنایت را جشن می گرفت که در اصل عدم مشروعیت خود را هر سال به نمایش گذارد.
پی نوشت:
1- کودتا یا رستاخیز ملی؟، وحید بهرامی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
اما به دلیل اختلافات به وجود آمده ی درون حزبی و خالی کردن پشت مصدق کودتای ننگین 28 مرداد شکل گرفت، دولت کودتا و عوامل تخریب آن روز تمام تلاششان را کردند که برای خود و مردم این نمایش را بازی کردند که جای دوست و دشمن را عوض کنند.
با کودتا شاه در میان مردم آگاه هیچ مشروعیتی نداشت، او مشروطه را زیر پا گذاشته بود و دیگر هیچ صلاحیتی برای حکومت بر مردم نمی داشت. مردمی که معتقد بودند او دست نشانده نیروهای خارجی به واسطه یک کودتا است و صلاحیت اداره کشور را ندارد.
به همین خاطر پس از کودتای 28 مرداد 1332، محمدرضا شاه که توسط امریکا و انگلیس مجدد بر سرکار آمده بود، برای فریب اذهان عمومی و کسب مشروعیت مجدد قصد داشت تا این واقعه را یک انقلاب ملی و بدون دخالت بیگانگان نشان دهد.
حکومت های غیر مشروع برای از بین بردن رهبر قوی و مردمی (هم چون مصدق) تمام سعی خود را می کنند که به زور متوسل شوند که هیچ نام و نشانی برای بزرگان مردم که تاثیر بر آنها می گذارند نباشد، دریغ از اینکه با این فشار مشروعیت خود را بیشتر از دست می دهند.
با وجود از بین بردن مصدق و تمام سخنرانیها و تبلیغهایی که در آن رهبر جبهه ملی دشمن ایران و مشروطه معرفی شده بود، اما شاه هرگز از جذبه معنوی مصدق، خلاصی نیافت. در واقع کودتا مشروعیت حکومت محمدرضا پهلوی را سخت خدشهدار کرد و شاه را نزد مردم با انگلیس و قدرتهای امپریالیستی به ویژه سازمانهای سیا و ام آی 6 همراه و مرتبط ساخته و دیگر تبلیغات رژیم اثرگذار نبود.
محمدرضاشاه در اولین سالگرد کودتای 28 مرداد، در سال 1333 اینگونه سخنرانی کرد: «در سال پیش شما فرزندان رشید ایران رستاخیز 28 مرداد را بهپا کردید و ایمان خود را به حقایق جاوید به ثبوت رسانیدهاید. شما به حکم سرشت پاک ایرانی و غیرت ملی برای حفظ آب و خاک و شرافت خود به طور ساده و طبیعی عملی را انجام دادهاید که از اهمیت آن شاید بی خبر بودید. ظاهراً این است که وقتی خلاف اصول مشروطیت عدهای سرپیچی کرده و جمعی در مقابل قانون راه سرپیچی و طغیان پیش گرفتند بدون مواضعه قبلی مانند افراد یک خانواده که ناگهان با مهلکه روبرو شده باشند یکدل و یک رأی در یک روز و یک ساعت در سراسر کشور قیام کردید و از پا ننشستید تا سرکشان را از خیالات شوم خانه برانداز خود پشیمان کردید و قانون را دوباره مستقر ساختید».
اطرافیان شاه و درباریان این کودتا را رستاخیزی عظیم می دانستند و برخی از مخالفان داخلی مصدق ، کودتا را نتیجه ی لجبازی مصدق و اعتماد بیش از اندازه اش به آمریکاییان می دانستند. اما با گذشت زمان و با اسناد رو شده هر روز بیشتر از قبل درستی دولت مصدق و خباثت دشمن مشهود شد.
کودتای آمریکایی 28 مرداد 1332، علیه نخستوزیر مصدق، نقطه عطف مهمی در تاریخ معاصر ایران بود. پس از سقوط دولت دکتر مصدق، برخی از افراد و سیاسیون که طرفدار سلطنت پهلوی بودند به رهبری محمدرضا شاه، این رخداد را یک رستاخیز مردمی و قیام ملی نامیدند که کشور را از آشوب و افتادن به دامن کمونیسم رهانید و هم راستا با این افراد، سیاستمداران و وزارت خارجه امریکا به شدت فعال بود تا این واقعه را یک حرکت خودجوش مردمی و بدون دخالت آمریکا به جهانیان معرفی کند.
در طرف مقابل بسیاری از ایرانیان در داخل و خارج از کشور، این رخداد و واقعه را کودتایی توصیف میکردند که تحت حمایت سازمان سیا، خواست ملی ایرانیان برای دموکراسی را خاموش کرد. بدین ترتیب 28 مرداد 1332 در زمان پهلوی همچون گسلی بود که مردم و سیاستمداران و طرفداران سلطنت پهلوی را از هم جدا میکرد.
در نهایت شاه برای پایان دادن به مشروعیت خود هر ساله سالگرد این جنایت را جشن می گرفت که در اصل عدم مشروعیت خود را هر سال به نمایش گذارد.
پی نوشت:
1- کودتا یا رستاخیز ملی؟، وحید بهرامی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران