تبیان، دستیار زندگی

برای تحول در سازمان تبلیغات چه باید کرد؟

یک جوان نسل‌سومی سکاندار عبور از مسیر سخت تحول

بالفعل‌شدن این ظرفیت اکنون بر دوش حجت‌الاسلام محمد قمی، جوان نسل سومی است که خود این نقاط ضعف را دیده، از آن آگاه است و چه‌بسا نسبت به آن منتقد هم باشد. اما سوال اینجاست که این ظرفیت موجود چگونه قابلیت بالفعل‌شدن دارد؟
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مصطفی ساجدی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
حجت الاسلام قمی
زمزمه‌های تغییر در ریاست سازمان تبلیغات و تعیین جانشین برای سیدمهدی خاموشی چندماهی می‌شد که به گوش می‌رسید. رسانه‌ها و خبرگزاری‌ها از گزینه‌های متعددی سخن می‌گفتند که پیش‌تر با در اختیار داشتن موسسات گوناگون به فعالیت فرهنگی پرداخته بودند؛ اما برخلاف این گمانه‌زنی‌های رسانه‌ای، خبر انتصاب حجت‌الاسلام محمد قمی به‌عنوان ریاست سازمان تبلیغات اسلامی روز یکشنبه روی خروجی خبرگزاری‌ها قرار گرفت؛ جوانی نسل‌سومی.

مقام معظم رهبری چه در دوران ریاست‌جمهوری و چه در مقام رهبری همواره ثابت کرده‌اند که در انتصاب‌های این‌چنینی که یک مرکز یا سازمانی نیازمند تحول است، به نسل جوان اطمینان تام دارند.

حجت‌الاسلام قمی در مسیر تحول برای سازمان تبلیغات، راه سختی را پیش رو دارد که این مسیر پرپیچ و خم در متن حکم انتصاب ایشان به مسئولیت ریاست این سازمان، به‌خوبی به چشم می‌خورد و بر  آن تاکید شده است. از سازمان تبلیغات اسلامی از اول تیرماه 1360 تا به‌امروز و طی عمر 37 ساله خود با توجه به در اختیار داشتن موسسات و نهادهای بزرگی همچون دانشگاه سوره، خبرگزاری مهر، موسسه فرهنگی و اطلاع‌رسانی تبیان، حوزه هنری، پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم، سازمان دارالقرآن‌الکریم، موسسه انتشاراتی امیرکبیر، شرکت کتاب شهر، روزنامه انگلیسی‌زبان تهران‌تایمز، سازمان مدارس معارف اسلامی و... می‌توان به‌عنوان یک بازوی مهم و بزرگ فرهنگی کشور یاد کرد.

اگرچه مدیریت اجرایی یک سازمان به گستردگی سازمان تبلیغات اسلامی، دشواری‌های خاص خودش را دارد، اما دشواری‌های بیشتر در مسیر نائل‌شدن این سازمان به اهدافی خواهد بود که برای آن تعیین شده است.

رهبر انقلاب در حکم ابلاغی خود به حجت‌الاسلام قمی به دو نکته اشاره‌ مستقیم داشتند؛ ابتدا تبیین و عرضه‌ فکر، فرهنگ و معارف اسلامی با توجه به نیاز روز نسل جوان و دیگری رصد و مقابله هوشمندانه با تهاجمات فکری و فرهنگی دشمنان.

اینکه بعد از گذشت چندین سال مقام معظم رهبری همچنان چنین انتظاراتی را از سازمان تبلیغات دارند به این معناست که این سازمان پتانسیل بالقوه‌ای برای رسیدن به این اهداف دارد که هنوز بالفعل نشده است.

بالفعل‌شدن این ظرفیت اکنون بر دوش حجت‌الاسلام محمد قمی، جوان نسل سومی است که خود این نقاط ضعف را دیده، از آن آگاه است و چه‌بسا نسبت به آن منتقد هم باشد. اما سوال اینجاست که این ظرفیت موجود چگونه قابلیت بالفعل‌شدن دارد؟

اگر تصمیم بر آن بود که به‌رسم عادت به تعاریف بپردازیم و از فضای خوب فرهنگی کشور سخن بگوییم، شاید می‌شد در همان 200، 300 کلمه آغازین، این یادداشت را به پایان رساند؛ اما حقیقت چیز دیگری است. باید پذیرفت اکنون در کشوری زندگی می‌کنیم که وضعیت فرهنگی آن خواب را از چشمان رهبرش ربوده است و چه‌بسا این وظیفه‌ بر دوش سازمانی به‌نام سازمان تبلیغات اسلامی بوده تا بخشی از این وضعیت ملتهب را التیام بخشد، اما در راه رسیدن به این هدف، موفقیت چندانی کسب نکرده است.

حجت‌الاسلام قمی برای رسیدن به دو هدف تعیین‌شده از سوی رهبر انقلاب باید به فکر تحولی عظیم در بدنه سازمان تبلیغات باشد که برای آن می‌توان شاخصه‌هایی را تعیین کرد.

جایی برای پیرمردها نیست

حجت‌الاسلام قمی جوان نسل سوم انقلاب اسلامی است؛ نسلی که جنگ و انقلاب را ندیده اما در بسیاری از عرصه‌ها، پایبندی خود را نسبت به این تفکرات بیشتر از گذشتگان خود اثبات کرده است. آقای قمی با ظرفیت جوان بسیاری روبه‌رو است که آنها نیز دغدغه‌های فرهنگی مشترکی با او دارند، اما همواره به‌دلیل روی کار بودن نسل‌اولی‌ها و دومی‌ها، جایی برای حضور آنها به‌جز اجرای چند پروژه کوتاه‌مدت فرهنگی نبوده است.

بخشی از این بدنه جوان در دل دانشگاه‌ها و در قالب تشکل‌های دانشجویی یا حوزه‌های علمیه، فعالیت‌های فرهنگی بسیاری داشته‌اند و نسبت به وضعیت کنونی فرهنگی و مجریان آن نقدهای جدی دارند. حتی اگر بنا را بر مقایسه میزان تاثیر فعالیت‌های آنها بگذاریم، می‌توانیم بگوییم نسبت به برخی سازمان‌ها و موسسات فرهنگی پرطمطراق، اثربخشی بیشتری دارند. از همین رو می‌توان سازمان تبلیغات را حلقه وصلی میان قشر جوان دانشجو و طلبه برای اجرای عملیات مشترک فرهنگی دانست که حجت‌الاسلام قمی در سطح دانشگاه‌ها این مدل را امتحان کرده‌ است.

به‌کارگیری این نسل در بدنه سازمان تبلیغات به‌عنوان تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز و همراه کردن تخصص، ایده و انرژی آنها که با شناخت مستقیم و دقیق‌تر از نسل جوان همراه شده، در کنار استفاده از تجربیات اجرایی نسل‌های پیشین، قطعا می‌تواند این سازمان را با تحولات بزرگی همراه سازد.

بازی نمودارها

به‌عنوان فردی که مستقیما با مراکز، موسسات و نهادهای مختلف فرهنگی همکاری داشته‌ام همواره، نمودارهای متعدد میله‌ای و دایره‌ای را دیده‌ام که آمار و ارقام بسیاری را نمایش می‌دهند که یک مدیر آن را نشان تحول در حوزه مدیریت خود می‌داند. آمار و ارقام و گزارش‌ها با پرینت رنگی اگرچه ظاهر زیبایی دارند اما لزوما موفقیت در دوران مدیریت یک فرد را نشان نمی‌دهند.

این آسیب در عمده مراکز فرهنگی به چشم می‌خورد که می‌توان تمام آن را در یک عبارت خلاصه کرد: «در حاشیه بودن اثربخشی و پررنگ‌بودن گزارش‌دهی.»

اگرچه اثربخشی مفهومی کلی است و قابلیت اندازه‌گیری ندارد اما یک اصل همیشه ثابت برای کار فرهنگی وجود دارد و آن درست انجام‌دادن تکلیف است. برخلاف تصور رایج و البته اشتباه در بدنه دغدغه‌مند که به نتایج عملکردها کاری ندارند، رهبر انقلاب جمله حضرت امام(ره) مبنی‌بر اینکه ما به‌دنبال تکلیف هستیم را با قید توجه به نتیجه تکمیل و تفسیر می‌کنند؛ درواقع عمل به تکلیف در راه رسیدن به نتیجه مطلوب.

این دو آسیب اکنون سازمان‌های فرهنگی را درگیر خود کرده است. هم بازی نمودارهای پرزرق و برق و هم بی‌توجهی به نتایج عملکردها، در فرآیند عملکرد فرهنگی دیده می‌شود. تکلیف‌گرایی بدون توجه به نتایج عملکردها مانند این است که در دوران نبرد، فقط در جبهه حضور داشته باشیم؛ آن‌هم بدون استراتژی و نقشه و امکانات مناسب. در عرصه جنگ نرم با کارویژه‌ای که رهبر انقلاب برای حجت‌الاسلام قمی به آن اشاره کرده‌اند، توجه به نتیجه یعنی ساخت اتاق جنگ و ترسیم نتایج احتمالی از عملکردها؛ چیزی که اکنون شاهد آن نیستیم.

تصفیه و پالایش

همواره برخی تصمیمات نادرست که شاید به‌دلیل قرارگیری برخی افراد در جایگاه‌های غلط است، یک سازمان و نهاد را با چالش روبه‌رو می‌کند.

سازمان‌های بزرگ همچون سازمان تبلیغات با توجه به گستردگی و حجم زیاد افراد شاغل، بیشتر در معرض آسیب‌های این‌چنینی قرار دارند که معمولا دست به اقداماتی می‌زنند که بعضا موجب دلسردی نیروهای جوان انقلابی نیز می‌شود. به‌عنوان مثال در اختیار داشتن سالن‌های سینمایی متعدد توسط حوزه هنری ظرفیت بزرگی است که می‌تواند در اختیار تولیدات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی قرار گیرد اما در عمل شاهد آن هستیم که این سالن‌ها در برهه‌های زمانی حساس در اختیار فیلم‌هایی چون «من سالوادور نیستم»، «پنجاه کیلو آلبالو» و «فروشنده» قرار می‌گیرد که محتوای آن هیچ قرابتی با رسالت سازمان تبلیغات اسلامی ندارد.

پایان تمرکزگرایی

باید بی‌تعارف گفت که از سازمان تبلیغات اسلامی در شهرستان‌ها جز بنرهای مناسبتی و چند پلاکارد در راهپیمایی‌ها چیزی به چشم نمی‌خورد. نیاز بسیاری برای انجام فعالیت‌های فرهنگی در شهرستان‌ها احساس می‌شود که با حضور نیروهای کاربلد و دغدغه‌مند می‌توان امید داشت تحولی صورت بگیرد اما تمرکز فعالیت‌های این سازمان در تهران، عملا سازمان تبلیغات را در شهرستان‌ها به یک ارگان منفعل تبدیل کرده است. اگر اکنون از آسیب‌های فرهنگی در سطح شهر تهران صحبت می‌کنیم و امید داریم این وضعیت گسترده‌تر نشود، در صورت عدم احیای دفاتر استانی و شهرستانی سازمان تبلیغات و به‌کارگیری نیروهای جوان و بومی، باید منتظر بود تا شهرستان‌ها نیز خود به تهرانی دیگر تبدیل شوند.
راه حجت‌الاسلام قمی در مسیر تحول در سازمان تبلیغات، راهی پرپیچ و خم با دست‌اندازهای بسیار است. طی این مسیر اگرچه سخت است اما باید به روی کار آمدن یک جوان امیدوار بود؛ زیرا این مسیری است که نسل سوم انقلاب بارها آن را به سلامت گذرانده است.