تبیان، دستیار زندگی
اذکار و صفات حسینی و مهدوی
اذکار و صفات حسینی و مهدوی
اذکار و صفات حسینی و مهدوی
فرای آثار اذکاری که از ائمه اطهار نقل گردیده، اذکاری که امام حسین علیه السلام در روز عاشورا تلاوت می کردند رنگ و بوی دیگری دارد. شگفتی این اذکار آنجاست که با مهدی عجل الله تعالی فرجه تفسیر می شود و پیوندی نورانی با نهضت مهدوی حضرت ولی عصر علیه السلام دارد
گم شده!
گم شده!
گم شده!
به عرفات مقدس، رسیدم همان جا که بسیار شنیده بودم از آن؛ دور از چادرهای اقامت، روی خاک ها نشستم و چشمان خود را بستم.
در رواق عشق + صوت
در رواق عشق + صوت
در رواق عشق + صوت
شكوفه‏هاى معطر عشق و فضیلت‏بر نهال انسانیت‏خواهد نشاند و دسته دسته گل‏هاى عطرآگین ارزش و كرامت را براى بشریت ارمغان خواهد آورد .
به ما نگفتند که ...
به ما نگفتند که ...
به ما نگفتند که ...
دل‌هاي‌ بندگان‌ را آكنده‌ از عبادت‌ و اطاعت‌ مي‌كني‌ و عدالت‌ بر همه‌ جا دامن‌ مي‌گسترد و خدا به‌ واسطة‌ تو دروغ‌ را ریشه‌كن‌ مي‌كند و خوي‌ ستمگري‌ و درندگي‌ را محو مي‌سازد و طوق‌ ذلت‌ و بردگي‌ را از گردن‌ خلایق‌ برمي‌دارد.
خدا كند تو بيايى‌
خدا كند تو بيايى‌
خدا كند تو بيايى‌
انتظار و بردبارى ما را وسعتى‏است از هابيل تاكنون و تا برخاستن‏فرياد جبرئيل در زمين و آسمان وآوردن مژده ظهور امام زمان. آرى و در آن زمان هستى حيات‏خواهد يافت، عشق پر و بال خواهدگشود و در رگهاى خشكيده علم،خون تازه خواهد دويد. پشت هيولاى‏ظلم و جهل با خاك،
در حریری از نور
در حریری از نور
در حریری از نور
خورشید، از گوشه پیشانی بلندت طلوع می‌كند. تو را با كدام كلماتِ محدود بخوانم كه نمی‌گنجی، نه در كلام، نه در كلمه. خورشیدی سرشار در دست‌هایت، ملائك به دست بوسی‌ات مباهات می‌كنند.
این تذهبون!
این تذهبون!
این تذهبون!
جماعت‌! كجا می‌رویم‌؟چرا به‌ زمین‌ و آسمان‌ بد می‌گوییم‌؟چرا از روزگار گله‌ می‌كنیم‌؟چرا تحمل‌ خودمان‌ را نداریم‌؟چرا با لبخند بیگانه‌ایم‌؟ چرا غصه‌ها به‌ جانمان‌ چنگ‌ انداخته‌؟چرا از یكدیگر خسته‌ایم‌؟
کمی تأمل کن ...
کمی تأمل کن ...
کمی تأمل کن ...
اگر لذت بودن با امام و زير ساية لطف و محبت و حكومت عدل ايشان بودن را مي‌چشيديم و بعد از اين وصل، جدايي دست مي‌داد آيا حسرتي كه بر دل‌هايمان مي‌ماند دو صد چندان نبود؟ مطمئناً دعاي ما رنگ و بوي ديگري داشت، خواهش و طلب نبود، اصرار بود. التماس بود.
در حريري از نور و رنگ
در حريري از نور و رنگ
در حريري از نور و رنگ
را چه زیبا سرود، خداوندِ كاینات، با واژه‌هایی از جنس نور. پروانه شاخساران آسمان! هر آن‌چه آینه، رو به رویت آغوش گشوده‌اند تا تو را در خویش تكرار كنند. هر آن‌چه آسمان، به خاک افتاده‌اند تا گام‌هایت را به سجده ببوسند. بزرگ مرد تاریخ! بهار از سر انگ
یک جمکران آرزو
یک جمکران آرزو
یک جمکران آرزو
شاعرم; ولی برای جز تو، شعر گفتن نمی دانم. قافیه‌های من، همه در آغاز بیت می آیند، و وزن و عروض از شعر من گریزانند. آیا قامت موزون تو، چنین شعر مرا بی وزن کرده است؟
رمز ظهور - نامه‌ای به امام زمان
رمز ظهور - نامه‌ای به امام زمان
رمز ظهور - نامه‌ای به امام زمان
سلام مولای من، سلام معشوق عالمیان، سلام انتظار منتظران می‌خواهم از جور زمانه بگویم ، می‌خواهم بگویم و بنویسم از فسادی که جهان را چون پرده‌ای فراگرفته اما زمان فرصتی است اندک و انسان آدمی است ناتوان. پس ذره‌ای از درد دلم را به زبان می آورم تا بدانی چقد
ندبه‌های دلتنگی - نوشته‌ای برای گریه کردن
ندبه‌های دلتنگی - نوشته‌ای برای گریه کردن
ندبه‌های دلتنگی - نوشته‌ای برای گریه کردن
شکوه ظهور تو هنوز پرچم توفیق بر نیفراشته است و خورشید جمالت هنوز دیباى زرین خود را بر زمستان جان ما نگسترده است، اما مهتاب انتظار در شبهاى غیبت سوسوزنان چراغ دلهاى ماست. نام تو حلاوت هر صبح جمعه است و حدیث تو ندبه آدینه ها. دیگر از خشم روزگار به مادر
حضرت باران
حضرت باران
حضرت باران
حضرت باران! کویرهای تشنه را دریاب که ریشه هایشان خشکیده است. بیابان در بیابان عطش است که سایه می اندازد بر خاک. صفحه های زمین، ترک برداشته اند. آرمان شهر عدالت را کِی خواهی ساخت؟ مدینه فاضله عشق را کِی به ارمغان خواهی آورد؟