تبیان، دستیار زندگی

مروری بر بخشی از جنایات آمریکا علیه مردم ایران به بهانه کودتای 28 مرداد

ایران ‌نیازمند ارتشی‌ است‌ كه‌ بتواند نظم‌ داخلی‌ را در كشور برقرار نگاه‌ دارد، ارتشی‌ كه‌ هرگونه‌ شورشی‌ را از هر كجا و از هر كس‌ كه‌ انجام‌ گرفته‌ و یا تشویق‌ شده‌ باشد سركوب ‌نماید.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
مروری بر بخشی از جنایات آمریکا علیه مردم ایران به بهانه کودتای 28 مرداد
به گزارش تبیان به نقل از خبرگزاری صدا و سیما، پژوهش خبری صدا وسیما: 65 سال از اولین مداخله و جنایت آشکار دولتمردان آمریکا علیه ملت ایران می­گذرد. جنایتی که اسناد منتشره از سوی سازمان جاسوسی آمریکا و اذعان مقامات واشنگتن موید آن است. چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی می­گذرد و این درحالی است که ایالات متحده هر روز بر جنایاتش علیه مردم ایران افزوده است. به بهانه سالگرد کودتای 28 مرداد و در ادامه مباحث بررسی اقدامات و جنایات آمریکا ضد مردم ایران در این بخش به دو مورد از کودتاهایی که دولتمردان واشنگتن در آنها نقش بارز و آشکاری داشته اند، یعنی کودتای 28 مرداد 1332 و کودتای نقاب تیرماه 1359 می­ پردازیم. 

کودتای 28 مرداد 1332

درباره نفوذ و اقدامات مداخله جویانه ایالات متحده آمریکا در عرصه سیاسی داخلی و خارجی ایران طبق اسناد موجود بایستی گفت، که پس از جنگ جهانی دوم و در دهه 20 شمسی کم کم پای آمریکایی­ ها به ایران باز شد. بانی اصلی باز شدن پای آمریكایی‌ها به ایران پس از جنگ جهانی دوم و در کنار آن، واگذاری امتیازات قضایی و امنیتی به آنان، "قوام­ السلطنه" بود. در همین راستا، اولین دسته از نیروهای نظامی امریكا تحت عنوان "میسیون نظامی"، آذر 1321 ـ دوره نخست وزیری قوام ­السلطنه ـ با مصونیت ­های قضایی وارد ایران شدند.

از طرفی، به‌ دنبال‌ تشدید جنگ‌ سرد بین دو بلوک شرق و غرب، آمریكاییان‌ در صدد كمك‌ بیشتری‌ به‌ رژیم‌ شاه‌ برآمدند تا به‌ عنوان‌ پایگاهی‌ در مقابل‌ نفوذ كمونیسم‌ مانع‌ توسعه‌‌ شوروی‌ شوند؛ از این‌ جهت ‌ثبات‌ رژیم‌ شاه‌ برای‌ آمریكایی­ ها‌ در اولویت‌ قرار گرفت‌. جان‌ وایلی‌ سفیر ایالات‌ متحده‌‌ آمریكا در ایران‌ (29ـ 1327) به‌ وزارت‌ امور خارجه‌‌ آمریكا نوشت‌: « ایران ‌نیازمند ارتشی‌ است‌ كه‌ بتواند نظم‌ داخلی‌ را در كشور برقرار نگاه‌ دارد، ارتشی‌ كه‌ هرگونه‌ شورشی‌ را از هر كجا و از هر كس‌ كه‌ انجام‌ گرفته‌ و یا تشویق‌ شده‌ باشد سركوب ‌نماید». به‌ دنبال‌ این‌ سیاست‌ دفتر اصل‌ 4 ترومن‌ در ایران‌ تأسیس‌ شد و به‌ تقویت‌ و سازماندهی‌ ارتش‌ پرداخت‌.

در زمان‌ آیزنهاور بخشی‌ از استراتژی‌ دولت‌ وی‌ تقویت‌ نیروهای‌ ضد شوروی‌ بود؛ لذا به‌ آموزش‌ و تجهیز نیروهای‌ شبه‌ نظامی‌ ایران‌ مبادرت‌ ورزید. مستشاران‌ آمریكایی‌ به‌ آموزش‌ ژاندارمری‌ برای‌ حفظ‌ نظم‌ در مناطق‌ روستایی‌ و آموزش‌ شهربانی‌ و اطلاعات‌ برای‌ حفظ‌ امنیت‌ شهرها پرداختند. این‌ سه‌ سازمان‌ تقویت‌ شدند تا به‌ عنوان‌ ابزار سركوب‌ شاه‌ مسئول‌ ثبات‌ ایران‌ باشند.

آمریكایی­ ها‌ در راستای‌ سیاست‌ محدودسازی‌ نفوذ شوروی‌ بین‌ سال‌های‌1326 تا 1330 مجموعاً 175 میلیون‌ دلار به‌ ارتش‌ ایران‌ كمك‌ نظامی‌ كردند. هدف ‌آمریكایی­ ها‌ این‌ بود كه‌ ارتش150 هزار نفره‌‌ ایران‌ را به‌ یك‌ ارتش‌ 500 هزار نفره ‌افزایش‌ دهند تا قابلیت‌ شركت‌ در پیمان‌ نظامی‌ سنتو را داشته‌ باشد. آمریكایی‌ شدن‌ سیستم‌ نظامی‌ ایران‌، نیاز ارتش‌ را به‌ مستشاران‌ نظامی‌ روز به‌ روز افزایش‌ می‌داد.[1]

اعترافات برخی سران دستگیر شده كودتای نقاب نیز نشان دهنده آن است كه بحث تقدم و تأخر این دو توطئه در میان طراحان و استراتژیست­های آمریكایی مطرح بود و سرانجام قرار شد طرح كودتا كه كم هزینه­ تر، مؤثرتر و سریع­تر می ­باشد، اجرا شود و در صورت شكست آن، راه حل طولانی­ تر و پرهزینه­ تر تحمیل جنگ مورد استفاده قرار گیرد.


اما با روی کار آمدن دولت ملی دکتر مصدق و در پی آن ملی شدن صنعت نفت ایران در اواخر دهه بیست و اوائل دهه سی، آمریکایی­ هایی با کمک انگلیسی ­ها با اجرای کودتای 28 مرداد سال 32 ضمن ساقط کردن دولت ملی به صورت علنی در امور داخلی ایران دخالت کرده و در نتیجه به صورت رسمی و عملی وارد عرصه سیاسی ایران شدند. بنابر اعتراف امریکایی ­ها، که در اسناد منتشر شده توسط سازمان سیا (CIA) و وزارت خارجه امریکا در خرداد 1379 مطابق با ژوئن سال 2000 منعکس شده است، نمایندگان دستگاه امنیتی انگلیس، موضوع براندازی دولت مصدق و جایگزین کردن یک حکومت کاملا وابسته را به نمایندگان سیا پیشنهاد کردند که با پاسخ مثبت امریکایی ها در فروردین 1332/مارس 1952 مواجه شدند.

اسناد منتشر شده که توسط یکی از تاریخ نگاران ‌داخلی سازمان سیا در اواسط سال­ های 1970 تهیه شده است بخشی از پرونده " مبارزه برای ایران" نام دارد. البته بخشی از این مدرک برای اولین بار در سال 1981 منتشر شد، اما بخش اعظم آن به خصوص فصل 3 آن با عنوان "اقدام مخفیانه" منتشر شده است که در واقع شرح چگونگی اجرای کودتا است. در این نسخه برای اولین بار به مشارکت سازمان جاسوسی آمریکا اذعان می­ شود: «کودتای نظامی که منجر به سقوط مصدق و سرنگونی کابینه جبهه ملی شد، تحت نظارت سازمان سیا به عنوان یک اقدام سیاست خارجی ایالات متحده صورت گرفت» سیا اذعان داشته است که از بیم حضور شوروری در ایران دست به عملیات موسوم به "آژاکس" زده است.

البته‏ روزنامه «لس‌آنجلس تایمز» مصاحبه­ ای با روزولت، طراح كودتای 28 مرداد در اوائل انقلاب انجام داد که وی در این مصاحبه نخستین بار پرده از ‏جزئیاتی راجع به این كودتا برداشته بود: «در سال 1953 (32-1331 ه.ش) آیزنهاور، رئیس‌جمهوری آمریكا طرح رهبری و هزینه كودتایی را كه منجر به سقوط دولت ‏دكتر مصدق شد، فراهم كرد. اینك عامل و اجراكنندة طرح كودتای «سیا» كه عملیات مربوطه را به طور ‏سری در ایران انجام داده است، از این راز پرده بر می‌دارد «كرمیت روزولت، رئیس اسبق "سیا" در خاورمیانه، در مصاحبه اختصاصی با خبرنگار روزنامه ‏لس‌آنجلس تایمز، نخستین بار، نقش "سیا" را در كودتایی كه به منظور بازگرداندن قدرت به ‏محمدرضا پهلوی (شاه مخلوع) انجام گرفته است، شرح می‌دهد. كرمیت روزولت می‌گوید: كودتای ایران ‏نخستین عملیات مخفی ضد یك دولت خارجی بود كه «سیا» در ماه­های آخر حكومت ترومن ‏تنظیم کرده بود‏».

با اجرای موفقیت‌آمیز این طرح در ایران، كه "سیا" آن را طرح "آژاكس" نام­گذاری كرده بود، جان فاستر ‏دالس، وزیر خارجه دولت آیزنهاور، به حدی خشنود شد كه در نظر داشت نظیر كودتای ایران را در ‏كنگو، گواتمالا و اندونزی انجام دهد و در مصر نیز حكومت عبدالناصر را ساقط كند.‏

روزولت مدعی است كه در برابر این پیشنهادها ایستادگی و به همین علت از خدمت در سازمان ‏‏«سیا» كناره‌گیری كرده است. وی تابستان سال 1953 (32-1331 ه.ش) سه هفته در ایران اقامت داشته و كودتا ضد دولت ‏دكتر مصدق را پنهانی رهبری كرده است. روزولت اقرار می‌كند كه یك میلیون دلار ‏آمریكایی، برای هزینه ایجاد بلوا و اغتشاش‌های خیابانی كه 300 كشته بر جای گذاشت و دولت ملی ‏مصدق را ساقط كرد، در اختیار داشته، ولی فقط 75 هزار دلار آن را خرج كرده است.‏

روزولت می‌گوید: «پرزیدنت آیزنهاور، از چگونگی عملیات كودتا از آغاز تا پایان آگاه بود و ‏دستور اجرای كودتا، از سوی دالس، وزیر امور خارجه، به برادرش آلن دالس، رئیس سابق «سیا» و ‏همچنین والتر بیدل اسمیت، معاون وزارت امور خارجه صادر شد.‏ «من دستورات صریحی از این سه شخصیت برای اجرای این مأموریت دریافت كردم و انتخاب من برای ‏این كار بدین علت بود كه مدتی مهم‌ترین مقام را، از طرف «سیا» در خاورمیانه به عهده داشتم.»‏ کرمیت روزولت، نوه تئودور روزولت رئیس‌جمهوری اسبق آمریكا می‌گوید: «سه تن از همكاران رئیس‌جمهوری ‏آمریكا، در زمینه ضرورت این مأموریت مرا متقاعد کردند. این سه شخصیت، فاستر دالس، آلن ‏دالس و ژنرال بیدل اسمیت بودند».[2]‏

علاوه بر این، باراک اوباما رییس جمهور وقت آمریکا تاکنون دو مرتبه به طور صریح به نقش آمریکا در کودتای 28 مرداد 1332 که منجر به سقوط دولت ملی دکتر مصدق و تحکیم پایه های قدرت شاه در 25 سال بعد از آن شد، اشاره کرده است. او یک بار در سال 2009 و در سخنرانی خود در دانشگاه قاهره به این موضوع اشاره کرده و بار دیگر در سخنرانی خود در مجمع عمومی ملل متحد در سال 2013 و در نخستین سال حضور روحانی به عنوان رییس جمهور ایران در نشست سالانه مجمع عمومی به این موضوع اشاره کرد. اوباما همچنین در کتاب خود به نام " جسارت امید " که در سال 2006 و در دوره سناتوری خود نوشته است نیز به کودتای 28 مرداد اشاره کرده و این اقدام را به عنوان نشانه ای از مداخلات بیش از حد دولت آمریکا در امور داخلی دیگران و ایجاد اتحاد با کشورها به وسیله حمایت از یک دولتمرد مقتدر دانسته است. پیش از این نیز مادلین آلبرایت وزیر امور خارجه اسبق آمریکا در دولت بیل کلینتون به مسئله 28 مرداد و نقش آمریکا در این ماجرا اشاره کرده و به طور تلویحی از ایران عذرخواهی کرده بود.[3]

در هرحال، پس از کودتای آمریکایی 28 مرداد 32 و سقوط دولت دکتر مصدق، آمریکایی­ ها یکه تاز عرصه سیاست داخلی و خارجی ایران و عملا جایگزین انگلیسی ­ها شدند. حمایت دولت امریکا از شاه پس از 28 مراد 1332 وارد مرحله جدیدی شد و امریکایی­ها با تمام توان، از شاه حمایت کردند. حمایت مالی امریکا پس از کودتا به طرز شگفت انگیزی افزایش یافت. دقیقا 12 روز پس از کودتای 28 مرداد، شاه از امریکا درخواست وام کرد و امریکا نیز با پرداخت یک وام 45 میلیون دلاری به ایران موافقت نمود. رژیم شاه هر چه پیش می­رفت، وابسته تر می ­شد و نفوذ امریکا روزبه روز در دستگاه حاکمیت ایران افزون­تر می­ گشت. آمریکایی ­ها، که ایران را «جزیره ثبات » خود می­دانستند، تا آخرین روزهای حیات سیاسی شاه، دست از حمایت وی برنداشتند. آنها حتی پس از اوج گیری انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره)، در حالی که ملت ایران از جنایات بی حد و حصر رژیم شاه به تنگ آمده بود و یکپارچه و یکصدا نابودی شاه را فریاد می­کرد، تلاش کردند به هر شکل ممکن، رژیم شاه را پابرجا دارند.

کودتای نقاب

آمریکا پس از وقوع انقلاب اسلامی رفتار خصمانه ­ای علیه ملت ایران در پیش گرفت. در این راستا اقدامات مجرمانه و جنایات آمیزی متعددی نیز انجام داد از جمله؛ تبدیل کردن سفارت آمریکا به محلی برای جاسوسی و براندازی نظام نوپای جمهوری اسلامی، تهاجم نظامی به ایران و واقعه طبس، کودتای نقاب و موارد بسیار زیاد دیگر. به دنبال واقعه گروگان­گیری اتباع آمریکا در سفارت و شكست عملیات نجات در طبس و تحقیر شدید آمریكا در جهان، این فكر بار دیگر در ذهن سردمداران كاخ سفید جوانه زد که با انجام کودتا کار خود را پیش ببرند. به اعتقاد برخی از كارشناسان، پس از شكست آمریكا در حمله نظامی به طبس، دو راهكار برای جبران این مسئله از سوی مقامات كاخ سفید در نظر گرفته شد كه عبارت بودند از:

1) انجام یك كودتای نظامی با هدف سرنگونی نظام جمهوری اسلامی با همكاری فرماندهان سابق ارتش رژیم شاهنشاهی، نیروهای ساواك، گروه ­های ضد انقلاب، متحدین آمریكا در منطقه و از طریق دریافت كمك­ های مالی، نظامی و فنی آمریكا.

2) تحریك یك كشور ثالث به طرح ­ریزی حمله نظامی و تجاوز گسترده به خاك جمهوری اسلامی ایران.[4] شواهدی برای اثبات این نظریه وجود دارد. از یك سو برخی مقامات آمریكایی در خاطرات یا اظهارات خود با ظرافت به این مسئله اشاره كرده اند. از جمله برژینسكی - مشاور امنیت ملی كارتر - به بحث ­های خود با كارتر رئیس جمهور وقت آمریكا و دیگر اعضای كابینه وی درباره لزوم انجام دادن یك عملیات تلافی جویانه در صورت شكست توطئه طبس اشاره كرده است و می گوید: "براون (وزیر دفاع آمریكا) و ترنر (رئیس سازمان سیا) با عملیات تلافی­جویانه در صورت شكست مأموریت نجات موافق بودند... در هر حال، در پایان این گفت و گوها به ما اجازه داده شد طرح ­هایی را برای عملیات تلافی­ جویانه در نظر بگیریم، ولی تصمیم اجرای این نقشه­ ها به بعد موكول شد".[5]

همچنین اعترافات برخی سران دستگیر شده كودتای نقاب نیز نشان دهنده آن است كه بحث تقدم و تأخر این دو توطئه در میان طراحان و استراتژیست­های آمریكایی مطرح بود و سرانجام قرار شد طرح كودتا كه كم هزینه­ تر، مؤثرتر و سریع­تر می ­باشد، اجرا شود و در صورت شكست آن، راه حل طولانی­ تر و پرهزینه­ تر تحمیل جنگ مورد استفاده قرار گیرد.

به­ عنوان مثال، در اعترافات یكی از این افراد می­ خوانیم: "پس از سفر بنی عامری [یكی از سران كودتا] به پاریس، طرح حمله عراق به ایران در اولویت دوم قرار گرفت و انجام كودتای نظامی به­عنوان اولویت اول، در صدر برنامه­ های آمریكا، قرار داده شد. "مقامات آمریکایی تماس هایی را با شاهپور بختیار در پاریس برای هدایت كودتای نقاب به­ عمل می‌آورند. در همین زمینه سفیران آمریكا و انگلیس در فرانسه با بختیار ملاقات و چگونگی اجرای كودتا، تاریخ وقوع و تقدم آن نسبت به طرح­ های دیگر را مشخص می­كنند. این مسائل پس از مسافرت سرهنگ 2 بازنشسته ژاندارمری، بنی عامری، به پاریس در تاریخ 15 اسفند 1358 مشخص شد. به این ترتیب، نطفه جدیدترین طرح براندازی ضد نظام نوپای جمهوری اسلامی بسته شد و پس از شكست آمریكا در طبس، به طور جدی در دستور كار قرار گرفت.[6]

مقدمات و اجرای كودتا

انگلیس به سازماندهی اجرای كودتا برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی پرداخت و به شناسایی و جذب گروه ­ها و دسته­ ها و اشخاصی مبادرت کرد كه به طور فردی یا جمعی، در ارتباط با هم، یا پراكنده ضد نظام جمهوری اسلامی فعالیت می­ كردند.

به این ترتیب، بنی عامری در مقام رئیس شاخه عمل و شاخه نظامی كودتا از پاریس به تهران بازگشت و مشغول جذب افراد اطلاعاتی و نظامی از اداره دوم ارتش و مأمورین ساواك منحله شد. ستاد هدایت كودتا با شاخه عمل با كمك حامیان خارجی خود، توانست سه كمیته مجزا به شرح زیر ایجاد کند كه همگی جلسات زیادی برای مدیریت كودتا تشكیل می ­دادند و زیر نظر ستاد فرماندهی در پاریس عمل می ­كردند. این ستاد متشكل از چهره­ های سیاسی و نظامی رژیم پهلوی بود. سه كمیته تشكیل شده برای كودتا عبارت بودند از:

1- كمیته نظامی و لجستیك (پشتیبانی) ، 2- كمیته سیاسی ، 3- كمیته عالی

به هر حال كودتای نقاب كه در تیر سال 1359، یعنی سه روز قبل از وقوع، كشف و خنثی شد، قرار بود با زمینه ­سازی ­هایی كه شده بود، به موفقیت برسد.[7]

بنا بر اعترافات عوامل كودتا، همه ابرقدرت ­ها در مورد كودتای نقاب توافق كرده بودند و طرح كودتا تا آن حد دقیق و حساب شده بود كه كودتاگران گمان می­ كردند در صورت اجرا، صد درصد موفق خواهند شد. اما نحوه اجرای كودتا به این صورت بود كه پس از كسب آمادگی­ نظامی، مالی و سیاسی، عناصر كودتاچی در میان ایلات و عشایر غیور و وطن پرست نفوذ کنند و همچنین با انفجار در دكل­ های برق، راه آهن، پل­ها، غارت سربازخانه­ ها و غیره تلاش کنند تا اغتشاش و شورش و خرابكاری به راه اندازند.

به نظر می ­رسد برنامه این بوده كه در مرحله اجرای عملیات حدود 70 تن از شخصیت­ های برجسته مذهبی و سیاسی ظرف 12 ساعت دستگیر شوند. عملیات كودتا قرار بود همزمان در تهران و سایر شهرهای بزرگ به اجرا درآید و اماكنی مانند مدرسه فیضیه، اقامتگاه امام خمینی(ره)، كمیته مركزی، نخست وزیری، میعادگاه­ های نماز جمعه، صداوسیما و غیره با هواپیماهای جنگی بمباران شود. قرار بود كودتاگران در این بمباران­ ها، از بمب ­های خوشه ­ای و آتش­زا استفاده كنند و از کارکنان مجرب نظامی نیز بهره برند. همچنین در نظر داشتند پس از آغاز عملیات هوایی، به فاصله كوتاهی نیروهای زرهی و پیاده وارد عمل شوند.[8]

نتیجه گیری

در وقایع ذکر شده آنچه که واضح و مبرهن است دخالت و نقش بارز و اصلی آمریکا در آن ماجراهاست. بیش از سه دهه قبل از انقلاب، آمریکا با اجرای کودتای 28 مرداد 32 عملا در عرصه سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ... و حاکمیت و حکومت ایران در رژیم پهلوی یکه تازی می­ کرد. پس از انقلاب نیز که تاکنون چهار دهه از آن می ­گذرد دولتمردان آمریکا با در پیش گرفتن سیاست خصمانه با اقدامات آشکار و ترفندها و توطئه های پیدا و پنهان از هیچ گونه عملی علیه نظام جمهوری اسلامی دریغ نکرده­ اند، بلکه روز به روز بر شدت آن افزوده ­اند. لذا می­توان گفت که نگرش بدبینانه ایرانیان نسبت به آمریکا نشأت گرفته از سیاست ­های گذشته و حال دولتمردان آمریکا نسبت به ایران بوده و هست. وضع تحریم های ظالمانه و یکجانبه و فشار به مردم ایران از سیاست­ های خصمانه ای است که این بار ترامپ رئیس جمهور آمریکا علیه ملت ایران به کار گرفته است.
منبع: خبرگزاری صدا و سیما