در مقابل خدمت و محبّت، خیانت و جنایت؟!
روزى یحیى بن خالد برمكى، براى یكى از برادرزادگان حضرت ابوالحسن، امام موسى كاظم علیه السلام - به نام على بن اسماعیل، كه امام علیه السلام با او ارتباط گرم و صمیمى داشت و به طور مرتب او را به شیوههاى مختلف كمك مىفرمود - مقدار زیادى اموال و هدایا فرستاد و او را به سوى خود فرا خواند.
همین كه حضرت متوجه شیطنت یحیى برمكى شد، على بن اسماعیل را به حضور خود دعوت نمود؛ و چون حضور یافت، به او فرمود: اى برادرزاده! شنیدهام قصد سفر دارى؟ كجا مىروى؟
گفت: قصد سفر به بغداد را دارم .
حضرت فرمود: به چه منظور به بغداد مىروى؟
گفت: به جهت آن كه قرض بسیارى بر عهده دارم و از پرداخت آن ناتوانم، حضرت فرمود: من تمام قرضهاى تو را پرداخت مىكنم و نیز هر مشكلى داشته باشى، برطرف مىسازم .
على بن اسماعیل پیشنهاد حضرت را نپذیرفت و گفت: من براى مسافرت به بغداد ناچار هستم .
حضرت اظهار نمود: اكنون كه تصمیم رفتن به بغداد را دارى مواظب باش كه فرزندان مرا یتیم نكنى؛ و سپس دستور داد تا مقدار چهار هزار درهم و سیصد دینار به برادرزادهاش بدهند.
چون على بن اسماعیل بلند شد و رفت، امام علیه السلام به افرادى كه در آن مجلس حضور داشتند، فرمود: او در قتل من سعایت و سخن چینى مىكند و فرزندانم را یتیم مىگرداند.
افراد حاضر گفتند: یابن رسول الله! فداى تو گردیم، با این كه مىدانى او چنین جنایتى را مرتكب مىشود، چرا این چنین با ملایمت با او سخن مىگفتى و در نهایت هم آن مقدار پول و درهم و دینار را به او عطا نمودى؟!
حضرت فرمود: بلى، ولیكن پدرم از پدران بزرگوار خود نقل مىنمود، كه رسول خدا صلى الله علیه و آله فرموده است: چنانچه یكى از خویشاوندان قطع رحم نماید و تو سعى كنى كه خویشاوندیتان با گرمى و صمیمیت برقرار باشد، خداوند متعال او را مجازات و عقاب مىنماید.
و هنگامى كه على بن اسماعیل وارد بغداد شد و نزد یحیى برمكى رفت، یحیى برمكى نیز او را به حضور هارون الرّشید برد.
و هارون در رابطه با امام موسى كاظم علیه السلام مطالبى از على ابن اسماعیل پرسید.
و او در جواب گفت: از تمام شهرها اموال بسیارى براى ابوالحسن، موسى بن جعفر علیهماالسلام مىآورند، تا حدّى كه چندین خانه در شهر مدینه خریدارى كرده است؛ و نیز به تازگى باغ گران قیمتى را خریدارى و تهیّه نموده است .
و آن قدر نزد هارون بر علیه آن حضرت سخن چینى كرد و ناروا گفت تا آن كه هارون الرّشید دستور جلب و زندانى شدن حضرت را صادر كرد.
و در نهایت امام موسى كاظم علیه السلام به دستور هارون الرّشید زندانى شد؛ و سپس مسموم و شهید گردید.
منبع:
غیبة شیخ طوسى، ص 21/ إثبات الهداة، ج 3، ص 176، ح 17 با مختصر تفاوت و به جاى نام علىّ بن اسماعیل، محمّد بن اسماعیل آورده است .