چرایی درگیریهای خیابانی
پسلرزههای خشونت اجتماعی
در برههای که جامعه با هنجار شکنی، عدم احترام به حریم شخصی و زیاده خواهی خارج از عُرف همراه شود، با افزایش چشم گیر نزاع و خشونت اجتماعی مواجه خواهیم شد. موضوعی که علاوه بر ملتهب سازی جامعه، آسیبهای جسمی و روحی فراوانی را به همراه خواهد داشت.
امروزه، خشونت اجتماعی Social violence یکی از معضلاتی است که گریبانگیر جامعهی ما شده و رشد فرایندهای نیز داشته است. عوامل فراوانی در حوزههای مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در بروز خشونت اجتماعی تاثیرگذار هستند اما از میان این گسترهی بینهایت؛ فقر، بیکاری، نبود گفتمان اجتماعی، میزان تحصیلات، عدم اعتماد به نفس، کمبود رضایت اجتماعی و نیز مشکلات روحی-روانی در اولویت قرار دارند.
بر اساس پژوهشهای اجتماعی، هر چه در جامعهای با میزان پایینی از رضایت اجتماعی و تعداد بیشتری از افراد بیکار مواجه باشیم، خشونت اجتماعی بیشتر رُخ داده و میزان التهابات جامعه را افزایش خواهد داد.
در این میان باید توجه داشت که یکی از جلوههای اصلی خشونت اجتماعی، "نزاع خیابانی" محسوب میشود. معضلی که آسیبهای فراوانی را به دنبال خواهد داشت. بر اساس نتایج آخرین پژوهشها، تا آخرین روز سال 96 ؛ قریب به 93 هزار و 300 نفر در نزاعهای خیابانی آسیب دیده و به مراکز درمانی و نهایتا به پزشکی قانونی مراجعه کردهاند که از میان این تعداد؛ بیش از 32 هزار نفر زن بودهاند.
باید توجه داشت که زمانی شاهد افزایش نزاع و خشونت اجتماعی میشویم که ماهیت اخلاقیات، هنجارها و نیز ارزشهای اخلاقی رو به کم رنگی گذاشته باشد. به بیان دیگر؛ در برههای که جامعه با هنجار شکنی، عدم احترام به حریم شخصی و زیاده خواهی خارج از عُرف همراه شود، با افزایش چشم گیر نزاع و خشونت اجتماعی مواجه خواهیم شد. موضوعی که علاوه بر ملتهب سازی جامعه، آسیبهای جسمی و روحی فراوانی را به همراه خواهد داشت.
آن چه که در این میان اهمیت خاصی دارد، ضرباتی است که نزاع و خشونت اجتماعی بر پیکرهی سرمایههای اجتماعی وارد میکند. در واقع، زمانی که خشونت اجتماعی گسترش پیدا میکند؛ جُرم و بزه نیز رو به افزایش میگذارد.
آرنت، یک تمایز واضح میان خشونت و قدرت قائل است. در حالی که بیشتر نظریهپردازهای سیاسی، خشونت را نوعی ابراز قدرت افراطی تلقی میکنند، آرنت این دو مفهوم را متضاد یکدیگر میداند. در سدهی 20 میلادی دولتها از طریق قتلهای حکومتی بیش از ۲۶۰ میلیون نفر از مردم خود را به وسیله خشونت پلیسی، اعدام، قتل عام، کمپهای کار بردگان و گاهی خشکسالیهای عمدی کشتهاند.
اعمال خشونت بار که توسط ارتش یا پلیس انجام نشدهاند و به منظور دفاع شخصی نبودهاند، معمولاً به عنوان جرم دستهبندی میشوند، گرچه تمام جرایم، جرایم خشن نیستند. آسیب به دارایی در بعضی از حوزههای قضایی ولی نه همه به عنوان جرم خشن طبقهبندی میشود نیاز به نقل قول دارد اداره فدرال تحقیقات خشونتی را که منجر به قتل میشود را در دستههای قتل مجرمانه و قتل قابل توجیه (مثلاً دفاع شخصی) طبقهبندی میکند.
در واقع، افزایش خشونت در جامعه پیامدهای منفی فراوانی دارد که مهمترین آنها عبارتند از: کاهش نشاط در جامعه، اعتماد زدایی، افزایش آمار درگیریهای فیزیکی، از بین رفتن ارزشهای اخلاقی و... .
در این راستا، رسانهی ملی نقش بسزایی دارد چرا که با ارائهی برنامههایی با مضمون کنترل خشونت در اجتماع، نشاط آفرینی و راههای گفتمان اجتماعی؛ میتواند این معضل و آسیبهای احتمالی آن را در کنار مواضع مراجع قانونی نسبت به مجرمان این بزه، به کل جامعه نشان داده و ذهنیتی از دوری جُستن نسبت به خشونت اجتماعی و نیز تداعی مجازات آن برای اقشار مختلف، ایجاد کند. این مهم بیشک، بسترساز کاهش خشم در اجتماع خواهد بود.
بر اساس پژوهشهای اجتماعی، هر چه در جامعهای با میزان پایینی از رضایت اجتماعی و تعداد بیشتری از افراد بیکار مواجه باشیم، خشونت اجتماعی بیشتر رُخ داده و میزان التهابات جامعه را افزایش خواهد داد.
در این میان باید توجه داشت که یکی از جلوههای اصلی خشونت اجتماعی، "نزاع خیابانی" محسوب میشود. معضلی که آسیبهای فراوانی را به دنبال خواهد داشت. بر اساس نتایج آخرین پژوهشها، تا آخرین روز سال 96 ؛ قریب به 93 هزار و 300 نفر در نزاعهای خیابانی آسیب دیده و به مراکز درمانی و نهایتا به پزشکی قانونی مراجعه کردهاند که از میان این تعداد؛ بیش از 32 هزار نفر زن بودهاند.
نزاع خیابانی و خشونت اجتماعی
از نظر کارشناسان حوزهی اجتماعی، هر گونه درگیری فیزیکی و یا زد و خوردی که منجر به آسیب جسمانی شود، نزاع نامیده شده و آن دسته از این درگیریها که در سطح شهر و اماکن عمومی رُخ دهد، "نزاع خیابانی" قلمداد میشود.باید توجه داشت که زمانی شاهد افزایش نزاع و خشونت اجتماعی میشویم که ماهیت اخلاقیات، هنجارها و نیز ارزشهای اخلاقی رو به کم رنگی گذاشته باشد. به بیان دیگر؛ در برههای که جامعه با هنجار شکنی، عدم احترام به حریم شخصی و زیاده خواهی خارج از عُرف همراه شود، با افزایش چشم گیر نزاع و خشونت اجتماعی مواجه خواهیم شد. موضوعی که علاوه بر ملتهب سازی جامعه، آسیبهای جسمی و روحی فراوانی را به همراه خواهد داشت.
آن چه که در این میان اهمیت خاصی دارد، ضرباتی است که نزاع و خشونت اجتماعی بر پیکرهی سرمایههای اجتماعی وارد میکند. در واقع، زمانی که خشونت اجتماعی گسترش پیدا میکند؛ جُرم و بزه نیز رو به افزایش میگذارد.
یکی از جلوههای اصلی خشونت اجتماعی، "نزاع خیابانی" محسوب میشود. معضلی که آسیبهای فراوانی را به دنبال خواهد داشت.
نظریه خشونت اجتماعی
"هانا آرنت" Hannah Arendt نظریه پرداز آلمانی، معتقد است که خشونت میتواند قابل توجیه باشد، اما هرگز مشروع نیست... هر چه هدف در نظر گرفته شده برای آن به آیندهی دورتری موکول میشود توجیه و منطقی بودن خود را از دست میدهد. هیچ کس استفاده از خشونت را جهت دفاع شخصی زیر سوال نمیبرد، زیرا نه تنها خطر آشکار است، بلکه در زمان حاضر است و هدفی که وسیله را توجیه میکند آنی است.آرنت، یک تمایز واضح میان خشونت و قدرت قائل است. در حالی که بیشتر نظریهپردازهای سیاسی، خشونت را نوعی ابراز قدرت افراطی تلقی میکنند، آرنت این دو مفهوم را متضاد یکدیگر میداند. در سدهی 20 میلادی دولتها از طریق قتلهای حکومتی بیش از ۲۶۰ میلیون نفر از مردم خود را به وسیله خشونت پلیسی، اعدام، قتل عام، کمپهای کار بردگان و گاهی خشکسالیهای عمدی کشتهاند.
اعمال خشونت بار که توسط ارتش یا پلیس انجام نشدهاند و به منظور دفاع شخصی نبودهاند، معمولاً به عنوان جرم دستهبندی میشوند، گرچه تمام جرایم، جرایم خشن نیستند. آسیب به دارایی در بعضی از حوزههای قضایی ولی نه همه به عنوان جرم خشن طبقهبندی میشود نیاز به نقل قول دارد اداره فدرال تحقیقات خشونتی را که منجر به قتل میشود را در دستههای قتل مجرمانه و قتل قابل توجیه (مثلاً دفاع شخصی) طبقهبندی میکند.
پیامدهای افزایش خشونت اجتماعی
در این میان باید توجه داشت که افرادی که آمادگی بیشتری در بروز رفتارهای خشن دارند، از سطح پایین احساسات عاطفی برخوردار هستند. این دسته از افراد؛ از آن جایی که توانایی ایجاد روابط دوستانه را ندارند، از رفتار اطرافیان سوء برداشت کرده و اکثر انتقادات را تحقیر آمیز قلمداد میکنند. به این افراد "بی احساس روانی" Apathy گفته میشود.در واقع، افزایش خشونت در جامعه پیامدهای منفی فراوانی دارد که مهمترین آنها عبارتند از: کاهش نشاط در جامعه، اعتماد زدایی، افزایش آمار درگیریهای فیزیکی، از بین رفتن ارزشهای اخلاقی و... .
راهکار چیست؟
مهمترین راهکار کاهش خشونت اجتماعی، ارائهی گستردهی آموزشهای اجتماعی و کنترل خشم است. شاید بهتر باشد چنین بیان کنیم که، اگر افراد به جای درگیری فیزیکی برای رفع مشکلاتی از جمله؛ تصادف، ضایع کردن حق در صفوف و... به گفتمان روی آورند، درصد قابل توجهی از آمار بروز خشونت اجتماعی کاسته خواهد شد.در این راستا، رسانهی ملی نقش بسزایی دارد چرا که با ارائهی برنامههایی با مضمون کنترل خشونت در اجتماع، نشاط آفرینی و راههای گفتمان اجتماعی؛ میتواند این معضل و آسیبهای احتمالی آن را در کنار مواضع مراجع قانونی نسبت به مجرمان این بزه، به کل جامعه نشان داده و ذهنیتی از دوری جُستن نسبت به خشونت اجتماعی و نیز تداعی مجازات آن برای اقشار مختلف، ایجاد کند. این مهم بیشک، بسترساز کاهش خشم در اجتماع خواهد بود.