امیرعباس هویدا
استعفای نخست وزیر
امیرعباس هویدا مرد سیاسی دوران پهلوی که پرونده ی مرگش بعد از انقلاب سوژه ی بسیاری از رسانه های داخلی و خارجی شد، تنها دو سال قبل از انقلاب از مقام خود استعفا داد!
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : شنبه 1397/05/27
نسخت وزیر یا صدراعظم مقام دوم حکومتی در تاریخ معاصر ایران بوده، است! از دوران قاجار بعد از شاه نخست وزیر امور اجرایی کشور را در دست می گرفته و از نفوذ زیادی در عرصه سیاست برخوردار بوده است.
پس از تجربه دوران دکتر مصدق، محمدرضا شاه پست نخستوزیری را به صورت بالاترین مقام اداری بدون کمترین قدرتی در بنیانگذاری یا تعیین خط و مشی سیاست مملکت درآورد. بر همین اساس از سال 1332 به بعد پست نخستوزیری روز به روز بیشتر شبیه شکل و شمایل قدیمی خود، یعنی وزیر اعظم دوران قاجار میشد که در آن نخست وزیر تنها اجرا کننده دستورات شاه بود.
مقام نخست وزیری از سال 1332 به بعد به افراد نوکرمآب تعلق گرفت، زیرا که به غیر از این حالت برای پهلوی دوم خطرناک می شد! اختیاراتی که نخست وزیر قانونی و توانمند و مستقل (هم چون مصدق) می توانست داشته باشد موقعیت شاه و درباریان را به خطر می انداخت.
هویدا برای اینکه احساس نا امنی را در خود از بین ببرد تلاش کرد با عضویت در محافل گروهی روابط حسنهای را با نخبگان سیاسی ایجاد کند.
سیاست دولت هویدا مستقل از سیاست شاه نبود ، او برای شاه حکم بلندگویی بود را داشت که فقط صدای شاه از او شنیده می شد، در حاکمیت های استبدادی هم چون پهلوی دوم، به صورت کاملا نمایشی مردم سالاری را اجرا می کردند.
"بعد از روی کار آمدن دولت هویدا در سال 1342، فشار بر مطبوعات چندین برابر شد و آزادی قلم از بین رفت؛ به گونهای که از این دوران به دوران سانسور و اختناق مطبوعات نام میبرند.1امیرعباس هویدا در طول دوران نخستوزیری، برخوردی دوگانه با مطبوعات در نهان و باطن داشت. او در ظاهر خود را دوستدار مطبوعات نشان میداد که گویی با نویسندگان و خبرنگاران حشر و نشر زیادی دارد و در ظاهر رعایت احترام به فرهنگیان میکرد، اما در پس پرده در دوران نخستوزیری او تعداد زیادی از روزنامهها و مجلات برای همیشه تعطیل و لغو مجوز شدند و اوج این سرکوب مطبوعات در سال 1353 اتفاق افتاد. در این سال هویدا به دلیل انتقاد مطبوعات به دولت او تصمیم به لغو امتیاز بیش از 50 روزنامه و مجله گرفت و برای این کار با دکتر داریوش همایون، طرح «انهدام مطبوعات» را پیریزی کرد و به مرحله اجرا درآورد. در میان مطبوعات توقیف شده، چند روزنامه و مجله پر تیتراژ مانند سپید و سیاه، روشنفکر، تهران مصور، فردوسی، امید ایران و سالنامه دنیا دیده میشدند. در عوض هویدا در سال 1353، برای جبران کاستی مطبوعات و تبلیغ برای دولت خود، اقدام به حمایت از چند روزنامه و مجله تازه تأسیس کرد. از جمله روزنامههایی که در دولت امیرعباس هویدا به کار خود ادامه داد و مورد حمایت دولت قرار گرفت، روزنامه آیندگان بود که مدیرعامل آن داریوش همایون از کمک کنندگان به هویدا برای اجرای «طرح انهدام مطبوعات» بود. و این خود از طنزهای تاریخ است."(1)
امیرعباس هویدا برای باقی ماندن در سمت نخست وزیری باید گروه ها و افراد زیادی را راضی نگه می داشت که این برنامه ها در سیاست های حکومتی نتیجه ای به غیر از بزرگتر شدن استبداد را به دنبال ندارد.
"در مجموع باید گفت که روحیه فرمانبرداری هویدا و فقدان فرهنگ سیاسی سالم در میان اغلب دولتمردان سبب عدم توسعه سیاسی و رشد ساز و کارهای مشارکت سیاسی بوده است. در واقع اشخاص تاثیرگذاری همچون هویدا بیتوجه به درخواستها و نیازهای مردم تنها در پی جلب رضایت شاه بودند و در این مسیر با گفتارها و رفتارهای ظاهرسازانه و چاپلوسانه خود بر غرور و خودبینی کاذب شاه افزودند و او را هرچه بیشتر به سمت اقتدارگرایی و فاصله میان ملت و دولت که از ویژگیهای نظام سلطانی است سوق دادند."(2)
بعد از نخست وزیری قانونی دکتر مصدق و به وجود آمدن کودتای 28 مرداد سال 1332، سیاست مداران حکومت پهلوی به بله قربان گویانی تمام عیار تبدیل شدند و هویدا هم در این راه نقشی به غیر از نوکر مآبی را نمی توانست ایفا کند.
پی نوشت:
1- هویدا بدون رتوش، وحید بهرامی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
2- هویدا؛ شخصیتی محصول نظام سلطانی، محمدرضا چیتسازیان، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران