تبیان، دستیار زندگی

ماهواره لازم نیست، در رسانه ملی خانواده را تضعیف می‌کنیم

گرچه رسانه ملی، که به نوعی صدای نظام جمهوری اسلامی قلمداد می‌شود، سعی داشته است ارزش‌های دینی را به مخاطبان خود منتقل کند؛ اما به وسیله برخی از برنامه‌ها آسیب‌هایی بر پیکر خانواده ایرانی وارد شده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
رسانه

آسیب‌شناسی رسانه ملی

تأثیرگذاری تلویزیون بر نهاد خانواده از یک سو و حساسیت به وجود ارزش‌های اسلامی در خانواده موجب شده است که پیام‌های تلویزیونی با تأکید بیشتر مورد مداقه قرار بگیرند؛ گرچه رسانه‌ی ملی به دلیل اینکه به نوعی صدای نظام جمهوری اسلامی قلمداد می‌شود، سعی داشته است ارزش‌های دینی را به مخاطبان خود منتقل کند و در مقایسه با برنامه‌های تلویزیونی دیگر کشورهای اسلامی، برنامه‌های عفیفانه‌تری ارائه دهد، اما عملکرد آن در حوزه‌ی خانواده انتقادهایی را نیز متوجه خود کرده است:

تضعیف تمایز و هویت جنسی

در سال‌های اخیر، فمینیسم با ورود به عرصه‌ی هنر و فیلم‌سازی، سعی در از میان برداشتن تمایزات جنسیتی میان زن و مرد داشته و یکی از پیام‌های پررنگ فمینیسم در رسانه همواره به این مورد اختصاص یافته است. در فیلم‌ها و سریال‌های غربی این مورد به خوبی مورد مشاهده است. به نظر می‌رسد رسانه‌ی ملی به دو صورت به رواج این ایده در برنامه‌های خود دامن زده است: از طرفی با پخش فیلم‌ها و سریال‌‌های غربی این پیام را به مخاطب خود القا کرده و از سوی دیگر با ساخت سریال‌های ایرانی، که متأثر از فضای سریال‌های غربی است، موجب تضعیف این تمایز گشته است.

متأسفانه در تلویزیون بارها شاهد این بوده‌ایم که در سریال‌ها تصویر درستی از هویت مردانه و زنانه نمایش داده نشده است. ناگفته نماند حفظ این تمایزات، که از موارد مؤکد نگاه اسلامی به جنسیت است، به هیچ وجه به معنای تبعیض جنسیتی و نگاه فرادست‌ـ‌فرودست به دو جنس نیست. در اسلام، به تفاوت‌های تکوینی زن و مرد، اعم از تفاوت‌های جسمی و روانی، توجه بسیاری بذل شده است؛ ولی متأسفانه در تلویزیون شاهد کم‌لطفی نسبت به چنین امر مؤکدی هستیم. برای مثال، ویژگی حیا به عنوان خصلت برجسته‌ی جنس زن کمتر مرد توجه قرار گرفته است و بعضاً با نمایش شخصیت‌های داستانی زنی که ارتباط دوستانه با مردان برقرار می‌کند این حریم خدشه‌دار شده است. هرچند در اغلب موارد در انتهای داستان نتیجه ختم به خیر می‌شود، اما در طول روایت داستان سریال این رابطه‌­ها نمایش داده می­شود و به تبع آن ارزش حیا دست­مالی می­گردد.

تضعیف نقش‌های جنسیتی

یکی از کارکردهای مهم خانواده حفظ تمایز جنسیتی است. تمایز جنسیتی در خانواده از دیرباز محل نقد و چالش دیدگاه‌های فمینیستی بوده است. خانواده به دو شیوه تمایزهای جنسیتی را استمرار می‌بخشد: تقسیم کار جنسیتی بین زن و شوهر، انتقال نقش‌های جنسیتی به کودکان از راه جامعه‌پذیری. اگرچه در خصوص تقسیم کار جنسیتی تعابیر متفاوتی وجود دارد، اما به نظر می‌رسد تقسیم دوگانه‌ی رفتار، جایگاه و نقش میان دو جنسی باعث بقا و استحکام خانواده می‌شود و در گام بعدی نیز خانواده به این تقسیم دوگانه استمرار می‌بخشد. در این گستره، تقسیم نقش‌های جنسیتی محل بحث نیست و می‌توان پذیرفت که تداوم بسیاری از تمایزهای جنسیتی، که معلول فرهنگ‌ها و الگو‌های رفتاری خاص است، به تحکیم و تقویت نهاد خانواده کمکی نمی‌کند، اما دیدگاه فمینیستی در نفی مطلق تمایزهای جنسیتی نیز قابل دفاع نیست.

در رسانه ملی، به دلیل عدم شناخت ژرف نسبت به آموزه‌های دینی در حوزه‌ی خانواده و ورود ارزش‌ها و تلقیات مدرن در متن برنامه­‌ها، در اغلب موارد شاهد بی‌توجهی نسبت به این کارکرد مهم خانواده و بعضاً تخطئه‌ی آن هستیم. در بسیاری از سریال‌های خانوادگی، مسئله‌ی نان­آوری مرد، به عنوان اصلی­ترین وظیفه‌ی او در اسلام، به محاق رفته است و جدای از اینکه در نوع خاصی از خانواده تبلیغ می‌شود، بعضاً این مسئله‌ی مهم به انحای مختلف به سخره گرفته می­شود.

تبلیغ الگوی خاصی از خانواده

جامعه‌ی ایرانی از حیث قومیت و شهری/روستایی بودن، جامعه‌ای متکثر است. هنوز جمعیت بسیاری از مردم ایران در روستاها و شهرهای کوچک زندگی می‌کنند و کماکان برخی از آداب و رسوم خود را حفظ کرده‌اند. شاید بتوان گفت برخی از مظاهر اولیه‌ی تکنولوژی مثل برق و تلویزیون و خودرو به این مناطق راه یافته است، اما بافت فرهنگی آن‌ها چندان شهری نشده است و البته نباید هم بشود. در اینکه ورود امکاناتی مثل برق گشایش‌ها و برکات زیادی را در زندگی روستایی به همراه داشته است تردیدی نیست، اما حداقل از یک مضرت آن، به ضرس قاطع، می‌توان صحبت کرد؛ ورود مهمان ناخوانده ‌ـ‌تلویزیون‌ـ‌ به خانواده‌های روستایی و شهرستانی.

برنامه‌های تلویزیونی، اعم از سریال‌ها و تبلیغات بازرگانی، سبک زندگی خاصی را نمایش می‌دهند، اما آنچه در این قسمت بدان تأکید دارم، نمایش الگوی خانواده‌ی شهری نیمه‌مرفه است؛ خانواده‌ای که در آن روابط زن و شوهر ورای آداب سنتی است، فرزندان نقشی برجسته و سرورگون در برابر والدین دارند و زنان به مشاغل به اصلاح مزدوری مثل کارمندی مشغول‌اند.

تغییر در سبک زندگی و منش اقتصادی خانواده‌ها

در جامعه‌ی امروز ایران با مسائل بسیاری مواجهیم که شاید رد آن را بتوان در تغییر سبک زندگی و مصرف‌گرایی یافت. مسئله‌ی حجاب، رواج ارزش‌های مصرفی، گسترش کالاهای مصرفی، تلاش خانواده‌ها برای تأمین اقتصادی بیشتر در راستای ارضای نیاز به مصرف، تغییر در سبک پوشش، رواج زنانه شدن مصرف و... مسائلی از این دست‌ هستند. شاید اگر بگوییم رسانه‌ی ملی بیشترین سهم را در گسترش این مسائل داشته است، چندان به بیراهه نرفته باشیم.

رسانه در دو بخش تبلیغات بازرگانی و نمایش سبک زندگی طبقه‌ی متوسط رو به بالای شهری به ترویج سبک زندگی نیمه‌غربی و مصرف‌گرایی دامن زده است. پیش‌تر از مهمان ناخوانده‌ی خانواده‌های ایرانی صحبت کردیم، تبلیغات بازرگانی روزانه نه تنها کالاهای خارجی و مصرفی بسیاری را تبلیغ می‌کند، بلکه از آن جهت که اغلب آن‌ها از طرح روایتی برخوردارند، در خلال داستان چیدمان و سبک زندگی طبقه‌ی متوسط رو با بالای پایتخت‌نشین به تصویر کشیده می‌شود؛ مثلاً برای تبلیغ یک روغن نباتی، خانواده‌ای را نشان می‌دهد که اولاً از حیث ترکیب جمعیتی کاملاً شهری‌اند؛ یعنی یک تا دو فرزند دارند، ثانیاً از غذاهای بسیار متنوع با چیدمان لوکس و نیز دکوراسیون مدرن برخوردارند.


منبع:
"رسانه‌ی ملی و تضعیف خانواده " یادداشت فاطمه فقیه ایمانی/اندیشکده برهان
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.