«سوگ گوزن» در بازار کتاب پیچید
داستان بلند «سوگ گوزن» اثر هومن قویدل از سوی نشر نیماژ منتشر شد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1397/05/16 ساعت 11:57
نشر نیماژ اثری داستانی از هومن قویدل را با عنوان «سوگ گوزن» را که داستانی با تم جنایی است را روانه بازار کتاب کرد.
این رمان دربردارنده چهار کاراکتر اصلی است که همگی آنها در رهایی نیافتن از گذشته خود مشترک هستند، گذشتهای که قدرت تصمیمشان را عقیم کرده است و سایه همیشگی پدری که در زخمهای آنها بازتولید میشود.
یک بازپرس بازنشسته که سایه پروندهای حل نشده رستگارش نمیکند و با رویازدگی پایانش را میپذیرد، وکیل اخراج شدهای که عطر قدیمی معشوق همسفر اوست، آدمکش حالا و سرباز جنگی سابق که ماشه ناخواسته قانون همیشه او را به هم میزند و داستان مواجهه قمارباز و رامکننده اسبی با زخمیهایی قدیمی شخصیتهای محوری این رمان هستند.
در فصل نخست از این رمان میخوانیم: آفتاب هفت صبح زمستانی از درزهای پرده به چشمان پر از ژین و چروک بازرس باز نشسته، جک جونز، تابید و او را از خواب نه چندان پر عمق شبهای این چند سال بیدار کرد. هر صبح چشمانش با صدای آخرین گلولهای که بر سر قاتل همسرش شلیک کرده، باز میشود. اولین موسیقی هر روزش
سالها پیش در آخرین روز کاری، مردی وارد خانه او میشود. همسر بازرس به رسم تمام سهشنبهها به خرید رفته بود و به قرار همیشه دوساعت بعد به خانه باز میگشت، اما گاهی پیشانی نوشت بازی را عوض میکند؛ برای جشن بازنشستگی، زودتر از همیشه به خانه میآید...
در آن روز، مرد قاتل، آخرین پیچ از آخرین تپه را میپیچد و برای تهیه مبلغ وثیقه برادرش، به خانه بازپرس میرسد. قبل از پیاه شدن، گلولههای اسحهاش را نگاه میکند. ماشین را با فاصله نسبتا زیادی از خانه جک جونز پارک میکند و پارچهای روی آن میکشد. در میان صدای وزش آرام باد و خواندن پرندگان، دستکش را از جیب پشت شلوار مخمل کبریتیاش بیرون میآورد و به دستش میکند. پنجههای دستان را در دستکش کش و قوس میدهد. اسلحه را در جیب کاپشن مشکیاش لمس میکند و به سمت خانه میرود. در حیاط آنجا درختان بلندی با باد به حرکت در آمدهاند. خانه را دور میزند و از ماشین قدیمی و خاک گرفته تمیه به دیوار داده بالا میرود و وارد اتاق خوابشان میشود. پشت پنجره میایستد و در باز مقابلش را میبیند. عطر زنانه مملو در اتاق خواب را نفس میکشد. کنار در و مقابل تخت، عکس دو نفره جک جونز و همسر ده سال جوانتر از خودش به دیوار است. سرش را به سمت راست، جایی که تحت دونفره آنها قرار گرفته، میچرخاند. باد نوازشگری روی روتختیهای سفید اتاق کشیده میشود. به سمت کشوری زیر تخت میرود اما چیزی پیدا نمیکند. کند سمت چپ اتاق را باز میکند و بعد از کنار زدن لباسهای همسر بازپرس، آنجا هم پول یا طلایی نمیبیند. در آخر کمی از طلای کشوی مقابل تخت بیرون میآورد و از پلهها پایین میرود تا تمام خانه را جستجو کند و از آنجا خارج شود.
صفحه با قیمت این رمان در ۱۵ هزار تومان منتشر شده است.
منبع: مهر