تبیان، دستیار زندگی

بررسی تاریخ ریل و قطار در ایران در قالب کتاب

کتاب «قطارباز(ماجرای یک خط)» نوشته احسان نوروزی توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
کتاب «قطارباز(ماجرای یک خط)»


کتاب «قطارباز (ماجرای یک خط)» نوشته احسان نوروزی به تازگی توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب، هشتمین عنوان از مجموعه «ناداستان» است که توسط این ناشر چاپ می‌شود.

نویسنده این کتاب از شهریورماه سال ۹۵ سفر خود را در شبکه ریلی ایران از ایستگاه راه‌آهن تهران شروع کرده و به بهانه نوشتن این سفرنامه، تاریخ آمدن قطار و شبکه ریلی به ایران را مورد بررسی قرار داده است. نویسنده کتاب می‌گوید در خیلی از زبان‌ها و فرهنگ‌ها برای آدمی همچو من اسم مشخصی دارند. انگلیسی‌ها صدای‌شان می‌زنند قطاریاب. آمریکایی‌ها می‌گویند "train buff"، فرانسوی‌ها از پسوند پاتوس به معنی بیماری استفاده می‌کنند و این جماعت را مریض آهن می‌نامند. در زبان اردو به‌شان می‌گویند "ریل‌کی شیدایی" یا همان شیدای ریل. اما وقتی این‌جا از قصدم برای این سفر باخبر شدند، مودب‌ترین‌شان "خل‌مشنگ" خطابم کرد.

به تعبیر احسان نوروزی، برای خود اهالی راه‌آهن از همه مردم سخت‌تر بوده که باور کنند کسی پیدا شده که این موضوع برایش جالب باشد. به هر حال، نوروزی در ابتدای کتاب، تاریخچه کوتاهی از چگونگی ساخت و ساز قطارها و شبکه ریلی در جهان گفته و سپس با بیان خاطرات کودکی و علاقه‌مندی‌هایش، سفر خود را با قطار در ایران آغاز می‌کند.

عناوین این کتاب به ترتیب عبارت‌اند از: سرآغاز، قطارباز، یک رویا، جنگ اول قطار اول، زاهدان- هندوستان، خرسواری قطارسواری، سوت، غبار مرگ، سیاه‌نمایی، تونل مارکو، زایش یک خط، اسیران، رویای آشفته، بازگشت به شروع، ایستگاه آخر، سپاس‌ها، منابع اصلی.

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

رفته بودم حقوق عمله‌جات را بپردازم. صدای «آی‌پول، آی‌پول آمد» در کوه پیچید. هرکس از هرجایی کارش را رها کرده برای اخذ حقوق می‌آمد. شروع به پرداخت نموده و پس از اتمام، قصد ادامه پرداخت در نقاط بالاتر [در مسیر خط آهن] را نیز داشتم لیکن چون پاسی از شب می‌گذشت، بنابه‌اصرار مارکو عزم رحیلم مبدل به اقامت شد و شب را در همان جا بیتوته نمودم. پس از صرف شما بالطبع مدتی هم به گفت‌وگو گذشت. بالاخره به‌عزم استراحت، همه متفرق و هرکس به‌جای خواب خویش رفت. من و مارکو از نقطه‌نظر حفظ‌پول در اتاق خود مارکو که از سه‌طرف متصل به‌ کوه بود خوابیدیم.

نمی‌دانم چه‌قدر گذشته بود که صدای ولوله و غوغایی از نزدیک دهانه تونل برخاست. همه سراسیمه و متوحش بدان‌طرف هجوم آوردیم. «یک نفر در تونل کشته شده.» این صدایی بود که به گوش ما خورد. بی‌محابا داخل تونل شدیم. فشار جمعیت از عقب طوری بود که تولید اشکال و مزاحمت می‌نمود. ما بالاخره جلو و جلوتر رفتیم تا آن‌که به محل حادثه رسیدم."

یکی از کارگران به اسم احمد بعد از گرفتن حقوقش، در راه بازگشت در مسیر باریک روی تونل، به‌داخل حفره هواکش و کف تونل افتاده است. اگر هم این سقوط به تنهایی مهلک نبود، دیلم دوسری که او به رویش سقوط کرده و قفسه سینه‌اش را درانده و از پشتش بیرون آمده بود کار را یکسره کرده بود.

این کتاب با ۲۷۵ صفحه،‌ شمارگان ۷۰۰ نسخه و قیمت ۲۵ هزار تومان منتشر شده است.

منبع: مهر