تبیان، دستیار زندگی

مشروطه و جمهوری خواهی در تاریخ معاصر

پارادوکس جمهوری خواهی در ایران

انقلاب مشروطیت ایران اگرچه به شکست انجامید اما به‌ عنوان یک جنبش انقلابی و خواهانِ بر هم زدن موازنه قدرت و ماهیت جامعه ایرانی، در تاریخ ثبت شد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
مشروطه
از نیمه‌های حکومت قاجار، ایرانیان نسبت به یک سری از زنجیره های پذیرفته شده و پوسیده‌ی سیاسی آگاهی پیدا کردند و موضوع چراغی بود که در ذهن بسیاری از مردمان آن روزگار روشن شد.

البته به گواه تاریخ این قبیل آگاهی‌ها؛ از زمان ناصرالدین شاه کلید خورد و در نهایت شاه بیمار، مشروطه را پذیرفت تا صدای مردم بلند نشود. اما چند روز بعد از امضا درگذشت و ولیعهد، زیر بار مشروطه نرفت.

قانون نیامده و استبداد همیشگی

طبقات اجتماعی مختلف با افق اجتماعی گوناگون در مشروطه و جمهوری خواهی انقلاب 57 شرکت کردند و پایه ایدئولوژی آن را دموکراسی سیاسی می‌ساخت و دو عامل اساسی یعنی ورشکستگی و وازدگی نظام سیاسی و دیگری بحران مالی باعث شد تا در سال 1285، قانون اساسی ضوابط و مقرراتی برای حکومت بر پایه قانون وضع کند.

ائتلاف‌های به وجود آمده در انقلاب مشروطیت دوام چندانی نیاوردند و سرانجام انقلاب مشروطیت به شکست انجامید. این شکست را می‌توان بر اثر جابه‌جایی سریع ائتلاف‌ها و فشار و مداخله خارجی در داخل کشور و بی‌ثباتی حکم فرما شده در ایران دانست.



برای اولین بار در تاریخ ایران حکومت با مجموعه‌ای از قوانین اساسی که محدوده قدرت اجرائی را تعریف و حقوق و مسئولیتهای حکومت و جامعه را مشخص می‌کرد، مشروط شد. بدین ترتیب مردم استبدادزده که جان و مال آنها با اراده شاه حفظ می‌شد یا از بین می‌رفت، به‌ظاهر به دو هدف عمده خود یعنی برانداختن حکومت استبدادی و برپایی حکومت قانون دست یافتند.

باید توجه داشت که ائتلاف‌های به وجود آمده در انقلاب مشروطیت دوام چندانی نیاوردند و سرانجام انقلاب مشروطیت به شکست انجامید. این شکست را می‌توان بر اثر جابه‌جایی سریع ائتلاف‌ها و فشار و مداخله خارجی در داخل کشور و بی‌ثباتی حکم فرما شده در ایران دانست. مجموعه پیچیده صورت‌بندی اجتماعی ایران و وابستگی تحمیل‌شده توسط نظام جهانی، هر دو در این بی‌ثباتی دخالت داشتند.
 
انقلاب مشروطیت ایران اگرچه به شکست انجامید اما به‌ عنوان یک جنبش انقلابی و خواهانِ بر هم زدن موازنه قدرت و ماهیت جامعه ایرانی، در تاریخ ثبت شد.

در این دوره؛ ساختار استبدادی خواسته‌های مردم و قانون را بار دیگر نادیده گرفت. این ساختار اگر چه به باز تولید استبداد پرداخته بود اما مردم برای خواسته‌ی خودشان که جمهوری خواهی بود به پا خواستند تا رویه‌ی این استبداد همیشگی از بین رود و قانونی بر سر حاکمان باشد تا آزادی و عدالت را برای مردم فراهم کنند که مشکل همین بود که مردم باید در تاریخ عدالت و آزادی را بخواهند قبل از اینکه حاکمان برای آنان رسم کنند و نقشه بکشند.

پی نوشت: 
نسبت مشروطیت با انقلاب اسلامی، رضا سرحدی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران