تبیان، دستیار زندگی
دانشمند بزرگ شیخ محمد باقر قاینى، صاحب كتاب كبریت الاحمر در كتاب كشكول خود به نام سفینة القماش مى نویسد: در عصرى كه در نجف اشرف به تحصیل علوم حوزوى اشتغال داشتم در آنجا سیدى زاهد و پرهیز كار بود كه سواد نداشت، روزى در حرم حضرت على (ع ) به زیارت مرقد حضرت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گریه امام زمان در وفات زینب كبری

زینب(س)

دانشمند بزرگ شیخ محمد باقر قاینى، صاحب كتاب كبریت الاحمر در كتاب كشكول خود به نام سفینة القماش مى نویسد: در عصرى كه در نجف اشرف به تحصیل علوم حوزوى اشتغال داشتم در آنجا سیدى زاهد و پرهیز كار بود كه سواد نداشت، روزى در حرم حضرت على (ع ) به زیارت آن حضرت مشغول بود، دید یكى از زائران ترك زبان، گوشه‌اى از حرم نشست و مشغول تلاوت قرآن شد، این سید جلیل احساساتى شد و به خود گفت :

آیا سزاوار است كه ترك و دیلم قرآن، كتاب جدت را بخوانند و تو بى‌سواد باشى و از خواندن آیات قرآن محروم بمانى؟!

او از روى غیرت و همت قسمتى از اوقاتش را در سقایى (آبرسانى) صرف كرد تا مخارج زندگى‌اش را تأمین كند، و قسمت دیگر را به تحصیل علوم پرداخت و كم كم ترقى كرد تا به حدى كه در درس خارج آیت الله العظمى میرزا محمد حسن شیرازى (میرزاى بزرگ، متوفى1312 ه ق) شركت مى‌كرد و به درجه‌اى رسید كه احتمال مى دادند به حد اجتهاد رسیده است. این سید جلیل و پارسا براى من چنین نقل كرد:

از آن روزى كه عمه‌ام زینب وفات كرده، تا كنون، هر سال در روز وفات او، فرشتگان در آسمانها مجلس عزا به پا مى‌كنند و آن چنان مى‌گریند كه من باید بروم و آنها را ساكت كنم،

در عالم خواب امام زمان حضرت ولى عصر (عج) را دیدم، بسیار غمگین و آشفته حال بود، به محضرش رفتم و سلام كردم، سپس عرض كردم:

چرا این گونه ناراحت و گریان هستى؟

فرمود: امروز روز وفات عمه‌ام حضرت زینب است. از آن روزى كه عمه‌ام زینب وفات كرده، تا كنون، هر سال در روز وفات او، فرشتگان در آسمانها مجلس عزا به پا مى‌كنند و آن چنان مى‌گریند كه من باید بروم و آنها را ساكت كنم، آنها خطبه حضرت زینب را كه در بازار كوفه خواند، مى‌خوانند و مى‌گریند، من هم اكنون از آن مجلس فرشتگان مراجعت نموده‌ام.

پیوند به:

آفتاب در حجاب

سه بار بگو یا زینب و حاجت بگیر

بانوی کربلا


منبع:

خصائص الزینبیه، ص 211 و 212

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.