تبیان، دستیار زندگی

آسیب شناسی انتشار تصاویر کودکان در فضای مجازی

کودکانی که لایک جمع می کنند

فرزند نوزاد اگر از لحظه تولد قادر به سخن گفتن بود شاید اولین چیزیی که به زبان می آورد این بود که مادرم! پدرم! با این قیافه از من عکس نگیرید. قابلیت عکس و فیلم برداری تلفن های همراه موجب شده تا والدین در آنِ واحد که کودکشان زبان باز می کند تا جزئی ترین کارهایی که در اصطلاح شیرین بازی بچه از آن یاد می کنیم را به اشتراک بگذارند و پس از انتشار بدون اجازه خود کودک، به جای توجه به او در پی پاسخ به لایک ها و کامنت ها بر آیند. کودکان اینستاگرامی، به انتخاب والدین و نه خودشان زندگی آینده شان دستخوش تغییراتی قرار می گیرد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
کودکان در فضای مجازی
پدر و مادرها سرپست کودکان خود هستند؛ یعنی تمامی حقوق فرزند بر عهده آنان است، از نظر قانونی آنها باید مسئولیت خود را بپذیرند و به خوبی انجام دهند، و اگر کوتاهی کنند حقوق کودک از سوی نهادهای قضایی در کشور ما و بسیاری از کشورهای جهان محفوظ است.

همواره والدین تلاش می کنند که تمامی شرایط زیست خوب و حتی عالی را برای فرزندان فراهم کنند، زندگی آنها بدون هر گونه مشکل و سختی باشد. خودشان سختی ها را به جان می خرند تا بتوانند حقوق کودک را رعایت کنند و سعی دارند همیشه مدافع او در مقابل فشارها و مشکلات باشند تا جایی که آب در دل کودک شان تکان نخورد. اما برخی از کارها و تصمیماتی که مستقیما با دخالت والدین صورت می پذیرد، با حقوق کودک تناقض دارد و والدین بدون آگاهی آن کارها را برای کودکشان انجام میدهند. شاید باورش سخت باشد اما بیشتر آنها از سر دلسوزی است و از احساسات مهرآمیز سرچشمه می گیرد. یکی از این رفتارهای غلط و اشتباهِ والدین، انتشار بی رویه و افراطی تصاویر کودکان، در برخی موارد با پوششی نامناسب و حتی خودآرایی (که مناسب سن کودکان نیست)، در فضای مجازی است.

از روزهای آغازین تولد نوزاد، علاقه ی شدید والدین به فرزند و لذت بردن از رفتارهای او، باعث می شود که بخواهند این حس را با دیگران به اشتراک بگذارند و به بقیه نشان دهند که حال و روز فرزندشان چگونه است. هرچند ممکن است مطلقا آن چیزهایی که در چشم والدین زیبا به نظر می رسد برای دیگران زیبا نباشد و از دیدن آن لذت نبرند ولی در هر صورت بدون بررسی جوانب و عواقب این کار را انجام میدهند. در اکثر موارد این کار نه فقط به خاطر نمایش بالندگی فرزند، بلکه برای نشان دادن کارهایی است که پدر و مادر برای او انجام داده اند یا برای فخرفروشی و خودنمایی می باشد. در تمام حالت ها، این اقدام والدین آسیبی به آینده کودک وارد می سازد که قابل جبران نیست و آنها باید بدانند که حق ندارند حریم خصوصی کودک را از بین ببرند و حاشیه امن او را مخدوش نمایند و در کودکی فرزندشان کاری کنند که آینده او را تهدید می کند.

والدینم؛ چرا عکس من را در فضای مجازی می گذارید؟

مهمترین و اصلی ترین عامل برای این اختلال رفتاری و ناهنجاری اجتماعی در زوج های امروزی، خودنمایی و جلب توجه و جذب دنبال کننده بیشتر در شبکه های اجتماعی است و در جایگاه بعدی درآمدزایی و فعالیت اقتصادی، رتبه دوم را به خود اختصاص داده است. چرا که با بررسی عوامل ظهور این پدیده اجتماعی رسانه ای در بین رفتارهای خانواده ها و زوج های دارای فرزند نوزاد و خردسال، این عامل آسیبهای جدی تری را در پی دارد، از جمله ی آنها این است که، توجه دقیق خانواده و والدین، بر تربیت صحیح و اخلاقی فرزند، از بین می رود و تمرکز اصلی پدر و مادرها بر این موضوع مهم منحرف می شود.  آنها دیگر کمتر به بالندگی فکر، هوش و توانمندی اخلاق و مهارت فرزند خود فکر می کنند. کارها و رفتارهایی که هنر نیست، در ناخودآگاه کودک به عنوان هنر و مهارت و توانمندی نهادینه می شود. اینکه فرزند با انواع و اقسام لباس ها و در ژست ها و پوزیشن های مختلف و متفاوت با فضاهای متنوع و رنگارنگ عکس و فیلم بگیرد و در فضای مجازی منتشر و در مقابل  تعریف، تمجید و پسند دریافت کند، آغاز مرگ تدریجی و خاموشِ تمامی استعدادهای کودک است.


تاثیرات منفی انتشار تصاویر کودکان در فضای مجازی

1)القاء حس نمایشی و ابزاری بودن به فرزند

از شروع فعال شدنِ قوه ی درک و تشخیص ، کودک مشاهده می کند که والدین از او عکس می گیرند و لباس به تن او می کنند و چندین بار حالت نشستن و ایستادن او را تغییر می دهند تا عکس باب میل خود را از او بگیرند، یا می بیند که والدین، وسواس و حساسیت زیادی در انتخاب لباس دارند و تمام این کارها را می کنند برای اینکه فرزندشان در فضای مجازی، در کانون توجه برای غیر قرار بگیرد و حتی اگر شیرین کاری هم می کند، والدین نه برای خود واقعی اش  بلکه به این سبب که سوژه ی جذابی برای فضای فعالیت آنها در شبکه های اجتماعی فراهم کرده است، تشویق می کنند. این باعث می شود از ابتدا کودک دریابد که وسیله ای است در دست والدین برای اغراض و اهداف شخصی و خودخواهانه ی آنها، نه فرزندی که آیینه ی تمام نمای والدین است در اخلاق و انسانیت.

2)تغییر معیارهای اخلاقی انسانی

والدین همواره باید آداب و خوبی ها را با انواع و اقسام راهکارهای تربیتی به فرزند منتقل کنند تا میراث نیکویی برای جاودانگی خود، برجای بگذارند. باید پویایی و خلاقیت او را دنبال کنند و زمینه ترقی اش در ابعاد مختلف را بوجود بیاورند اما متاسفانه فرزند خود را بر اساس پسند و سلیقه ی دیگران و برای جلب رضایتمندی دیگران، در معرض تغییر و سختی قرار می دهند، و به جای اینکه به او بفهمانند که حرف مردم برایت نباید مهم و معیار باشد و باید بر اساس اصول و ارزش های اخلاقی، راهت را انتخاب کنی، خط و مرزهای اخلاق و انسانیت را جا به جا کرده اند. با این عمل ساختار بنیاد شخصیتی او را در معرض نابودی قرار داده اند.

3)جایگزین کردن ارزشهای ظاهری به جای ارزش های باطنی

اینکه کودک از بدو تولد حسی از والدین دریافت کند که همیشه باید در نقاب تظاهر باشد و بر اساس سلیقه، پسند و انتخاب دیگران، حرکت و رشد کند. همچنین باید همیشه عناصری که باعث افزایش جذابیت می شوند را در زندگی اش به کار بگیرد، بر این اساس پشتوانه ی هویتی او دستخوش تحریف قرار می گیرد.

کودک در پاسخ این سوال که مدام از خودش می پرسد: من کیستم؟ (سوالی که پیوسته ذهن برای تعریف هویت در انسان، از خود می پرسد و به دنبال پاسخ است) به جوابی نامطلوب می رسد، من فرزندی معمولی و عادی برای والدینم نیستم که مثل سایر کودکان، کارهایم به خاطر خودم، خودِ واقعی و طبیعی ام بدون روتوش، مورد توجه آنها قرار بگیرد بلکه آنها من را می خواهند نه به خاطر ویژگی های خدادادی، بلکه برای آنچه که مخاطبان و کاربران فضای مجازی آن را ارزش می دانند و تمام آنها ارزش های ظاهری است.  این واقعیت، هویتِ آزاد کودک را تباه می کند و هیچگاه توجهی به ارزشهای باطنی نخواهد کرد چرا که پدر و مادر به دنبال رشد و تکامل فرزند از جهت زیبایی های باطنی نبوده اند و از سوی دیگر در اغلب موارد مخاطب هم از واقعیت آگاهی ندارد تا بخواهد نسبت به آن قضاوتی داشته باشد  تا به ارزش های باطنی توجه کند بلکه تمام مشاهدات او، پوسته و ظاهر زندگی انسان ها است و این باعث می شود که فرزند در بحران هویتی خود نتواند بین ارزش های ظاهری و باطنی تفکیک قائل شود و می پندارد که باید خودی غیر از آنچه که هست باشد.

به خوبی قابل پیش بینی است که ناخواسته والدین چه ظلم بزرگی در حق فرزندشان می کنند و او را در معرض آسیبهای رفتاری - روانی و شخصیتی – هویتی غیر قابل تصور، قرار می دهند که جبران پذیر نیستند.

والدین تصورشان این است که با این کارها اعتماد به نفس کودکشان را افزایش می دهند اما نمی دانند که پشتوانه پوشالی هیچ وقت نمیتواند تکیه گاه اعتماد به نفس کودک باشد.

تقریبا تمام این کودکان اگر به زودی با خودآگاهی و خودیابی نتوانند نگرش و بینش خود را نسبت به باورها و تصورات غلط والدین و اطرافیان اصلاح کنند، در باتلاقی عمیق از اختلالات روانی و رفتاری غرق خواهند شد که بستری برای پیدایش آسیبهای اجتماعی در مقیاسی بسیار بزرگتر خواهد بود.



مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.